عروس و داماد درست لحظاتی قبل، هنگامی که روی آب، سوار قایق بودند، عاقد عقدشان را جاری کرد تا در بحبوحه سیلاب خوزستان زندگی مشترکشان را آغاز کنند.
اعلاء چنانی، جوان ۲۵ساله اهل روستای سبحانیه سوسنگرد همان دامادی است که این روزها عکسهای جشن عروسیاش روی قایق شناور بر سیلاب خوزستان در شبکههای اجتماعی و سایتهای خبری در حال دستبهدست شدن است.
او و همسرش در شرایطی ویژه که سیلاب جهیزیه عروس را از بین برده بود، تصمیم گرفتند جشن عروسیشان را برگزار کنند تا عروسی آنها بهانهای برای شادی سیلزدگان باشد.
داماد میگوید اگر سیل نمیآمد شاید عروسیاش تا این حد بهیادماندنی نمیشد. این تازهداماد در گفتوگویی با همشهری از جشن عروسیاش میگوید.
- با عروس خانم چطور آشنا شدی و چه مقدماتی برای جشن عروسی آماده کرده بودید؟
عروس دخترخالهام است. ما از بچگی با هم بزرگ شدیم و مدتی قبل همراه خانوادهام به خواستگاری رفتیم و قرار بود ۲۱فروردین جشن عروسیمان برگزار شود. ما طلا خریده بودیم، تالار گرفته بودیم و همه کارها انجام شده بود و منتظر بودیم شب عروسی برسد تا زندگی مشترکمان را شروع کنیم اما ناگهان سیل آمد.
- سیل چه زمانی به منطقه شما رسید و چه خسارتهایی به شما وارد کرد؟
فکر میکنم روز هفتم فروردین بود که سیلاب به اینجا رسید. در روستای ما یعنی سبهانیه سوسنگرد با اینکه سیل آمد اما خیلی کمتر از جاهای دیگر بود و فقط دیوار خانهها نم کشید. اما همسرم خانهشان در شوش است. آنجا خسارت زیادی بهبار آمد و خانه پدری همسرم را آب گرفت.
- سیل بر سر جهیزیهای که خانواده عروس تدارک دیده بودند چه آورد؟
چون سیلاب ناگهانی بود آنها غافلگیر شدند و خیلی از وسایل در آب از بین رفت. خودشان و همسایهها چون میدانستند جهیزیه تازه عروس در خانه است همه تلاششان را کردند تا وسایل را از آنجا خارج کنند. تعدادی از وسایل را هم خارج کردند اما بیشتر وسایل بزرگ و سنگین را آب گرفت. مثلا فرش و یخچال و... همه در آب ماند و کاری از دست کسی برنمیآمد.
- پس بهخاطر از بین رفتن بخشی از جهیزیه، عروسی برگزار نشد؟
یکی از دلایلش این بود اما دلیل مهمتر این بود که همه مردم گرفتار بودند و فکرشان به سیل بود. وقتی دیدم همه مردم از شمال کشور تا همین خوزستان در سیل دچار سختی شدهاند و حال خوبی ندارند ما هم گفتیم فعلا عروسی نمیگیریم و از شهرمان در برابر سیل دفاع میکنیم. روزهای سختی بود و همه در همه شهرها و روستاهای خوزستان در برابر سیل متحد شده بودیم و همهجا سیلبند درست کرده بودیم تا مبادا سیلاب بیشتر به زندگیمان خسارت بزند. چند روز به این ترتیب گذشت اما دوستان و آشنایان سراغم آمدند و گفتند بهتر است عروسی بگیری تا مردم هم در جشن شما شاد شوند.
- از عروسی تعریف کن. وقتی در این شرایط لباس دامادی به تن کردی چه احساسی داشتی؟
با وجود اینکه برای خانوادههای آسیبدیده در سیل ناراحت بودم اما با خودم گفتم عروسی من برای چند ساعت هم که شده مردم را شاد کند و خستگی سیل از تنشان بیرون برود. بهخاطر همین کارت دعوت پخش نکردیم و در شبکههای اجتماعی از همه دعوت کردیم که به عروسی بیایند و همه هم آمدند.
- خطبه عقد چطور و در کجا جاری شد؟
قرار بود یک عاقد از اهواز بیاید اما نشد و یک نفر محلی خطبه را در شرایط خاصی جاری کرد. من و همسرم سوار یکی از قایقهای سپاه شدیم و درحالیکه روی آب بودیم بهطور نمادین خطبه خوانده شد. نیروهای سپاه بهخاطر ما نورافشانی هم کردند و همه شهر شاد شدند.
- عروسی در کجا برگزار شد و چند نفر میهمان داشتید؟
شلوغ بود واقعا نمیدانم چند نفر آمده بودند. آنقدر شلوغ بود که مجبور شدیم ۲مرتبه شام بدهیم. مردم همه خوشحال بودند و شادی میکردند. انگار که بعد از سیل همه منتظر بهانهای برای شاد شدن بودند. تا نیمه شب پایکوبی میکردند و غذا و شربت و قهوه عربی میخوردند و هلهله میکردند.
- در این شرایط شام عروسی را چطور تهیه کردی؟
شام اول عروسی را هیأتی از ورامین آورده بودند و وقتی غذا تمام شد شام دوم را هم از هیأتی مربوط به کرج برایمان آوردند. البته واقعا برای هیچکس غذا و پذیرایی مهم نبود. مهم این بود که بعد از چندین روز سختی در برابر سیل همه خوشحال بودند و همین موضوع عروسی من را بهیادماندنی کرد. هیچکس از سیلی که آمد خوشحال نیست اما شاید اگر عروسیام در این شرایط برگزار نمیشد تا این حد بهیادماندنی نبود.
- خانهای که قرار است در آن زندگی کنید چه شرایطی دارد؟
خانهای که اجاره کردهام را از مدتی قبل حسابی ایزوگام کرده بودم و خوشبختانه آب به آنجا نفوذ نکرده و وسایل را به آنجا بردیم و زندگی مشترک ما هم به این شکل آغاز شد. حالا مهمترین دغدغه ما آینده است. چون من بیکار هستم و باید فکری برای آینده کنم.