در سویه پایانی این طیف دیدگاهی استوار گردیده که تحقق پیدایی تشیع را بر این پیشفرض مبتنی ساخته است: «تحقق تشیع به تمایز آن عقیده است از سایر باورها و این چندگانگی، در این باور جز به روشن شدن حدود و ابعاد مفهوم امامت میسور نیست.»
بر این اساس باید پیدایی تشیع را در سالهای پس از یکصد هجری جستوجو کرد و بهنحو مشخص از آغاز امامت امام باقر علیهالسلام که هرچند شروع آن از سال 95 هجری است اما عرصه بیان کامل این معنا، جز در سالهای پایانی حکومت امویان که در دهه دوم و سوم قرن دوم هجری است مقدور نگردیده.
امام باقر (57-114هـ) اینگونه در عصر خویش که باید آنرا تحت تأثیر تبعات حادثه کربلا دانست به تبیین معالم و توضیح حدود این مفهوم یعنی امامت، که گفته آمد، نقش اساسی در پیدایی مفهوم تشیع داشته است پرداخته:
الف: وجوب وجود امام در هر عصر؛ امامت در شمار مصالح عرفی نیست که تشخیص آن بهعهده مردم سپرده شده باشد. و بهمثابه پیامبری است.
ب: نص و تعیین؛ همه امامان دوازدهگانه به نص و تعیین پیامبر به امامت رسیدهاند.
ج: نصب الهی؛ این ویژگی بر این امر پای میفشارد که پیامبر از سوی خویش مباشرت به امری ننموده است.
د: عصمت امامان؛ شیخ مفید به نقل از امام باقر میگوید: «عصمت لطفی است از جانب خدای از آغاز زندگی تا پایان آن، دوری از هرگونه سهو و نسیان، گناه صغیره و کبیره، خواه از سر عمد و خواه از سر سهو.»
هـ : غیبت؛ به هدایت امام باقر، اعتقاد به غیبت در کلام امام صادق(ع) و فرزند ایشان بهنحو روشنی بیان شده است.
و: آگاهی از غیب؛ شیخمفید مینویسد: «اینکه مطلقا گفته شود، امامان، علم غیب میدانستهاند، امر ناپسندی است، که نادرستیاش آشکار است.» ، سیدمرتضی نیز در اینباره نوشته است: «پناه بر خدا از اینکه برای امام(ع) چیزی از دانش را که ولایت او اقتضاء نمیکند ثابت بدانیم. یا جز احکام شرعی که به او واگذار شده است.»