اما برای ما دیگر اینطور نیست. حالا که دارم برایتان مینویسم، من و دیگر نوجوانان خوزستانی یک ماهی است که در خانه ماندهایم. از یک سو به درسهای تلنبارشده فکر میکنیم و از سوی دیگر هربار که تعطیلی بیشتر میشود، مزهی دهانمان تلخ میشود و به خود میلرزیم که دیگر چه در پیش است؟ سیل روی کدام خانه انگشت گذاشته؟ نکند مدرسهمان قرار است طعمهی آب شود؟
حالا، همین حالا، از تعطیلات بیزاریم. حاضریم سختترین امتحانها را بدهیم، اگر رودها به خانه باز میگردند. حاضریم شبانهروز سر کلاسهای درس حاضر شویم، اگر خانههای ویران و زندگیهای فروپاشیده درست میشوند. حاضریم هر کاری بکنیم، اگر کارون و کرخه و دز نقابهای وحشتناک را میشکنند و یکبار دیگر به سویمان لبخند میزنند!
نگار مطیع، ۱۵ساله، خبرنگار افتخاری دوچرخه از اهواز