ساختمانی آهنی با ۵۰ سال قدمت، براثر جرقههای برق برای همیشه با خاک یکسان شد. یکسال بعد، بهمن سال ۱۳۹۶ هم کنتور برق در یک ساختمان ۳ طبقه بازار تهران منفجر شد و ۹۰ مغازه در آتش سوختند و بیش از ۱۰ میلیارد تومان خسارت به بار آمد. جدیدترین حادثه آتشسوزی بر اثر جرقه برق در بازار بزرگ و تاریخی تبریز (ایلکی قاپلی) رخ داد و بیش از ۱۰۰ باب مغازه طعمه حریق شد. فرسوده بودن کابلهای برق، بازار تهران که نبض اقتصاد کشور در آن میتپد را تهدید میکند و هر لحظه ممکن است حادثه مشابه بازار تبریز در آن رخ دهد. انبارها و تیمچههای بازار مملو از میلیونها تن کالا قابل اشتعال است که با کوچکترین جرقه شعلهور میشوند و با توجه به موقعیت جغرافیایی و مکانی و دسترسی نامناسبی که دارد، چارهای جز ایستادن و تماشا کردن نیست. آشفتگی سیمهای برق بازار تهدیدی است که جدی گرفته نمیشود و چیزی که زیاد ابلاغ شده است اخطار و نقص در سیستم کنتورها و سیمکشی برق بازار و واحدهای صنفی آن است. اخطارهایی که آتشنشانی داده تنها در حد اخطار مانده و کسی برای ایمنی خود و کسب وکاری که راه انداخته اقدامی نکرده است. سیمکشیهای غیراستاندارد، فرسوده وگاه دارای اتصالی این روزها که مصرف برق بیشتر شده و شدت جریان انرژی رو به افزایش است در بازار به کمین نشسته است تا فاجعهای تازه در بازار رقم بخورد. در استان هرچند مسئولان در ردههای بالای مدیریتی به این خطر واقف هستند و دستور به ساماندهی این وضع دادهاند اما دستورهای داده شده در پیچ و خم کاغذ بازیهای اداری و نبود بودجه گم شده است. بیتوجهی به ایمنی بازار موضوعی است که ادامه آن منجر به فاجعهای انسانی و مالی در پایتخت میشود. آتشنشانی وقوع حادثه را محتمل میداند و کاسبان هم به آن باور دارند اما کسی پیشقدم نمیشود تا این نگرانی را از بین ببرد. برخی آتشنشانی، برخی اداره برق و برخی دیگر شهرداری را در این بلبشوی سیمها و طغیان خطرها در بازار تهران مقصر میدانند. به بهانه افزایش نگرانیها از ایمنی و امنیت بازار تهران با برخی کاسبان، مسئولان آتشنشانی، اداره برق و مقامات امنیتی استان تهران به گفتوگو نشستهایم تا مشخص شود کجای کار «ایمنی» در بازار مشکل دارد.
- کاسبان از وضع ناایمن کنونی نگران و چشمانتظار اقدام سازمانهای مسئول هستند
- بابا برقی به بازار نمیآید
پولهای کلانی در حجرههای بازار تهران رد و بدل میشود. شریان اقتصاد ایران در همین حجرهها جریان دارد و باید ایمنی آنها در بالاترین حد ممکن باشد، اما شیشه عمرشان به یک یا چند تکه سیم برق فرسوده وگاه کنتورهای از رده خارج شده بسته است. سیمهایی که دور هم بدون هیچ حساب و کتابی پیچ خورده و با عبور از کنتورهای خاک گرفته هریک سر به سوی حجره یا مغازهای دارد.
راسته بازار بلورفروشان هرچند مرتبتر از نقاط دیگر بازار به نظر میرسد اما، اندک بررسی از وضع مغازههایی که اکنون دیگر مانند گذشته سنتی نیستند و رخ و نمای امروزی پیدا کردهاند، نشان میدهد که آنگونه که به چشم میآید، ایمنی در این بازار هزار نفر برقرار نیست. یکی ازکسبه، وضع کنونی بازار را «مالهکشی بر خرابیها» میخواند و میگوید: «فقط قشنگ کار شده. روی خرابیها و وضع آشفته بازار «بلورفروشان» رنگ و لعابی کشیدهاند تا مردم را سمت خود جلب کنند. مسئولان هم که جای خود دارند و هنوز وارد بازار نشدهاند تا چشمشان به ظاهر زیبای بازار میافتد میگویند همه چیز امن و امان است و میروند. » او که تمایل ندارد اسم و عکسش در نشریه درج شود، با دست به سقف چوبی بازار بلورفروشان اشاره میکند و میگوید: «چوبهای اینجا دستکم مربوط به ۷۰ ـ ۸۰ سال پیش است.
حسابی آماده است تا با کمترین حرارتی، خوب بسوزد! و همه ما را در بازار به خاک سیاه بنشاند. » او که متوجه تعجبمان شده اصرار میکند که به طبقه بالای بازار برویم تا به گفته خودش واقعیت را نشانمان بدهد. آنچه میبینیم از عمق فاجعه خبر میدهد. این کاسب قدیمی بازار بلورفروشان با دیدن تعجبمان میگوید: «اداره برق ۲ سال پیش آمد و سیمکشی کرد و حتی جای کنتور هم برای واحدها درست کرد. اما پس از آن، ناگهان کار را نیمه گذاشت و رفت. » اشاره او به جعبه کنتورهایی است که سیم برق از آن آویزان است اما از کنتور درون آنها خبری نیست: «اداره برق میگوید برای ایجاد ظرفیت برق، در بازار کاسبان در بازار باید مکانی را تهیه و به اداره برق واگذار کنند تا کنتورهای جدیدی را به ما بدهند. در بازار تهران هرمتر فضا، میلیونها تومان ارزش دارد. تهیه جا برای ترانسها و شبکه برق وظیفه کاسبان نیست، چرا اداره برق پول انشعاب را میگیرد و این اداره باید برق و کنتور را بر اساس تعرفهای که دارد به مشترکان واگذار کند. » او حرفش را اینگونه ادامه میدهد: «اداره برق با واگذار نکردن انشعابهای برق به مغازهدارها، در عمل آنها را تشویق به استفاده از انشعابهای غیرمجاز کرده است. به جرئت میتوانم بگویم در بازار تهران به ازای هر ۵ اشتراک مجاز تا ۳ برابر اشتراک غیرمجاز وجود دارد. اداره برق باید یا کنتور به این مشترکان بدهد یا انشعابهای غیرمجاز را جمعآوری کند که هیچکدام از این ۲ کار را انجام نمیدهد. »
- به تعداد انبارها کنتور نداریم
«مسعود رجبلو» یکی از کاسبان تیمچه «حاجبالدوله» پاساژ «زاویه» ۲ که ۳۰ سالی میشود در این محل به کسب و کار مشغول است با اظهار تأسف از وضعیت خطرناک سیمهای برق در بازار تهران میگوید: «به انبارهای بازار که سرکشی کنید، میبینید که تعداد انبارها با تعداد کنتورها همخوانی ندارد. این یعنی اینکه بیشتر بازاریان از برقهای غیرمجاز استفاده میکنند. برای مثال هر ۲۰ انبار بین ۵ تا ۶ کنتور برق دارند. » او همانگونه که از بروز آتشسوزی احتمالی در محل کسبش نگران است، با دست اشارهای به کنتورهای برق چوبی قدیمی کرده و میگوید: «تعویض این کنتورها و نظارت بر برق مصرفی کاسبان در بازار وظیفه اداره برق است و ما باید همچنان شاهد کار کنتورهای قدیمی با قاب چوبی با عمر بیش از ۴۰ سال در بازار باشیم. » این کاسب قدیمی با انتقاد از عملکرد مأموران اداره برق در امر نظارت بر وضعیت اسفبار سیمهای برق بازار میگوید: «امروز مسئولان برق با یک اخطار ساده از کنار مسئلهای به این مهمی میگذرند، فردا اگر حادثهای رخ دهد، چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ »
- قصه نخنمای برق بازار
یکی از کاسبان پاساژ «عالی نو» میگوید: «قصه نابسامانی برق بازار، قصه امروز و دیروز نیست. موضوع کهنه و نخنمایی است که سالهای سال از سوی کاسبان دنبال میشود اما نتیجهای در بر نداشته. » در حالی که با دست به شبکهای از سیمهای آویزان برق اشاره میکند، میگوید: «چند سال است برای بهبود این وضعیت با اداره برق تماس میگیریم و هر بار مأموران این اداره به گرفتن چند عکس و وعده «بهزودی اصلاح میشود» اکتفا میکنند به ناچار خودمان چند روز گذشته ترجیح دادیم با پارچه، سیمهای آویزان را جمعآوری کنیم. » او نگران است. مانند همه هم صنفیهایش. از وقتی خبر آتشسوزی بازار تبریز را شنیده، میترسد روزی این آتش دامن او و رفایش را هم بگیرد. برای همین است که داوطلبانه برای بهسازی پاساژ، استقرار سیستم اطفای حریق و نصب کنتورهای دیجیتال دست به کار شدهاست: «۸۰ واحد صنفی فعال در پاساژ عالی نو، کار را شروع کردهاند و خواهان تعویض کنتورهای قدیمی و ساماندهی باکس کنتورهای پاساژ هستند البته به شرط اینکه اداره برق همکاری کنند. »
- مالکان واحدهای تجاری پای کار بیایند
روبهروی «سرای بیهق» اما واحدهای صنفی وضعیت وخیمتری دارند؛ از خطر ریزش بافت فرسوده گرفته تا سیمهای برق آویزان! یکی از کاسبان قدیمی میگوید: «۶۰ سال را با این وضعیت سپری کردهایم ما بقی عمرمان هم مانند این، کاری از دستمان بر نمیآید، نه تخصصش را داریم نه اجازه دست زدن به این سیمها را! اداره برق تا به حال، نه اخطاری به کسی داده و نه هشداری مبنی بر خطرناک بودن این وضعیت. » در همسایگی همین پیرمرد هم مغازه دیگری است که کنتور برقش در انتهای مغازه لابهلای پارچههای رنگارنگ پنهان شده است. صاحب مغازه گلایهمند از محل استقرار کنتور میگوید: «مستاجران، دستشان از همه جا کوتاه است تا مالکان واحدهای تجاری بازار پای کار نباشندکاری از دست ما بر نمیاید. » در سرای «مولا علی» هم اگر پیشگامی کاسبان نبود محال بود حالاحالاها قدمی در راستای ساماندهی سیمهای برق برداشته شود. «حسن میرافزا» که ۳۰ سالی از عمر خود را در این سرا گذراند، میگوید: «وضعیت تهدیدآمیز شبکه برق پاساژ برای کاسبان، چارهای جز مشارکت در پرداخت هزینهها و بهسازی این شبکه نگذاشت. پیش از این همه کار انتقال برق پاساژ با سیمهای برق سفید و معمولی انجام میشد که هر لحظه امکان آتش گرفتن داشتند اما اینک قویترین کابل برق را خریداری و در پاساژ نصب کردهایم. این کار برای هر کاسب، بین ۲ تا ۴ میلیون تومان هزینه برداشته است. »