اما همه این ضعفها در حالی دست و پای مطبوعات و رسانهها را بستهتر از گذشته کرده و ادامه حیاتشان را به لبه پرتگاه برده که کشور وارد جنگ روانی سخت و پیچیده با آمریکا و رئیسجمهورش ترامپ شده و اتفاقا از طریق شبکههای اجتماعی و رسانهها بهدنبال جنجالسازیها و فشار علیه کشورمان است. به اعتقاد کارشناسان در این شرایط برای دفع این فضای سنگین روانی و تقویت روحیه ملی بیش از هر زمان دیگری نیاز به رسانهها و مطبوعات رسمی (خصوصی و غیرخصوصی) احساس میشود.
بهتر است در شرایط کنونی مسئولان و مقامات ارشد کشور بهخصوص نهادهای فرهنگی به این سؤال بیندیشند که آیا عبور از جنگ اقتصادی کنونی و فشارگسترده تحریمها بدون حضور رسانههای قوی رسمی که میتوانند همبستگی ملی را ایجاد کنند و فضا را برای شکلگیری گفتوگو در سطوح مختلف مردم با مردم، مردم با حاکمیت و... فراهم کنند امکان خواهد داشت؟ خطر تضعیف مطبوعات و رسانههای کشور امروز تنها جامعه رسانهای کشور را تهدید نمیکند بلکه هزینههایی بهمراتب بالاتر برای کشور، اعتماد عمومی و تقویت روحیه جمعی به همراه خواهد داشت که به گفته مهدی محسنیانراد، استاد برجسته ارتباطات چالشی «حیثیتی» برای کشور خواهد بود.
- گفتار- جایگاه مطبوعات حیثیتی است
- مهدی محسنیان راد- استاد علوم ارتباطات
مطبوعات کاغذی قبل از گران شدن کاغذ هم در سبد خانوارهای ایرانی جایگاه پایین و کمرنگی داشتند. علت این مسئله فشارها، سانسورها و خودسانسوریهای حاکم بر مطبوعات و ضعف آموزش روزنامهنگاران است. وضعیت توزیع آگهیها هم در مطبوعات وضع مناسبی ندارد. مطبوعات ما مملو از آگهیهای دولتی مثل ثبت شرکتها و... هستند که ارزش خواندن ندارند و بیشتر در یک یا ۲روزنامه متمرکز شدهاند.
همه این عوامل آثار یک بیماری قدیمی است که به مرور زمان روی یکدیگر انباشته شده و تومورهای مختلفی را ایجاد کرده و الان هم بحران کاغذ به آن اضافه شده و مطبوعات را از نفس انداخته است؛ آنهم در شرایطی که کشور بیش از هر زمان دیگری بهدلیل فشارها و جنگ روانی که مقامات آمریکایی به راه انداختهاند به مطبوعات و رسانههای قوی نیازمند است.
حذف تدریجی مطبوعات در سبد مصرفی مردم اگر در دهه۸۰ اتفاق میافتاد پیامدهای قابل توجهی داشت. اما الان حذف مطبوعات پیامدهای حیثیتی برای کشور بهدنبال خواهد داشت. الان افراد زیادی اخبار و اطلاعات مورد نظر را از شبکههای اجتماعی دریافت میکنند؛ هرچند این شبکهها نمیتوانند جایگزین مطبوعات شوند اما مردم احساس میکنند که آنچه باید بدانند را از این شبکهها دریافت میکنند. علاوه بر این شبکههای ماهوارهای با سوءاستفاده از کاهش توجه مردم به رسانههای داخلی بهدنبال آن هستند که به زعم خود مردم را در جریان مسائل روز و به ظاهر مهم قرار دهند. در مجموع باتوجه به نزول سنگین تیراژ مطبوعات و کاهش صفحات آنها بهدلیل مشکلات کاغذ و چالشهای اقتصادی، آنطور که ما ۲۰سال پیش تصور میکردیم که میتواند پدیدهای بحرانی در ایران معاصر باشد؛ میتواند پدیدهای حیثیتی برای کشورمان محسوب شود. در این شرایط تقویت مطبوعات و رسانهها با کاهش فشارها و محدودیت مطبوعات و حمایتهای مالی و اقتصادی و همچنین تربیت روزنامهنگاران پرتوان باید در دستور کار قرار بگیرد.
- گفتار-چارهاندیشی برای بحران مطبوعات
- بهروز گرانپایه-روزنامهنگار
کشور در شرایط سختی به سر میبرد و شاهد تحریمهای گسترده آمریکا هستیم و در این بین نقش و حضور رسانهها و مطبوعات قوی میتواند برای تقویت بنیانهای جامعه بسیار مهم و کلیدی باشد، ولی برخلاف این شاهدیم که رسانهها و بهخصوص مطبوعات در بدترین شرایط از نظر جذب مخاطب و تیراژ بهسر میبرند. اما باید به این نکته توجه کرد که یکی از دلایل افت تیراژ مطبوعات در کنار افزایش قیمت کاغذ، مسئله محدودیتهاست که باعث شده مطبوعات جذابیت و نقش اصلی خود را بهعنوان سخنگوی مردم بودن از دست بدهند. بنابراین باید تمرکزمان را بیشتر روی این مسئله بگذاریم که مطبوعات کاغذی نقش اساسی و حیاتی و تاریخی در ارتباط برقرار کردن با مردم، انتقال خواستهها و نیازها، ارادهها و مطالبات مردمی دارند و باعث پویایی جامعه میشوند.
پس اگر حاکمیت نخواهد این نقش مطبوعات از دست برود باید فشارها و محدودیتها را -برای انعکاس مستقلانه و صادقانه اخبار و رویدادهای جامعه- از روی مطبوعات بردارد. همانطور که در جامعه گرایش عموم به شفافسازی و مبارزه با فساد وجود دارد و از طرفی برای معرفی افراد فاسد در عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... جایزه تعیین میشود برای مطبوعاتی هم که این نوع فسادها را در جامعه با مستندات و بهصورت واقعبینانه افشاگری میکنند، باید جایزه تعیین شود. چرا که اگر دست مطبوعات باز گذاشته شود که نقش اساسی خود را در شفافسازی روابط و مناسبات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و...
به خوبی ایفا کنند قادر خواهند بود بر مشکل گرانی کاغذ و افزایش قیمتها غلبه کرده و به راه خود ادامه دهند. اگر به افت تیراژ رسانهها از این منظر نگاه کنیم بهتر میتوانیم به مسئولان متذکر شویم که باید برای مقابله با بحران کاغذ و افزایش قیمت روزنامهها و کاهش مخاطبها چارهاندیشی اساسی کنند. اینکه گفته میشود دولت یارانه مطبوعات را افزایش دهد و کاغذ ارزان در اختیار مطبوعات قرار دهد راهکار حل این معضل نیست چرا که با این کار مطبوعات بیشتر به دولت وابسته شده و از ایفای نقش مستقل اجتماعی خود باز میماند و در نهایت به تریبون قدرت و حاکمیت تبدیل میشود.
این روشها، روشهای مسکن موقت و تا حدودی مخرب هستند که اگر چه ممکن است معضل اقتصادی و فشار وارده بر رسانههای کاغذی را حل کنند اما در بلندمدت جوابگو نیستند. اگر رسانههای مکتوب روزبهروز ضعیفتر شده و یا حتی حذف شوند مردم بهصورت عادی ممکن است به سمت تعدادی از شبکههای مجازی و ماهوارهها و منابع غیررسمی - که کنترل آنها در دست حاکمیت نیست - رو کنند که اخبار نامعتبر و جعلی را منتشر میکنند و تبعات نامطلوبی را بهدنبال خواهد داشت. در این میان افرادی ضرر میکنند که فضا را غیرشفاف کرده، اعمال سانسور میکنند و جلوی انعکاس منطقی و مستقل حوادث و رویدادها را میگیرند؛ همین مسائل آفت اعتماد اجتماعی میشود و به ساختار و پیکره اجتماع و نظام سیاسی ضربه میزند.
- گفتار- رسانهها باید تقویت شوند
- مجید رضاییان- استاد مطالعات روزنامهنگاری
همه میدانیم که مطبوعات «امضا» ی کار رسانهای قلمداد میشوند. برای نمونه، با وجود شبکههای اجتماعی متعدد دیدیم که واشنگتنپست در قضیه «خاشقجی» چه عملکرد موفق و جریانسازی داشت. این در حالی است که امروزه در ایران، مطبوعات ما با بحران کاغذ روبهرو هستند. این بحران به دولت و به دو وزارتخانه ارشاد و صمت برمیگردد. برای رفع مشکلات مطبوعات کاغذی دستور داده شده که با ارز ۴۲۰۰تومانی کاغذ تامین شود اما تاکنون این دستورات بهطور کامل اجرایی نشده است.
درحالیکه بهمراتب افراد مختلف و بزرگان گفتهاند که این دولت بهدلیل اینکه اوضاع روزبهروز پیچیدهتر میشود، باید در زمینه اطلاعرسانی بیشتر کار کند، اما متأسفانه شاهد آنیم که دولت در ١٣ماه گذشته سخنگو نداشته است. الان همه ما میدانیم که شبکههای اجتماعی با وجود فقدان منابع اطلاعرسانی موثق فعالتر از گذشته میشوند. در این زمینه لازم نیست میزگرد و سمینار و... درخصوص اخبار جعلی و فیکنیوز و... راه بیندازیم.
به جای این اقدامات باید رسانههای رسمی ما قویتر عمل کنند و حضوری فعالانه داشته باشند. حل بحران کاغذ بهمعنای این است که مطبوعات در جایگاه اصلی خود قرار داده شوند تا بتوانند در مقابل فیکنیوزها و... قویتر عمل کنند. الان ما در موقعیتی به سر میبریم که باید اطلاعرسانی قوی و چندجانبه در مجاری رسمی و حرفهای داشته باشیم که منابع دقیق و صحیحی دارند.
اما الان این مسائل وجود ندارد و با ۳آسیب در این حوزه مواجهیم؛ نخستین آسیب این است که فضا به سمت فیکنیوز و شایعات حرکت میکند چراکه رسانههای حرفهای در حال غایبشدن هستند. دومین آسیب این است که اطلاعرسانی و ارائه و گردش اطلاعات از طریق دستگاههای دولتی و مسئول به حداقل رسیده است. سومین آسیب هم این است که با این بیتوجهیها رسانههای حرفهای و مطبوعات بهدلیل بحران کاغذ روزبهروز در حال غایبشدن هستند. این در حالی است که مردم به برندها اعتماد دارند و مطبوعات کاغذی هم برند هستند. اعتمادی که به مطبوعات و رسانههای کاغذی معتبر وجود دارد، هیچ زمانی در شبکههای اجتماعی وجود ندارد.