در واقع برگزارکنندگان جشنواره نیز خوب میدانند که فجر یک فستیوال معتبر داخلی است و این فیلمهای ایرانی آن است که بیشترین کنجکاوی برای دیدن را برمیانگیزد.
حالا با جدا کردن جشنواره به دو بخش بینالمللی و داخلی، قرار است، فیلمهای خارجی مجالی بهتر برای دیده شدن بیابند. به اینکه چرا جشنواره فیلم فجر فاقد اعتبار بینالمللی است، پیش از این زیاد پرداخته شده و اینجا قصد تکرار انتقادات همیشگی نیست.
شاید هم بهتر باشد ماجرای قواعد بازی فستیوالهای بینالمللی را به فراموشی بسپاریم و بیخیال عناوین مختلف بخشهای بینالمللی، به خود فیلمها بپردازیم.
فیلمهای خارجی شاخصی که تماشایشان میتواند هر سینمادوستی را سر ذوق بیاورد.
در همان روزهای اولی که شایعه حضور مجید شاهحسینی به عنوان مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی مطرح بود، رسانهها در معرفیاش از علاقه فراوان او به فیلمهای خارجی نوشتند. او که به عنوان کارشناس در برنامههای سینمایی سیما حضور مییافت، بیشتر فردی مطلع در حوزه سینمای جهان قلمداد میشد.
نکتهای که با توجه به اتفاقات رخ داده در بخشهای خارجی فجر، کاملاً منطقی و درست به نظر میرسد،اینکه کارشناس سابق برنامه «سینماماوراء» تمام تلاشش را کرده تا در اولین جشنوارهای که با مدیریتش برگزار میشود، هم فیلمهای شاخصی حضور داشته باشند و هم بستر مناسبی برای تماشای بهتر این آثار فراهم باشد. اسمش را هم میشود هفته فیلم گذاشت و بیخیال قواعدی شد که فجر رعایتش نمیکند.
مثل اینکه یک جشنواره معتبر بینالمللی، باید داوران شاخص و شناختهشدهای داشته باشد، نه اینکه معروفترین چهرههایش، اعضای ایرانی هیأت داوران باشند.
با این همه مروری بر فیلمهای خارجی حاضر در جشنواره نشان میدهد که تعداد آثار شاخص بیشتر از چند دوره اخیر فجر است.
فیلمهایی چون: «مایکل کلایتون»، (تونی گیلروی)، «غیرقابل انتشار» و «سانسور شده» (برایالن دی پالما)، «الکساندرا» (الکساندر سوکوموروف)، «در دره الاه» (پل هگیس)، «چوپان خوب» (رابرت دنیرو)، «بازگشت به خانه» (یانگ ژانگ)، «خداحافظبا فانا» (بیل آگوست)، «جاده گوانتانامو» (مایکل وینتر باتم)، «فرزندان انسان» (آلفونسو کوارون)، «قطار سه و ده دقیقه به یوما» (جیمز منگولد)، «قطبنمای طلایی» (کریس ویتس)، «دوازده» (نیکیتا میخالکوف) و... به عنوان یک ویژگی قابل ذکر، میشود به تنوع بالای فیلمهای امسال اشاره کرد که برای هرسلیقهای، محصول دارد.
از درامهای ضد جنگ هالیوودش آخرین ساختههای دی پالما و هگیس گرفته تا فیلمهای ترسناکی مثل «1408» و «گهواره» که در بخش جستوجوی حقیقت (مسابقه آثار معناگرا) به نمایش در میآیند.
همچنین فیلمهای مطبوع طبع کسانی که به تجربههای روشنفکرانه علاقهمندند و از آثار اروپایی گرفته تا فیلمهای آسیایی، این فیلمها هم نمایندگانی در جشنواره امسال دارند.
یافتن خط و ربط میان انبوه فیلمهای باربط و بیربطی که برای نمایش در جشنواره امسال انتخاب شدهاند، کار سادهای نیست. شاید فقط بشود به حضور آثار انتقادی هالیوود درباره حضور آمریکا در عراق اشاره کرد که از قبل هم قابل حدس بود.
نکته مهم این است که بخشهای بینالمللی جشنواره امسال، برای تماشاگر علاقهمند به سینمای جهان، شوقبرانگیز است؛ چه در مورد فیلمهایی که هنوز دیویدیاش به اینجا نیامده یا اگر هم آمده نسخه با کیفیت و زیرنویسدارش، در دسترس نیست و چه در مبارزه آثاری که مخاطب علاقهمند، آنها را قبلاً دیده و حالا تماشایش روی پرده بزرگ میتواند ضیافتی را رقم بزند.
مخاطب علاقهمند و پیگیری که دغدغه فیلمهای خوب خارجی دارد، در این روزها باید بداند که چه فیلمی را باید در جشنواره دید و چه آثاری را نباید دید. طبیعی است تماشای فیلمی که بخشهای قابل توجهی یا گرههای اصلی داستانش به خاطر منطبق نبودن با ضوابط نمایش فیلم در اینجا حذف شدهاند، لطفی ندارد.
انتخاب برخی فیلم های جشنواره آنقدر عجیب است که آدم بدش نمیآید از سر کنجکاوی آنها را در جشنواره تماشا کند و ببیند با جرح و تعدیلهای فراوان، چه سر و شکلی پیدا کردهاند.
در عوض باید به این نکته هم اشاره کرد که بسیاری از فیلمهای شاخص خارجی جشنواره امسال، با کمترین جرح و تعدیل و برخی بدون نیاز به حذف حتی یک نما میتوانند به نمایش درآیند.
برای تماشاگر علاقهمندی که عادت به تماشای نسخههای دیویدی دارد و کمکم فراموش کرده که این فیلمها نه برای نمایش خانگی که برای پرده بزرگ سینما ساخته شده، این روزها فرصت مغتنمی فراهم شده تا این فیلمها را روی پرده تماشا کند.
قطعا تماشای «فرزندان انسان» با آن فضای درخشان و فیلمبرداری خیرهکنندهاش، میتواند تجربه شگفتانگیزی باشد.
همانطور مطمئنا کسانی که «قطار سه و ده دقیقه به یوما» را محافظهکارانه خواندهاند، فرصت تماشای آن را در پرده بزرگ از دست نمیدهند.
درست است که جیمز منگولد، آنتونی مان یا سام پکین پا نیست ولی به هر صورت وسترن خوشساختی ساخته که دیدنش روی پرده بزرگ لطف دیگری دارد.
علاقهمندان فیلم اسکاری «تصادف» هم که تعدادشان در ایران کم نیست، احتمالاً فرصت تماشای «در دره الاه» را از همان کارگردان از دست نمیدهند؛ بهخصوص اینکه هگیس این بار هم دست روی مضامین اجتماعی ملتهب گذاشته است.
تجربههای هنرجویانه برایان دی پالما در «سانسور شده» دیگر فیلم ضد سیاستهای دولت آمریکا در عراق، که در کل با آثار قبلیاش متفاوت است، ظرافتهایی که فیلم چینی «بازگشت به خانه» ساخته یانگژانگ یا «مایکل کلایتون» که بهترین جورج کلونی سالهای اخیر است را دارد.
البته اینها مشروط به نمایش نسخههایی با کیفیت است که زیرنویسهایش هم به زبان سوئدی یا چینی نباشند! و فرایند قابل نمایش کردن فیلمها، به نسخههای بیسر و تهی نینجامند که از فرط آشفتگی برای سازندگانشان هم قابل شناسایی نباشند.
در تاریخ این جشنواره کم نبودهاند فیلمهایی که با حذف 50 درصدی در جدول قرار گرفته و به نمایش درآمدهاند؛ اتفاقاتی که امیدواریم امسال رخ ندهد