اما طبق قانون کنونی تنها از طریق خون مردان است یعنی تنها فرزندان مردان ایرانی میتوانند تابعیت ایران را دریافت کنند و قانون برای زنان این موضوع را نادیده گرفته است که هیچ توجیه مشخصی ندارد و به هیچوجه در این زمینه تفاوت بین زن و مرد را نمیتوان پذیرفت و عملا شاهد یک تبعیض مهم و آشکار هستیم که نشاندهنده اهمیت تغییر قانون و تدوین و تصویب لایحهای است که دولت به مجلس ارائه داده و اتفاقا با حمایتهای بخش مهمی از نمایندگان مجلس تدوین و تصویب شده است و ما امیدواریم که در صحن علنی مجلس هم با رأی بالا روبهرو شود.
سؤال اصلی این است که چگونه میتوان مادر ایرانی را که زحمت بارداری و تولد فرزندش را میکشد و او را بزرگ میکند در محاسبات قانونی و حقوقی نادیده گرفت و به او گفت که خون و وجود تو هیچ ارزشی ندارد و نمیتوانی برای فرزندت شناسنامه بگیری و از حقوق برابر در این زمینه با مردان برخوردار نیستی؟ لذا قانون فعلی و نگاهها و رویکردهایی که درخصوص تابعیت وجود دارد کاملا تبعیضآمیز است و باید تغییر کند و اقدام دولت در تصویب لایحه اصلاح قانون تابعیت و قائل شدن حق تابعیت برای فرزندان زنان ایرانی گام بسیار مثبتی است. نباید تفاوتی بین خون زن و مرد در جامعه وجود داشته باشد و در اصل مصوبه دولت در راستای اصلاح قانون تابعیت و برابری حقوق زن و مرد در جامعه است.
از سوی دیگر موضوع نداشتن شناسنامه برای فرزندان زنان ایرانی که با مردان خارجی ازدواج میکنند مشکل بخش مهمی در کشور ماست. هماکنون با بیش از ۲میلیون فرزند متولد شده از مادرانی که شوهرانشان خارجی هستند یا بودهاند روبهرو هستیم و این فرزندان هیچ مدرک هویتی ندارند. کودکان و نوجوانانی که مدرسه نمیتوانند بروند و حتی در بزرگسالی برای پیدا کردن کار و ازدواج و... با هزاران مشکل مواجه هستند. در واقع فرزند مادران ایرانی که با افراد خارجی ازدواج میکنند هماکنون تبدیل به شهروندانی بیهویت میشوند که میتوانند به یک فرد خطاکار و بزهکار بالقوه بدل شوند افرادی که از جامعه ترد شدهاند و به نوعی زندگی زیرزمینی دارند.
وقتی شما انسانی را بهحساب نمیآورید و به او این حس را میدهید که در کشوری که زندگی میکند هیچ جایگاهی ندارد و حتی نمیتواند شناسنامه داشته باشد عملا و حتی ناخودآگاه او را دچار حس نفرت، کینه و بدبینی نسبت به جامعه میکنید و این گرایش را در او بهوجود میآورید که تبدیل به یک بزهکار شود و برای تخلیه تبعیضها و عقدههایی که طی سالها با آنها زندگی کرده و با کمبودهایش بزرگ شده، دست به هر کاری بزند.
توجه داشته باشید فرزندان بیشناسنامه که از مادرانی ایرانی و پدرانی خارجی متولد میشوند هیچ تقصیری در ارتباط با کمبودهایی که با آنها بزرگ میشوند و به آنها تحمیل میشود ندارند و عملا امکان رشد برابر در جامعه و استفاده از نخستین و سادهترین حقوق انسانی که شناسنامه و هویت جزو آنهاست را پیدا نمیکنند.
از طرف دیگر توجه داشته باشید که ما در این رابطه با بیش از ۲میلیون فرزند مادران ایرانی بیهویت و شناسنامه صحبت میکنیم که آمار و اعداد بسیار بزرگی است و از همین جهت هم پایان دادن به این معضل از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ اگر چه هماکنون در قانون فعلی ما شرایطی برای گرفتن شناسنامه برای این کودکان بعد از سن ۱۸سالگی وجود دارد ولی باید از نظر حقوق انسانی و زندگی درنظر گرفت که اساسا آن کودک تا ۱۸سالگی چگونه باید زندگی کند؟
زمانی که انسانی به ۱۸سالگی میرسد عملا شالوده فکری و ذهنیاش بهصورت کامل شکل گرفته است و نمیتوان درنظر داشت که فردی تازه در آن سن دارای هویت و شناسنامه شود. علاوه بر اینها دقت داشته باشید که وقتی مرد ایرانی با زن خارجی ازدواج میکند و فرزندی به دنیا میآورند هیچ مشکلی برای آن فرزند وجود ندارد و شناسنامه میگیرد و زندگی میکند ولی در شرایط عکس این همهچیز تغییر میکند و سؤال این است که چرا باید در این زمینه تفاوت و تبعیض قائل شد بین زن و مرد ایرانی؟
چرا فرزندان حاصل از ازدواج مردان ایرانی با زنان خارجی به راحتی میتوانند تابعیت بگیرند و شناسنامه داشته باشند و راحت زندگی کنند و از تمام حقوق شهروندی برخوردار شوند ولی در شرایط عکس آن با معضل مادران ایرانی که برای فرزندانشان نمیتوانند شناسنامه بگیرند روبهرو هستیم؟ این اتفاق امروز هم در جامعه جهانی و هم در جامعه ما دیگر پذیرفته شده نیست و همین موضوع نشاندهنده ضرورت تغییر قانون تابعیت در کشور ماست؛ نمیتوان فرزندان زنان ایرانی که با مردان خارجی ازدواج میکنند را هیچ انگاشت.