مدرسهای که معلمهایش نه تنها خواندن و نوشتن بلکه مهارت ارتباط با دنیای بیرون را به دانشآموزان یاد میدهند و مثل مادری که به بچه تازه متولد شده خود حرف زدن یاد میدهد، برای ادای کلمه«مامان» و «بابا» و... ماهها با دانشآموزان تمرین میکنند. دانشآموزان ناشنوای این مدرسه اغلب حتی مهارت تولید اصوات هم ندارند و خالی از کلمه، پا به این مدرسه میگذارند و بعد از پایان دوره تحصیل، حتی قادر به قصه گفتن و رؤیاپردازی هستند؛ مفاهیمی که تا بعد از ۱۰ سالگی هم درک چندانی از آن ندارند و هنوز پا به جهانش نگذاشتهاند.
- فتح قله «پ»
معلم، دستمال کاغذی را جلو دهان میگیرد و همزمان با تلفظ «پ» آن را رها میکند. برای بیست، سی، چهلمین بار این کار را میکند و از «زهرا» دانشآموز کلاس اول میخواهد آن را تکرار کند. چشمهای معلم به دهان زهرا دوخته شده تا هرچه زودتر این موفقیت را با هم جشن بگیرند. یادش نرفته روزی که زهرا «آب» را شناخت و نخستین کلمه زندگیاش را بر زبان آورد. معلم ظرف آب را در دست گرفته بود و آن را در لیوانی خالی میکرد و میگفت «آب». زهرا صدایی نمیشنید اما لبخوانی میکرد و بالاخره گفت آب. صدای خودش را نمیشنید ولی از خنده و چشمانتر معلم فهمید که در هفت سالگی، نخستین کلمه زندگیاش را گفته. دور کلاس میچرخید و با خوشحالی میگفت آب. گریه هم میکرد. حالا بعد از چند هفته کلمههایی که یاد گرفته بود بیش از تعداد انگشتان دست بودند.
حروف الفبا را باید یاد میگرفت. این هفته نوبت «پ» بود؛ قلهای که بالاخره فتح شد. «پروانه طایفه حیدری» مدیر مدرسه ناشنوایان و کمشنوایان نیمروز میگوید: «اغلب کودکانی که برای ثبتنام در مقاطع پیشدبستانی و اول دبستان به اینجا مراجعه میکنند، پیش از این هیچ آموزشی دریافت نکردهاند و برخی از آنها حتی در محیط خانه هم چیزی یاد نگرفتهاند و تنها با اشاره به برخی از اشیا، نیازهای اولیه خود را بر طرف میکنند. این کودکان معمولاً توان ادای هیچ صدا و آوایی را ندارند. در ابتدای ثبتنام، برای آنها، علاوه بر کلاس آموزشی، دورههای کاردرمانی هم برگزار میکنیم. بسته به عمق ناشنوایی هر دانشآموز، مدتی زمان نیاز داریم تا فقط صدای این کودکان از حنجرهشان شنیده شود. این کودکان تا قبل از آغاز آموزش در مدرسه، هیچ دایره واژگانیای ندارند و درست مثل کودکی که از بدو تولد، آواها را برایش تکرار و با او تمرین میکنیم، باید به این کودکان هم حرف زدن یاد بدهیم. با این تفاوت که دانشآموزان ما صدای ما را نمیشنوند. » بسته به قدرت یادگیری هرکدام از بچهها، ممکن است طی کردن مقطع اول ابتدایی بیش از یک سال طول بکشد. کودکانی که یادگیری متوسطی داشته باشند، از ابتدای آموزش تا پایان سال اول، تقریباً ۱۵۰ تا ۲۰۰ کلمه یاد میگیرند.
- بنویس معلم
«یک جمله در مورد معلم بنویس. » مینویسد: «معلم»«نه! جمله بنویس! » مینویسد «جمله»«نه! درباره معلم بنویس. » روی تخته مینویسد: «خانم سلطانی، شما خیلی زحمت میشنوید...» همکلاسی دیگرش، با حرکت لب به او میگوید: «نه! زحمت میکشید. » دختر مینویسد: «میشگید. » معلم با زبان اشاره کشیدن را نشان میدهد. دختر جملهاش را درست میکند و دور آن ابر قرمزی برای معلمش میکشد. «سهیلا سلطانینژاد» ۲۸ سال است به دانشآموزان ناشنوا تدریس میکند. او میگوید: «درس دادن به بچههای ناشنوا نیاز به ارتباط رودررو و مستقیم دارد. در کلاسهای عادی معلم رو به تخته میکند، چیزهایی مینویسد و همزمان به بچهها توضیح میدهد. ولی ما برای درس دادن به بچهها باید مستقیم به آنها نگاه کنیم. بچهها از طریق لبخوانی و دیدن عکس اشیاء متوجه حرفهای ما میشوند.»
شمرده حرف زدن و حرکت دقیق و اغراق شده لبها در حین توضیح دادن، لبهایش را چاک چاک کرده است. او میگوید: «یاد دادن کلمهها و مفاهیمی که به نوعی قابل لمس و قابل دیدن هستند سادهتر از مفاهیم انتزاعی است. مثلاً ما نانوا را به بچهها نشان میدهیم یا رنگها را. ولی انتقال مفاهیمی مثل تصمیم گرفتن و موضوعات انتزاعی دیگر از جمله مفاهیم ریاضی به بچهها کار خیلی سختی است. معمولاً این کلمهها و مفاهیم را در طول سال و با تمرین و تکرار بسیار یاد میگیرند. اما اگر این کلمهها کاربرد زیادی در زندگی روزمرهشان نداشته باشد، آن را فراموش میکنند. » او درباره دنیای بدون تخیل و قصه کودکان ناشنوا میگوید: «تخیل برای بچههای ناشنوای مطلق، موضوعی بسیار سنگین است چراکه هیچ تصوری از آن ندارند. این بچهها تا پایان دوره ابتدایی معمولاً تصوری از قصه گفتن و قصه شنیدن ندارند.
اما اگر دریافتشان در مفاهیم زبانی خوب باشد و تمرین زیادی داشته باشند، کمکم با آن آشنا میشوند. » گوشه و کنار کلاس پر است از کاردستی و وسایل کمک آموزشی، حشرات پلاستیکیای که به یادگیری درس علوم کمک میکنند و ماکتی از مدرسه و کوچههای اطراف که بچهها با کمک معلم خود آن را درست کردهاند. سلطانینژاد میگوید: «برای یاد دادن یک مفهوم یا یک واژه به بچههای ناشنوا، زمان زیادی نیاز داریم. با این حال این بچهها کتابهای درسی مدارس عادی را میخوانند و در هر سال تحصیلی آن را میگذرانند. علاوه بر وقتی که اینجا برای بچهها میگذاریم، در خانه هم مشغول تهیه کارتهای تصویری و فیلم و وسایل کمک آموزشی برای بچهها هستیم. » زیباترین هدیههای روز معلم از طرف شاگردانش، تبریکهایی هستند که بچهها با زبان خودشان به او میگویند و متنهای کوتاهی که روی تخته برایش مینویسند. چراغ کوچکی گوشه کلاس درس روشن و خاموش میشود و این یعنی وقت زنگ تفریح است. سکوت هنوز در مدرسه حکمفرما است و بچههای مدرسه در حیاط مشغول بازی و استراحت هستند. ستهایشان تند و تند در هوا تکان میخورد و به زبان اشاره با هم حرف میزنند. گاهی دانشآموزان دبیرستانی، بیصدا قهقهه میزنند و با هم شوخی میکنند.
- قدیمیترین مدرسه دولتی ناشنوایان کشور
مدرسه «نیمروز»، نیم قرن عمر دارد. این مدرسه ابتدا در یوسفآباد بود و بعد از چند سال، به ساختمانی در حوالی گیشا، در خیابان ناظریان قمی منتقل شد؛ زمینهایی که متعلق به «حبیب القانیان» مالک پلاسکو بود و در بحبوحه انقلاب، همه این زمینها برای ساخت مدرسه وقف شدند. اطراف مدرسه «نیمروز» مدارس قد و نیمقدی از ابتدایی و دبیرستان، دخترانه و پسرانه به چشم میخورد که شانهبهشانه هم عرض و طول محله را اشغال کردهاند و هیچ ساختمان مسکونیای در میانشان نیست. بعد از وقف این زمینها و ساخته شدن مدرسه، تابلو «مدرسه استثنایی نیمروز» روی سردر آن جا خوش کرد. هر سال دانشآموزان کمشنوا و ناشنوای تهران در مقاطع تحصیلی مختلف وارد این مدرسه میشوند تا به جامعه اطرافشان سلام دوباره کنند.
- هنر بر دیوارهای مدرسه
در و دیوار مدرسه پر است از کارهای هنری و تابلوهای کاشیکاری و نقاشی دانشآموزان. گوشهای از سالن، عکسهایی از دانشآموزان فارغالتحصیل شده مدرسه «نیمروز» به چشم میخورد که در مقطع کارشناسی یا ارشد مشغول به تحصیل هستند یا وارد بازار کار شدهاند. مدیر مدرسه میگوید: «بچهها میتوانند در رشتههای نقاشی، گرافیک، کامپیوتر، و طراحی لباس در این مدرسه ادامه تحصیل دهند و دیپلم فنی و حرفهای دریافت کنند. ما به آنها کمک میکنیم تا با مهارتهایی که یاد گرفتهاند وارد بازار کار شوند و بتوانند از نظر اقتصادی روی پای خود بایستند. ما در زمینه طراحی لباس شاگردان با استعدادی داریم و بعد از پایان تحصیلشان، با تولیدیهای مختلف صحبت میکنیم تا از مهارتهای آنها استفاده کنند.
در کنار درس، ما به مهارتآموزی بچهها در زمینههای مختلف اهمیت زیادی میدهیم و تمام تلاش خودمان را میکنیم که آنها برای انجام کارهای روزمره خود، روی پای خودشان بایستند. یاد دادن همه این مهارتها و مفاهیم به بچههای ناشنوا کار سادهای نیست و معلمان ما زحمت زیادی میکشند. با این حال عشق و علاقه آنها به کار آنقدر زیاد است که با هر پیشرفت دانشآموز، انگیزه مضاعفی میگیرند. » در میان معلمان مدرسه، تعدادی معلم ناشنوا هم حضور دارند و همین انگیزه دانشآموزان برای درس خواندن و رسیدن به موقعیت شغلی و اجتماعی را بیشتر میکند.
- کاستیهایی که سد راه میشوند
صحبت از مشکلات که میشود، معلمها به جای گله از وضعیت سخت کاری، به فکر حل کردن مشکلات مدرسه و بهتر شدن وضعیت دانشآموزان هستند. «کوکب طاهباز» از معلمان مدرسه «نیمروز» میگوید: «درست در تقاطع خیابان ناظریان و کوچه ۱۹، تابلو عبور ناشنوایان نصب شده. با این حال خودروها به آن بیتوجه هستند و وقتی بچهها در حال عبور از تقاطع هستند بوق میزنند. طبیعی است که بچههای ناشنوا نمیشنوند و این موضوع باعث واکنشهای منفی رانندگان و آزار دانشآموزان است. در برخی از مواقع هم این موضوع باعث بروز تصادف شده است. معضل دیگری که ما با آن روبهرو هستیم، کارگاه مترو است که درست روبهروی مدرسه احداث شده و امنیت این اطراف را برای دانشآموزان ما کم کرده است. » از رمپ ویژه تردد معلولان میگوید که به کمک شهرداری در مدرسه نصب شده اما نبود نرده در کنار آن، استفاده از رمپ را برای یکی، ۲ دانشآموز معلول مدرسه دشوار کرده است.
طاهباز میگوید: «چند دهه از عمر ساختمان مدرسه میگذرد و مشکلات عمرانی زیادی در اینجا وجود دارد. بودجه آموزش و پرورش کفاف هزینههای رسیدگی به مدرسه را نمیدهد و از طرف دیگر اولیای دانشآموزان هم توانایی مالی برای کمک به تأمین هزینهها را ندارند یا برای توانبخشی و کاردرمانی فرزندانشان، هزینههای زیادی باید تقبل کنند و این باعث میشود هزینههای مدرسه در اولویتشان نباشد. علاوه بر کمک خیّران ما میتوانیم از امکانات موجود در مدرسه هم برای درآمدزایی کمک کنیم. اینجا بزرگترین سالن اجتماعات محله را داریم و اهالی محل میتوانند از آن برای گردهماییهایی استفاده کنند. در عوض به ما برای نگهداشت مدرسه کمک کنند. اینجا حتی میتواند در روزهای تعطیلی مدرسه، بهعنوان سالن سینمای محله هم مورد استفاده قرار بگیرد. معافیت از پرداخت هزینههای انشعابات راهکار دیگری است که میتواند به ما در اداره مدرسه کمک کند و نیازمند همکاری و همراهی بیشتر شهرداری و سازمانهایی مثل سازمان آب و اداره برق و... است. »