محمدصادق خسروی‌علیا-خبرنگار:هرچند به باور اغلب جامعه‌شناسان و کارشناسان، آمارها در کشور ما همه حقایق و واقعیت‌های اجتماعی را نشان نمی‌دهند اما با وجود این نیز نمی‌توان وضعیت تب‌دار و ناخوش مسائل روی زمین مانده اجتماعی را کتمان کرد.

سیدحسن موسوی‌چلک

تاب‌آوری و پیشگیری اجتماعی نسخه‌ای است که برای همه مردم دنیا و در هر نقطه‌ای به قول جامعه‌شناسان برای«به زیستن و دوری از انواع خشونت» پیچیده می‌شود. این نوشدارو نه‌تنها برای به زیستن افراد در جامعه که حتی برای ادامه حیات اجتماع نیز ضروری است. طبق آخرین آمارها  ۶۰درصد از زنان ایرانی حداقل یک‌بار خشونت را تجربه کرده‌اند و متأسفانه طبق آمار پزشکی قانونی آمار نزاع در ۹ماهه اول سال ۹۷ با ۷درصد افزایش به ۴۵۸ هزار و ۴۴۰ مورد رسیده است.

همه اینها در کنار آمارهای نگران‌کننده دیگر زنگ خطری است که نشان می‌دهد در حوزه پیشگیری و تاب‌آوری اجتماعی ناگفته‌ها و حقایقی وجود دارد که به دلایلی کتمان شده‌اند. سیدحسن موسوی‌چلک،  رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در گفت‌وگو با همشهری از وضعیت فعلی جامعه ما در حوزه تاب‌آوری می‌گوید. او ابتدا به روند کنونی و چالش‌ها می‌پردازد و در ادامه راهکارهایی برای تقویت سرمایه اجتماعی کشور ارائه می‌دهد.

  • تاب‌آوری اجتماعی را چطور تعریف می‌کنید و کاهش تاب‌آوری چه تبعاتی دارد؟

 تاب‌آوری اجتماعی یعنی اینکه افراد در شرایط سخت و دشوار بتوانند واکنش‌های منطقی از خود نشان بدهند. هیچ‌کس بی‌نیاز از فراگیری این مهارت نیست. جامعه‌ای که تاب‌آوری را نیاموخته در آن انواع خشونت بارز می‌شود و تعرض به حقوق شهروندی افزایش می‌یابد. در جامعه‌ای که در آن تاب‌آوری اجتماعی رو به افول است قطعا اعتراض 
در آن حادث می‌شود. این اعتراض‌ها به شکل‌های مختلف نمود پیدا می‌کند،  اعتراضات خودجوش خیابانی اصناف و گروه‌های خاص،  اعتراضات توده‌ای،  اعتراضات سازمان یافته و...

  •  منظور شما از واکنش منطقی چیست؟

اگر فردی در شرایط دشوار بتواند واکنشی از خود نشان بدهد که به‌خود و دیگران آسیب نرساند واکنش منطقی از خود نشان داده است.

  • اکنون جامعه ما چه جایگاهی در زمینه تاب‌آوری دارد؟

متأسفانه در زمینه تاب‌آوری اجتماعی،  جامعه ما از جوامعی مانند هند،  چین، ژاپن و... عقب‌تر است. تاب‌آوری باید از سنین کودکی به افراد آموزش داده شود و باید از ظرفیت مدارس و نهادها برای آموزش مهارت تاب‌آوری استفاده می‌شد که متأسفانه این اقدام تا به حال صورت نگرفته است. در این شرایط رسانه‌ها بیش از پیش می‌توانند برای آموزش تاب‌آوری به مردم کمک کنند. هر چند که امیدوارم این پیش‌بینی تلخ هیچ‌گاه محقق نشود اما حال و  روز اقتصاد کشور در سال آینده بدتر از امروز خواهد بود. طبیعتا در چنین شرایطی افراد برای گذران روزهای سخت باید به یک سری ابزارها و مهارت‌ها تجهیز شوند. مهارت تاب‌آوری اجتماعی یکی از مهم‌ترین این ابزارهاست.

  • چطور می‌توان به تاب‌آوری اجتماعی دست یافت؟

مولفه اصلی تاب‌آوری اجتماعی،  خودمراقبتی و مهارت فردی است. با تقویت این رویکرد می‌توان شرایط سخت و دشوار اجتماعی را به سلامت سپری کرد.

  • فرض کنید شهروندی بخواهد تاب‌آوری اجتماعی را بیاموزد،  او باید از کجا و چگونه شروع کند؟

تاب‌آَوری همیشه الزاما به‌معنای آموزش مستقیم نیست. افراد باید به‌صورت تجربی بیاموزند که با دیگران چگونه برخورد کنند. اگر فردی می‌خواهد تاب‌آوری اجتماعی را بیاموزد باید ابتدا حقوق خود و حقوق دیگران را بشناسد. بعد از دستیابی به این شناخت باید حقوق دیگران را به رسمیت بشناسد و به آن احترام بگذارد. احترام در اینجا به این معناست که نباید ما انتظار داشته باشیم همه تابع خواسته «من» به‌عنوان عضوی در یک گروه باشند. این گروه می‌تواند خانواده،  دوستان و در سطح کلان جامعه و کشور باشد.

  • الان در جامعه ما موضوعات اجتماعی در حد فرد تقلیل داده می‌شود،  همانگونه که خودتان اشاره کردید در بحث تاب‌آوری نیز بیشتر برخودمراقبتی افراد تأکید می‌شود آیا در جوامع دیگر هم اینگونه است که همه وظایف در زمینه تاب‌آوری به‌عهده افراد و شهروندان باشد؟ در این بین نقش و تکالیف حاکمان و سیاستگذاران چه می‌شود؟

این انتقاد وارد است. تاب‌آوری در همه جوامع، هم فردی است و هم اجتماعی. علاوه بر فراگیری مهارت‌های فردی،  تصمیم‌گیری حاکمان نیز در این زمینه می‌تواند تأثیرگذار باشد. میزان صداقت و شفافیت حاکمان در میزان تاب‌آوری اجتماعی نقش اساسی دارد. شایسته‌سالاری یکی از مهم‌ترین مولفه‌هایی است که تاب‌آوری اجتماعی  افراد را بالا می‌برد و شعارهایی که هیچ‌گاه جامه عمل نمی‌پوشد تاب‌آوری اجتماعی را کاهش می‌دهد.

موضوع تاب‌آوری اجتماعی زیرمجموعه پیشگیری اجتماعی است. در ایران نزدیک به ۳۰دستگاه در زمینه پیشگیری اجتماعی فعالیت رسمی دارند،  با وجود این چرا جایگاه تاب‌آوری در کشور اینقدر پایین است؟
بله درست است. ماهیت تاب‌آوری، پیشگیری است. در ایران همه نهادها سرگرم پیشگیری هستند و در واقع پیشگیری واقعی انجام نمی‌پذیرد. پیشگیری در ایران به منزله سرگرمی است و هنوز اهمیت آن باورپذیر نیست. در سازمان اجتماعی پایین‌ترین منابع به بخش پیشگیری اختصاص داده می‌شود. پیشگیری‌های اجتماعی در کوتاه‌مدت پاسخگو نیست به همین علت سازمان ترجیح می‌دهد به برنامه‌هایی بپردازد که سریع‌تر به چشم می‌آید مانند فعالیت‌های عمرانی و...

سازمان‌ها و نهادها به پیشگیری به اندازه اهمیت آن بها نمی‌دهند  درحالی‌که پیشگیری سواد اجتماعی مردم را افزایش می‌دهد. اگر سواد اجتماعی مردم افزایش پیدا کند تاب‌آوری آنها بالا می‌رود. در کشور ما همیشه صبر می‌کنند اتفاقی رخ دهد بعد مداخله کنند. دستگاه‌ها و سازمان‌های مختلفی که وظایف پیشگیری دارند به‌صورت جزیره‌ای عمل می‌کنند و هر کدام به سمتی که صلاح می‌دانند می‌روند. در ایران استراتژی‌های پیشگیری تعریف نشده است.

فراگیری،  محتوا،  روش‌ها، جذابیت،  شکل و استمرار از ویژگی‌های مهم پیشگیری است. اما برنامه‌های مربوط به پیشگیری در ایران به این ویژگی‌ها توجهی نمی‌کند و آن بیشتر به‌عنوان یک فعالیت لوکس و تجملی تلقی می‌شود. پیشگیری نقش اساسی در اجتماع بازی می‌کند و کمک می‌کند سلامت اجتماعی نهادینه شود. با نهادینه شدن سلامت اجتماعی امنیت ایجاد می‌شود. متأسفانه در ایران پیشگیری رویکرد اجتماعی هم ندارد و بیشتر به‌صورت قهری انجام می‌شود. با نگریستن به پیشگیری با رویکرد قهری،  سلامت اجتماعی و در نتیجه امنیت ایجاد نمی‌شود.

  • واقع‌گویی و شفافیت‌های آماری چقدر به پیشگیری و تاب‌آوری کمک می‌کند؟ آیا روندی که سازمان‌های متولی برای سرپوش گذاشتن بر روی واقعیت‌ها و آمارهای دقیق آسیب‌های اجتماعی در پیش گرفته‌اند درست است و آیا این کتمان واقعیت مانع پیشگیری نیست؟

 همه سازمان‌های اجتماعی ما،  از بیان واقعیت هراس دارند. اختلاس،  دعواهای سیاسی و حتی اعتراضات خیابانی در کشور به راحتی بیان می‌شود اما در زمینه بیان مسائل اجتماعی همیشه هراس داریم. بالاخره هر کشوری نیاز به دماسنج اجتماعی دارد و این دماسنج همان واقع‌گویی و شفافیت‌های آماری است. باید شدت تب اجتماعی را بدانیم تا واکنش‌هایی برای پایین آوردن آن انجام شود. در ایران حتی  نوع واکنش‌ها متناسب با دماسنج اجتماعی نیست و به همین دلیل هر سال مشکلات ما در این حوزه بیشتر می‌شود. اشتباه بزرگ ما این است که می‌خواهیم سرپوش روی واقعیت‌های اجتماعی بگذاریم. منظورم این نیست که همه‌چیز را باید همه بدانند اما کتمان کردن واقعیت اجتماعی یعنی صادق نبودن با مردم و ایجاد کردن مانع برای رفع مسائل موجود.

  • برای خروج از شرایط فعلی جامعه چه باید کرد؟

مهم‌ترین مولفه برای خروج کشور از شرایط فعلی،  مشارکت مردم است. اگر تمام ساختار حاکمیت در حوزه اجتماعی فعالیت کند مادامی که مردم پای کار نیایند ما در مدیریت اجتماعی موفق نخواهیم شد. مردم درصورتی پای کار می‌آیند که احساس کنند شفافیت و صداقتی در کار است. اگر شفافیت ایجاد شود،  مردم اعتماد می‌کنند. ما نمی‌توانیم به مردم واقعیت‌ها را نگوییم.

  • در کشور چقدر از ظرفیت مددکار اجتماعی برای پیشگیری استفاده می‌شود؟

در کشور بیش از ۱۶هزار مددکار اجتماعی فعالیت می‌کنند و در سیاستگذاری‌های کلان کشور توجه به حوزه مددکاری اجتماعی افزایش یافته است. در اغلب قوانینی که اخیرا به تصویب رسیده مانند  قانون خانواده،  قانون کودکان بدسرپرست،  قانون معلولان و... مددکار اجتماعی نقش پررنگی دارد. در بخش مدیریت شهری،  ناجا،  هوا  فضا،  هلال احمر،  صداوسیما،  بانک‌ها و... هم مددکار اجتماعی در حال فعالیت است. تصور می‌کنم از این منظر توسعه قابل‌قبولی داشته‌ایم اما به‌رغم اینکه با توسعه کمی در این زمینه روبه‌رو بوده‌ایم چند چالش جدی وجود دارد. یکی از آنها فقر تولید دانش در این حوزه است. ما سهم زیادی در حوزه تولید دانش در بخش مددکاری اجتماعی در جهان نداریم.

مسئله بعدی مربوط به عدم‌وجود یک سازمان برای مددکاران اجتماعی است؛ سازمانی مانند سازمان نظام پزشکی و... در این زمینه بارها از طریق مجلس تلاش کردیم تا این خلأ پر شود اما متأسفانه هیچ پاسخی تا به حال دریافت نکرده‌ایم. این موضوع نشان می‌دهد که در حوزه سیاستگذاری کشور ما- که مجلس در مرکز این سیاستگذاری است- هنوز در بخش اجتماعی به بلوغ نرسیده است. در کشور ما کمتر به پیشگیری از طریق مددکار اجتماعی توجه می‌شود. در ایران مددکار اجتماعی را مددکار مشکل‌محور تلقی می‌کنند درحالی‌که  ارتقای مستمر کیفیت زندگی مردم و توسعه شاخص‌های سلامت اجتماعی دو ماموریت اصلی مددکاری اجتماعی است. هر دوی اینها ما را به بهتر زیستن سوق می‌دهد.

در تعریف جهانی سال ۲۰۱۴در مورد مددکاری اجتماعی که به‌اجماع هم رسیده،  آمده: «نهایت مددکاری اجتماعی به زیستن اجتماعی است.» به این معنا که در دنیا نگاه مشکل‌محور به مددکاری اجتماعی منسوخ شده و مددکاری اجتماعی نیازمحور است تا مشکل‌محور. با توجه به تعریف مددکاری اجتماعی باید مشکل قبل از آنکه به‌وجود آید از آن پیشگیری شود. مشکل بعدی در حوزه مددکاری اجتماعی،  مربوط به بخش نظام آموزشی است. نظام آموزش مددکاری اجتماعی در ایران به‌رغم اینکه سال ۱۳۹۵یک‌بار مورد بازنگری قرار گرفت اما محتوای آموزشی این بخش تنها ۵درصد نیاز مددکاری اجتماعی را پاسخ می‌دهد و بسیار ضعیف است.

کد خبر 432545

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha