زمانی که مردم خود را ملزم به مشارکت اجتماعی در اداره امور شهر و زندگی اجتماعی بدانند و نسبت به آنچه در پیرامونشان در جریان است بیتفاوت نباشند، مهمترین نتیجهای که عاید جامعه میشود کاهش آسیبهای اجتماعی و مشکلات زیست شهری و داشتن شهری بهتر است. معنای ساده بیتفاوتی اجتماعی یعنی اینکه برای ما مهم نیست چه بر سر دیگران و شهروندان و شهری که در آن زندگی میکنیم،
میآید و در نتیجه این بیتفاوتی روابط عاطفی و مسئولیتپذیری افراد در قبال دیگران و شهری که در آن زندگی میکنند کمتر و کمرنگ میشود. اما اگر مسئولیتپذیری و مشارکت اجتماعی در جامعه تقویت شود، بهدنبال آن شاهد همدلی خواهیم بود. مشارکت و همدلی اجتماعی یکی از مهمترین ابزارها و شاخصههای توسعه پایدار در دنیاست. در مقابل بیتفاوتی اجتماعی موضوعی است که حاکی از نوعی بیتوجهی افراد نسبت به قوانین، هنجارها،
حوادث و اتفاقات اجتماعی و بهصورت کلی شهر و جامعهای است که در آن زندگی میکنند. نگاه به مشارکت اجتماعی و مسئولیتپذیری شهروندی بهانهای شده است تا «محسن شریفزاده»، با توجه به تجربیات ۲۰ساله فعالیت اجتماعی و جمعآوری مکتوبات ۱۰ ساله خود کتابی را با عنوان «من و شهرمن» منتشر کند. این کتاب زندگینامه خودنوشتهای است که شریفزاده در آن تجربیاتش از زندگی در شهر و مطالبهگری نسبت به حقوق شهروندی و زیست شهری منتشر کرده است.
شریفزاده در مقدمه این کتاب آورده است: «همواره نظارهگر خوبی بودهام. در کنار سایر مسائل به نابسامانی و رفتارهای ریز و نامناسبی که میدیدم توجه داشتم؛ رفتارهایی که هنوز برای بسیاری از افراد اهمیت پیدا نکرده و زمانی مورد توجه عموم قرار میگرفت که ابعاد بزرگ و شاید غیرقابل کنترلی یافته بود. این روحیه بعضا آزارهای درونی سنگینی را بر من تحمیل میکرد.»
در قسمتی دیگر از این مقدمه آمده است: «بهعنوان یک فعال اجتماعی طی پروسهای ۲۰ ساله به این نتیجه رسیدهام که اگر نظام حکومتی را بهعنوان «مسئول برطرف کردن مشکلات» یا «عامل مشکلات» ببینم، هیچ نصیب و ثمری نخواهم داشت... من بهعنوان یک فعال اجتماعی به این نگرش رسیدهام که در مواجهه با یک نقص و ضعف اجتماعی، در درجه اول به آن بهعنوان یکبار بر زمین مانده نگاه کنم و به فکر کسانی باشم که این بار فشاری بر دوش آنان است و سعی کنم در حد توان از این فشار بکاهم.»
عباس عبدی در کانال شخصی خود در تلگرام درباره این کتاب نوشته: کتاب «من و شهر من» الگویی از یک شهروند متعهد و مسئول بهمعنای دقیق کلمه را ارائه میدهد. شهروندی که نسبت به امور به ظاهر جزئی که در اطرافش میگذرد حساس است. از وجود یک چاله کوچک در خیابان و الصاق یک برچسب تا یک برخورد توهینآمیز، همه و همه موجب شده است که او خاطرات خود در پیگیری این موارد را بهصورت روزانه یادداشت کند.
کتابی که با آغاز به خواندن آن دوست داری ببینی عمل قهرمان حل کارهای به ظاهر کوچک چگونه پیش میرود و به موفقیت میرسد و در کجاها ناامید و سرخورده میشود؟ واقعیت این است که اگر همه ما به اندازه آقای شریف زاده نسبت به مسائل اطراف خود مسئولیت و حساسیت داشتیم، احتمالا اکنون با شهر و مدیریت شهری بهتری مواجه بودیم. توصیه میکنم که این کتاب را بخوانید، قرار نیست از طریق خواندن آن به دانش کلاسیک خواننده اضافه شود، ولی انگیزه و روحیه مسئولیتپذیری و پیگیری را در خواننده تقویت میکند و چه چیز بهتر از این. موضوعی که بیش از هر چیز دیگری به آن نیاز داریم.
- مشکلاتی از جنس شهروندی
در بخشی از کتاب شریفزاده درخصوص یکی از همین مشکلات که ممکن است درنظر بسیاری از افراد بیاهمیت بیاید، نوشته است: «... تیر ۹۱بود. به راننده تاکسی گفتم دیدی چه کار کرده؟ گفت آره دیدم. گفتم عجب مادر بیتوجهی، پشت فرمان نوزادش را در بغل گرفته بود. به راننده گفتم برو کنارش تا چیزی به او بگویم اما ترافیک زیاد بود و موفق نشدیم. به ناچار شماره ۱۱۰را گرفتم و موضوع را گزارش کردم، شماره، مدل، موقعیت و جهت حرکت خودرو را پرسید.»
در بخش دیگری از کتاب درخصوص تخلفات کارگاههای ساختمانی آمده: «... در مرداد سال ۹۲، در حاشیه خیابان ۱۲متری پر رفتوآمد در طبقه سوم ساختمان بتنی در دست ساخت، چند کارگر در حال قالببندی بودند. خیلی ترس برم داشت، اگر یک آچار یا یک تکه چوب یا یک قالب یا هر چیز دیگری از آن بالا رها میشد و به عابری برخورد میکرد، کشته شدن عابر دور از انتظار نبود. با ۱۳۷تماس گرفتم و موضوع را با نشانی دقیق اعلام کردم. یک هفته بعد که از محل رد میشدم دیدم داربست مناسبی که روی آن توری سیمی زده بودند در محل نصب شده است.»
- عباس عبدی از شهر و شهروندی به همشهری میگوید
- آرامش در زندگی پایتختنشینان گم شده است
شهر و زیستشهری جدای از شهروندانی که در آن روزگارشان را سپری میکنند، هیچ روح و کالبدی ندارد و هر چقدر شرایط زیست برای شهروندان فراهمتر باشد و مشارکت آنها برای مناسبترشدن شرایط زندگی در شهر بیشتر جلب شود، آن شهر زندهتر، شادتر و پرامیدتر اداره خواهد شد. به بهانه انتشار کتاب «من و شهر من» با عباس عبدی، فعال سیاسی و اجتماعی درباره شهروند مسئولیتپذیر و شهر زیستپذیر گفتوگو کردهایم.
- مهمترین نیازهای شهروندان برای زیست بهتر در شهر چه چیزهایی است؟
شهر جایی برای تامین نیازهای زندگی و اشتغال است. شهری که این دو نیاز را بههمراه آرامش برای شهروندان خود تامین کند، شهری ایدهآل است. بر همین اساس نیازهای شهروندان ما نیز برمیگردد به اینکه تامین کدامیک از این ۳ مولفه با اشکال مواجه است. بهنظر من در شرایط کنونی تامین آرامش زندگی در تهران در وضع مناسبی نیست. شهروندان در خیابان که قدم میزنند، نمیتوانند اطمینان داشته باشند که با مشکل یا مسئلهای پیشبینینشده مواجه نشوند. ضمن اینکه مشکلاتی از قبیل ترافیک و آلودگیهای صوتی و هوایی، بیقانونی و... این مسئله را تشدید میکند.
نیاز دیگر امکان معاش و اشتغال است که البته تامین آن برای شهروندان فراتر از اختیارات مدیریت شهری است. در مجموع به لحاظ سختافزاری و فنی مشکلات کلانشهر تهران کمتر از مشکلات نرمافزاری، اجتماعی و روانی این شهر است. من معتقدم باید بیشتر وقتمان را صرف رفع مشکلات نرمافزاری و امور متعددی که در شهر وجود دارد، همچون کودکان کار و خیابان، فساد، نابرابری، امنیت خاطر و سپس آلودگیهای صوتی و هوا و... و مسائلی از این قبیل کنیم.
- اگر شما به جای مدیران شهری بودید، برای بهترشدن فضای زیستعمومی چه اقداماتی انجام میدادید؟
واقعیت این است که هیچکس نباید انتظار و توقع داشته باشد که شهر براساس ایدههای فردی او مدیریت شود. من معتقدم مهمترین نکتهای که در مقام مدیریت شهر تهران باید به آن توجه کرد، کمک به بهبود فضای شهری، مشارکتجویی بیشتر شهروندان در اداره شهر و رفع موانع از مشارکتجویی و مسئولیتپذیری شهروندان است. زمانی که شهروندان، شهر را از خودشان بدانند، رفتارشان کاملا در شهر تغییر خواهد کرد. یک بخش از رفتارهایی که در شهر مشاهده میکنیم، تقصیر شهروندان و بخش دیگر تقصیر مدیریت است.
یکی از اموری که بنده بهعنوان یک شهروند در خانه آن را حتما رعایت میکنم، تفکیک زبالههای خشک از تر است ولی ظاهرا تفکیک زباله از مبدأ برای شهر و بسیاری از شهروندان اهمیت چندانی ندارد. شهرداری هم بهطور جدی دنبال آن نیست. معتقدم باید شهروندان را در هزینهها و منافع شهر مشارکت داد که شهر را همانند خانه خود بدانند، در این صورت میتوانند در مورد مسائل شهر نظر بدهند و گفتوگو کنند و از دل گفتوگوها رضایت شهروندان نیز جلب میشود. آنچه موجب جلب رضایت عمومی میشود، اولویتی است که مدیریت شهری درخصوص برنامههای مربوط به شهر باید آن را رعایت کند.
- یک شهروند مسئول و مسئولیتپذیر در جامعه چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
اگر شهر را چون خانه خودمان بدانیم و همان رفتاری که در داخل خانه خود انجام میدهیم، در شهر هم انجام دهیم، آن وقت میتوان عنوان شهروند مسئول را به افراد داد. متأسفانه من نمونههای زیادی را دیدم که زبالههای خود را به خارج از خودرو پرت میکنند و آن را داخل خودرو نگه نمیدارند. در برخی کشورهای اروپایی مردم زبالههای خود را در داخل خودرو نگه میدارند و برخی اوقات مشاهده میشود که فضای داخلی خودرو آنها بسیار کثیفتر از فضای شهر است؛
چراکه برای پاکیزگی فضای عمومی شهر اولویت قائل هستند و فضای عمومی شهر را مال خود میدانند. بهنظرم اگر ما هم شهر را از آن خود بدانیم و همان مسئولیتی که در خانه، نسبت به اموال و خودروی خود داریم را در شهر هم داشته باشیم، میتوانیم عنوان شهروندان مسئولیتپذیر را داشته باشیم.
مطالبهگری یکی از خصوصیات مهم رشد اجتماعی در هر جامعهای محسوب میشود، بهنظر شما شهروندان چطور میتوانند حقوق شهروندی و شرایط زیست بهتر را مطالبه کنند؟
مطالبه حقوق شهروندی نیازمند پیگیری است و بهراحتی اتفاق نمیافتد. اگر رفتارهایی که جناب شریفزاده در کتاب «من و شهر من» - که اخیرا به چاپ رسیده - به آن اشاره کرده را مطالعه و مراعات کنیم، میتواند کمک خوبی به شهروندان مسئول باشد و بتوانیم با آشنایی با حقوق شهروندی خود حقوقمان را استیفا کنیم.
- بهنظر شما، مسئولان و بهخصوص مدیران شهری چگونه میتوانند مطالبهگری را در میان شهروندان اشاعه دهند و این مهم را فرهنگسازی کنند؟
قرار نیست مسئولان مطالبهگری را در میان مردم ایجاد کنند، چون مسئولان بهطور طبیعی بهدنبال این مسئله نیستند و یا نمیخواهند باشند. این بدی آنها هم نیست. مسئولان همانقدر که کار خود را بهطور درست انجام دهند و از همه مهمتر در برابر افرادی که مطالبهگری میکنند پاسخگو باشند، بزرگترین خدمت را به مردم کرده و با این کار خود به مردم یاد میدهند که مطالبهگری شما ثمربخش است و بهدنبال این موضوع، همه این مسیر مطالبهگری را طی میکنند.
- آیا مطالبهگری شهروندان میتواند برای ساختار حاکمیتی نگرانیهایی را ایجاد کند؟
این مسئله بستگی به این دارد که ساختار چگونه تعریف شود. اگر ساختار خلاف خواسته مردم تعریف شود و بخواهد همینطور بماند و هر کدام از مدیرانش همچنان کار را در دست خودشان نگهدارند و در ادامه مدیریت را بهدست دوست و آشنا بدهند، طبیعی است که از مطالبهگری شهروندان ناراحت میشوند. سیستمی که براساس فساد و یا براساس عدمحاکمیت قانون باشد، مطالبهگری را نمیپسندد. اما اگر سیستمی باشد که آیندهنگر بوده و بلندمدت را مدنظر داشته باشد، متوجه میشود که مطالبهگری شهروندان بهترین نقطه اتکا برای آن سیستم است. هرچه نگاه حاکمیت کوتاهمدتتر، کوتاهنگر، با استبداد رأی، بیقانونی و فساد بیشتر باشد، طبیعی است که تن به مطالبهگری نمیدهد چراکه مطالبهگری دست چنین سیستمهایی را رو میکند.
- زندگی اینجا همیشه جاری است
در بخشی از مقدمه کتاب «من و شهر من» مقصود فراستخواه، جامعهشناس، نوشته است: «این کتاب نویدی برای نوع تازهای از «خود-زیست نگاری» در ایران است که نه به زندگی خصوصی و خانوادگی بلکه به «حیات شهروندی و مشارکت جویی ایرانیان» معطوف شده است. این کتاب به آرشیو ملی یک جامعه در حال ساخته شدن افزوده میشود و درنظر من از چشمنوازترین و الهام بخشترین شواهدی است که نشان میدهد ایرانیان همچنان میل به موفقیت و عطش و تب و تاب زیست اجتماعی بهتر دارند و لایق داشتن جامعهای بهتر هستند، زندگی اینجا همچنان جاری است.
فراستخواه در قسمتی دیگر از این مقدمه آورده است: «وضعیت زندگی در شهرهای ما رضایتبخش نیست، چه از حیث روابط و رفتارها و مناسبات در کوچه و بازار و خیابانها و ادارات، چه کیفیت خدمات عمومی. نتیجهاش افت شاخصهای نیکبختی اجتماعی در این سرزمین است و نشان میدهد اداره جامعه و کیفیت زندگی مطلوب نیست.»
- تلاش برای جلب مشارکت بیشتر مردم
محمد توسلی، جامعهشناس نیز در مقدمه این کتاب با اشاره به تجربه شرایط فرهنگی و اجتماعی بعد از انقلاب در مدیریت شهر تهران نوشته است: «در شرایطی که مردم احساس کنند به فطرت طبیعی خود رسیده و از قید و بند استبداد آزاد شدهاند و احساس کنند که جامعه به آنان تعلق دارد، خلق و خو و رفتارشان کاملا متحول میشود و شهر و کشور را چون خانه خود تلقی میکنند. رفتار انسانها در عرصه عمومی چون رفتار افراد یک خانواده میشود.
مشارکت اجتماعی مردم در روز جمعه پایانی اسفند ۱۳۵۷نمونهای از این تحول خلق و خوی مردم است. در همین دوره پروژههایی چون ترافیک محدوده مرکزی شهر تهران با همکاری مردم اجرا شد که به لحاظ کارشناسی در شرایط عادی قابل اجرا نبود.»
اهمیت اقدامات آقای شریفزاده در شرایط کنونی که مردم نسبت به مسئولیت حقوق شهروندی و سرنوشت امور شهرشان توجه لازم را ندارند و کوشش برای جلب احساس همکاری و مشارکت شهروندان برای بهبود کیفیت شرایط زندگی و شکلگیری و تقویت روحیه کار جمعی و نهادهای مدنی از اهمیت زیادی برخوردار است.