ناقوس خطربرای مطبوعات، سال گذشته با اوجگرفتن قیمت جهانی کاغذ نواخته شد و تلاطمهای اقتصادی داخلی نیز به بحران مطبوعات ایران دامن میزند. قرار بود کمیته ساماندهی کاغذ که توسط معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد تشکیل شد، نوشدارو و ناجی مطبوعات باشد اما متأسفانه شواهد حاکی است که این کمیته به دلایل نامشخصی به بنبست رسیده و تن به توافقات و راهحلها نمیدهد.
طبق آخرین توافقات قرار بود این کمیته به تعدادی از مصرفکنندگان عمده کاغذ- روزنامهها- مجوز دهد تا خودشان اقدام به واردات کاغذ کنند. این نسخه برای کوتاهکردن دست دلالان و شفافسازی بازار کاغذ به این عرصه تجویز شد اما با وجود اتفاقنظر اغلب صاحب امتیازان روزنامهها در این زمینه، کمیته تاکنون هیچ اقدامی برای پیشبرد این توافق انجام نداده است. بیتردید دستهای پنهان و فشارهای دلالان کاغذ در این خصوص بیتأثیر نبوده و نتیجه این بیتدبیری باتلاقی است که مطبوعات را امروز یا فردا خواهد بلعید.
درحالیکه بهدلیل سروسامان نیافتن وضعیت تخصیص کاغذ یارانهای، روزنامههای فعال همچنان با بحران تامین کاغذ دست و پنجه نرم میکنند، در میان این نگرانیها از گوشه و کنار خبر میرسد که قرار است ارز دولتی برای تامین کاغذ برداشته و کاغذ با ارز نیمایی تامین شود. این بهمعنای تیر خلاص است؛ چراکه با ارز نیمایی قیمت کاغذ چندبرابر خواهد شد درحالیکه مطبوعات با شرایط فعلی هم بهسختی به حیات خود ادامه میدهند.
- مهدی رحمانیان-مدیرمسئول روزنامه شرق:
اتفاقی که الان در زمینه کاغذ مطبوعات مشکلساز شده برمیگردد به عملکرد وزارت ارشاد. وزارت ارشاد در جریان نیست که در حوزههای مختلف این وزارت و بالاخص کمیته ساماندهی کاغذ چه میگذرد. چند روز پیش از مدیرکل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی وزارت ارشاد که متولی کمیته ساماندهی کاغذ نیز هست، پرسیدم چرا به ما کاغذ نمیدهید!؟ آقای محمد رضا دربندی هم پاسخ داد:« ۳۰۰تا روزنامه هست! باید کاغذ طوری توزیع شود که به همه برسد.»
در جواب او گفتم:«آقا اگر ممکن است این ۳۰۰روزنامه را به ما هم معرفی کنید. کجاست؟ کیست؟» بعد از این سؤال و جوابها لیستی مقابلم قرار داد که برای نخستین بار عنوانهای عجیب و غریبی مشاهده کردم که گویا روزنامه بودند! به متولیان وزارت ارشاد پیشنهاد دادم لیست را کنار بگذارند و برای رضای خدا هم که شده سری به کیوسک روزنامه فروشی مقابل این وزارت بزنند. بعد ببینند واقعا ۳۰۰عنوان روزنامه روی دکه است!؟ هماکنون کاغذ به اندازه کافی هست اما مشکل اصلی همان ۳۰۰عنوان روزنامه است که هیچ جا منتشر نمیشوند اما وزارت ارشاد به آنها کاغذ یارانهای میدهد.
با این رویه روزنامههایی که منتشر میشوند برای تامین مابقی کاغذ خود مجبور هستند از صاحبان امتیاز روزنامههایی که چاپ نمیشوند اما یارانه کاغذ در یافت میکنند، حواله کاغذ را با قیمت چند برابری خریداری کنند. متأسفانه متولی امر توجیه نیست و اشرافی ندارد به موضوع.
در نتیجه نرخ کاغذ در بازار با سرعت سرسام آوری روبه رشد است و روزنامههایی که فعالیت میکنند مقابل یک بحران بزرگ قرار گرفتهاند.این موضوع را به معاونت مطبوعاتی ارجاع دادهایم و قرار شده کمیته ساماندهی کاغذ، ساماندهی شود. با وجود این مادامی که آمار نشریاتی که چاپ میشوند در دست نباشد، میزان مصرف کاغذ آنها مشخص نشود و کنترل دقیقی بر میزان واردات کاغذ یارانهای به کشور صورت نگیرد همچنان بحران کاغذ پابرجاست و چه بسا وضع از اینی که هست وخیمتر هم خواهد شد.
- علیرضا بختیاری-مدیر مسئول روزنامه دنیای اقتصاد:
در مورد کاغذ دو مسئله قابل بررسی است. ابتدا میتوان این موضوع را در بخش کلان اقتصاد کشور مورد ارزیابی قرار داد، اتفاقی که اکنون نرخ کاغذ را به نقطه انفجار رسانده و بخشی از آن متاثر از نوسانات اقتصادی اخیر بوده که نهتنها کاغذ که تمام کالاهای اساسی را تحت شعاع خود قرار داده است. اکنون قیمت کاغذ باطله کیلویی بیش از ۶هزار تومان است درحالیکه قیمت تمامشده کاغذ با ارز ۴هزار و ۲۰۰تومان کمتر از ۵هزار تومان است.
این اعداد و ارقام نشان میدهد رویهای که دولت برای حل مشکل کاغذ از طریق اختصاص یارانه در پیش گرفته، پاسخگو نبوده است. بهعبارت دیگر؛ میتوان از اتفاقاتی که در بازار کاغذ رخ داده چنین برآورد کرد که مصرفکننده واقعی، یارانه کاغذ را دریافت نکرده است.موضوع بعدی نحوه تخصیص یارانه کاغذ است. پیش از این وزارت صمت متولی تخصیص یارانه کاغذ بود. اما دولت با این نیت که تسهیلی در امر تخصیص صورت گیرد این وظیفه را بهعهده وزارت ارشاد نهاد. اما متأسفانه عملا ارز یارانهای کاغذ بهدست مطبوعاتی که باید برسد، نمیرسد.
بخشی از این مشکلات مربوط به کارگروهی است که در کمیته ساماندهی کاغذ فعالیت میکنند. ابتدا خودم نیز عضو این کارگروه بودم اما تنها یک جلسه از بنده دعوت کردند و در جلسات بعدی بهصورت غیرمنتظرهای دعوت نشدم! در این کارگروه نحوه تخصیص یارانه، توزیع کاغذ و... بررسی میشود و در واقع ریش و قیچی دست آنهاست. دراین کارگروه نهتنها در مورد کاغذ مطبوعات بلکه در مورد کاغذ نشریات، کتاب و بخشهایی که حیات آنها به کاغذ وابسته است تصمیمگیری میشود. این کارگروه موفق عمل نکرده؛ به این دلیل که اکنون خروجی کار آنها منتفع نشدن مطبوعات از کاغذ یارانهای بوده و همچنین نابسامانی و نوسان نرخ کاغذ در بازار را شاهد هستیم.
حل بحران کاغذ چندان دشوار نیست. وقتی برای کاغذ ارز یارانهای درنظر گرفته میشود بیتردید گام بعدی باید شناسایی مطبوعات و نشریاتی باشد که منتشر میشوند و روی دکه میآیند. متأسفانه این اقدام تا به حال صورت نگرفته و ما شاهدیم نشریاتی که منتشر نمیشوند کاغذ یارانهای دریافت میکنند. سوءاستفاده و فسادهای این چنینی به بحران کاغذ دامن زده و باعث شده مطبوعات و نشریاتی که در حال فعالیت هستند بهشدت آسیب ببینند.
- روزگار تیره مطبوعات
«تعداد نسخههای روزنامهها خیلی کم شده، پخش به ما میگوید که گرانی کاغذ باعث شده تیراژ روزنامهها پایین بیاید و سهمیه دکهها هم کم شده است.» مرد جوانی که در نزدیکی میدان آرژانتین در مرکز پایتخت دکه مطبوعاتی دارد در پاسخ به این سؤال که برگشتی روزنامهها چقدر است، این پاسخ را میدهد و در ادامه میگوید:« چند ماهی هست که برگشتیها کم شده است،
چون دیگر روزنامهها مثل قبل تیراژ ندارند که در دکهها روزنامه بماند، ما قبلا ۱۰۰نسخه همشهری میآوردیم که الان تقریبا نصف شده است و کار به جایی کشیده که ظهر به بعد روزنامه باقی نمیماند. در اطراف دکه ما شرکتهای دولتی و خصوصی زیادی هستند که اشتراک دارند و از قبل سفارش دادهاند؛ به همینخاطر الان که تعداد روزنامههای تحویلی به دکه ما کم شده از ظهر به بعد دیگر همشهری نداریم.» او در ادامه به روزنامههای دیگر هم اشاره کرده و میگوید:«روزنامههای دیگر هم تعدادشان کم شده است؛ مثلا روزنامههای سیاسی و اصلاحطلب تعداد نسخههای تحویلیشان به دکه ما به ۵تا ۱۰نسخه رسیده است.
البته تعدادی از روزنامهها هم گران کردهاند که این هم در ریزش مشتریهای روزنامه اثر زیادی داشته.» یکی دیگر از دکههای روزنامهفروشی در شمال تهران هم به همشهری میگوید که بهصورت کلی تعداد نسخههای روزنامههایی که از پخش تحویل میگیرد ۲۰، ۳۰درصدی کم شده و روزنامههایی هم هستند که روزانه ۲، ۳نسخه بیشتر به دکه او تحویل داده نمیشوند.
کاهش تیراژ مطبوعات در ماههای گذشته تا جایی اثرات منفی برجای گذاشته است که بسیاری از مخاطبان پایه خرید مطبوعات بهخصوص در شهرستانها با نبود نسخه چاپی روزنامه مورد علاقهشان مواجه شدهاند. روزنامهها که بهدلیل چندین و چندبرابر شدن قیمت کاغذ و هزینههای چاپ مجبور به کاهش تیراژ و افزایش قیمت شدهاند، بهصورت گستردهای در حال از دست دادن مخاطب هستند؛ مخاطبانی که اتفاقا بخشی از آنها مشتاق خواندن و ورق زدن یومیهها هستند ولی روزنامه بهدلیل کاهش تیراژ به دستشان نمیرسد.
هماکنون بسیاری از مدیران مطبوعاتی میگویند که هزینه انتشار یک نسخه کاغذی از روزنامهشان چند برابر قیمت تکفروشی آن است و این به معنی ضرر و زیان هر روز مطبوعات است و این موضوع در مطبوعات بزرگتر و با تیراژ بالاتر چندین و چند برابر است. روز گذشته معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد هم چالش کاهش تیراژ مطبوعات در کشور را جدی دانست و گفت: «تیراژ کل روزنامههای کشور زیر یکمیلیون نسخه است درحالیکه قبلا یک روزنامه به تنهایی ۵۰۰ هزار نسخه تیراژ داشت. در کشور ۲۰۰ روزنامه مجوز دارند؛ درحالیکه تنها ۲۰ روزنامه فعال است و مجوزها باید ساماندهی شود و هر کسی که مجوز رسانهای را دارد باید فعالیت داشته باشد.»
- قاعده بازی با کاغذ در مطبوعات
مجید رضاییان- استاد دانشگاه و پژوهشگر روزنامهنگاری:
از سرگذراندن بحران کاغذ در گرو اقداماتی است که ناگزیر برای ساماندهی وضع موجود باید هر چه سریعتر اقداماتی صورت گیرد. ابتدا باید مطبوعات و رسانهها «استانداردسازی» شوند. این موضوع را از سال۱۳۸۰ مطرح کردیم. اما متأسفانه همچنان رویه نابسامان گذشته ادامه دارد. استانداردسازی بهمعنای چارچوبی است که بر مبنای آن رسانهها - وبسایتها، پایگاههای خبری، خبرگزاریها - و مطبوعات به لحاظ، تعداد نیروی انسانی، تعداد صفحات، میزان کار تولیدی، میزان اثرگذاری و جریانسازی، تعداد دفاتر آنها در تهران، استانها و شهرستانها، اعزامهای خبری و تولیدات عکس ارزیابی میشوند.
پس از این بررسیهای همهجانبه، باید تیراژ، توزیع، فروش و آگهیها نیز مدنظر گرفته شود. مجموع این اقدامات، در کنار ارزیابی محتوایی، ادبیات، استحکام محتوایی و... معیارهای کامل استانداردسازی مطبوعات را تشکیل میدهد. مادامی که مطبوعات و رسانهها استانداردسازی نشوند، قاعده توزیع کاغذ در بین روزنامهها نیز مشخص نخواهد شد. صرف تیراژ نمیتواند ملاک و معیاری برای توزیع کاغذ در بین روزنامهها باشد.
در این زمینه چارهای جز استانداردسازی نیست و همانطور که اشاره شد، تیراژ تنها یکی از فاکتورهای آن است. پس از استانداردسازی، اقدام بعدی «نظارت» است. در اجرا باید مشخص شود که کدام روزنامه چاپ، توزیع و به فروش میرسد و همچنین همه اموری که بهعنوان معیارهای استانداردسازی برشمردیم باید نظارت شود. مادامی که نظارت در کار نباشد نمیتوان از صحت رتبهبندی که برای رسانهها و مطبوعات انجام میشود اطمینان حاصل کرد.
چراکه استانداردسازی باید در چارچوبی انجام شود که از محفوظ ماندن معیارها و بقای آنها یقین داشت و این کار تنها با نظارت قابل اجراست. سهمیهبندی کاغذ در مطبوعات و نشریات باید طبق اصولی که بدان اشاره شد انجام پذیرید. پرسش چالشبرانگیزی که این روزها درخصوص شرایط فعلی مطبوعات و نشریات مطرح میشود و از نگرانیها درخصوص کاغذ نشأت میگیرد، این است:
«در شرایط بحران کاغذ چه باید کرد؟» در اینباره تبصرهای باید درنظر گرفت؛ طبق این تبصره در شرایط بحران باید از روزنامههای سراسری و ملی حمایت کرد و روزنامههای غیردولتی را به روزنامههای دولتی ترجیح داد. چراکه روزنامههای دولتی در مقایسه با غیردولتیها منابع و شانس بیشتری برای بقا دارند. اما روزنامههای بخش خصوصی، اقتصاد رسانهشان بهشدت آسیبپذیر و تضعیف شده است. اکنون وضعیت کاغذ به قدری بحرانی است که اگر این مسئله بهصورت فوری و در بازه زمانی بسیار اندک حل نشود، با بحران بزرگتری تحت عنوان تعطیلی مطبوعات مواجه خواهیم شد. باید برای حل مسئله کاغذ، ستاد بحرانی تشکیل شود و این موضوع طی ۲هفته حلوفصل شود.