اگر از سر کنجکاوی به این دفاتر سرک بکشی، معمولاً حلقهای از بازاریان موسپید را میبینی که هسته اولیه این سازمانهای مردمنهاد را تشکیل دادهاند و سالهاست با نیت خیر برای حل مشکل خلق خدا در تکاپویند. چنانچه حوصله کنی و پای صحبت این موسپیدان بنشینی، ریشه این فعالیتهای تقریباً مدرن را در سنتهای کسب و کار براساس جوانمردی و آزادگی پیدا میکنی که تا همین چند وقت پیش بر اصناف و دنیای کسب و کار حاکم بوده است.
در گذشته اصناف به تأسی از فرهنگ جوانمردان یا فتیان به مجموعهای از اصول و ارزشهایی در کسب و کار پایبند بودند که تخطی از آن را جایز نمیشمردند. این دستورالعملها «فتوتنامه» خوانده میشد. معمولاً هر صنفی از جمله بنایان، سلمانیان و غیره فتوتنامه خاص خود را داشته که این رسالهها یا دستورالعملها سیر و سلوک اخلاقی پیشهوران هر صنف را تشریح میکرد. هر گروه استاد یا شیخی داشتهاند که اعمال «عیاری» را به تازه واردها میآموختند و سپس مجوز ورود به صنف مورد نظر اعطا میکردند. بنابراین، سیستم اقتصادی سنتی ما جدای از حکومت، یک نهاد نظارتی پنهان را مدیریت میکرده که تعامل تجار و صاحبان صنایع را در دنیای کسب و کار سامان میداده و در همین حال، تعامل با سایر شهروندان را تسهیل میکرده و در مدار عدالت و انساندوستی قرار میداده است. با همین عیار، دستگیری از نیازمندان و زمینخوردگان وظیفه فتیان و جوانمردان پیشهور به حساب میآمده است.
این سیستم خودنظارتی آثار و برکات زیادی داشت که کمترین آن ایجاد امنیت اجتماعی و روانی در جامعه بود. موسپیدان بازار از روزگار نه چندان دور یاد میکنند که همه معاملات در غیبت چک و سفته با «حرف» انجام میشد و مصطلح بود که «حرف بازاری سند است». این اصطلاحات و سنتهای جوانمردانه که ریشه در فرهنگ ایرانی ـ اسلامی دارد، امروزه رنگ باخته است و ردپای آن را فقط میتوان در حلقه بازاریان قدیمی در قامت خیریهها و صندوقهای قرضالحسنه و هیئتهای ریشهدار یا حلقههای سازمانهای مردمنهاد پیدا کرد. اگرچه امروز جای فتوتنامهها را مرامنامههای نیمبند صنفی گرفته است، اما بیشتر در مواقع بحرانی به اصطلاح کشداری به نام «اخلاق حرفهای» مستمسک میشویم که دردی از مشکلات غامض جامعه امروزی حل نمیکند؛ جامعهای که اعضای آن در تعرض به حقوق شهروندان وگاه جان و مال و آبروی آدمها دریغ نمیکنند. بد نیستگاه در مسیر، لحظهای درنگ کنیم، ببینیم از کجا آمدهایم، کجا ایستادهایم و مهمتر از همه به کجا میخواهیم برویم.
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۲:۵۸
سروش جنابی- دبیر: وقتی در دالانها و سراهای تو در توی بازار قدم میزنی، هرچند قدم، بالای سر حجرههای تنگ و ترش تابلوهای رنگ و رورفتهای با مضمون صندوق قرضالحسنه یا دفتر خیریه جلب توجه میکند.