رضا نیک‌نام-خبرنگار: غلامرضا قاسمی راننده خوشنام جنوب شهر، حدود ۱۵ سال است که در خط تاکسیرانی مسیر یافت‌آبادـ آزادی فعالیت می‌کند.

او متولد سال ۱۳۵۴ است و ۲ فرزند پسر و دختر دارد. قاسمی درخیابان ابراهیم‌آباد محله یافت‌آباد در محدوده منطقه۱۸ زندگی می‌کند. کار او از صبح زود با روشن شدن هوا آغاز می‌شود و تا شب طول می‌کشد، البته آقا غلامرضا در طول روز و زمانی که مسافر کم است، برای خواندن نماز به خانه می‌رود، کمی استراحت می‌کند و دوباره پشت فرمان می‌نشیند تا لقمه نانی برای خانواده‌اش فراهم کند. شرح حال و فعالیت راننده برتر پهنه جنوب شهر در ماه‌ها و فصول مختلف سال متفاوت است. خودش می‌گوید که وقتی به فصل تابستان نزدیک می‌شویم، با گرم شدن هوا و عطش زمین کار راننده‌ها سخت‌تر می‌شود. قاسمی در جشنواره تاکسیران برتر تهران که به تازگی از سوی سازمان تاکسیرانی شهرداری تهران برگزار شد، راننده نمونه شده و مورد تقدیر قرار گرفته است. حوالی بلوار الغدیر یافت‌آباد با او قرار می‌گذاریم و گفت‌وگوی صمیمانه‌ای انجام می‌دهیم.  

زمانی به بلوار الغدیر می‌رسیم که مسافر کم و محله خلوت شده است. سایه درختان کنار بلوار فرصت خوبی به ما می‌دهد تا با راننده با اخلاق شهرمان همصحبت شویم. او از دغدغه‌هایی می‌گوید که به قول خودش بدجور ذهنش را مشغول کرده است. با اینکه راننده برتر شهر تهران معرفی شده و باید بیشتر در این زمینه حرف بزند، اما از همان ابتدا از مشکلات می‌گوید. قاسمی لب جدول می‌نشیند و می‌گوید: «هنوز خیلی گرم نشده، اما کاملاً برنزه شده‌ایم. ‌» با خنده ادامه می‌دهد: «همین حالا حسابی آفتاب سوخته شدم. می‌ترسم روزی برسد که با این چهره به خانه بروم و زن و بچه‌ام من را نشناسند! »

راننده تاکسی باسابقه خط یافت‌آبادـ آزادی همین‌طور که از سختی کار در فصل تابستان حرف می‌زند، با یکی از رانندگانی که تازه به محله رسیده خوش‌وبش می‌کند. او همکارش را نشان می‌دهد و می‌گوید: «آقا رحیم یکی از آن ۵۰۰ راننده‌ای است که در این پایانه کار می‌کند. راننده‌های خطوط یافت‌آبادـ پایانه بوتان، یافت‌آبادـ زمزم و... فرقی نمی‌کند، همه اینها راننده‌هایی هستند که برای به دست آوردن لقمه‌ای نان حلال زحمت می‌کشند. در این پایانه تاکسیرانی، هیچ سایبانی وجود ندارد که این تعداد راننده را از نور شدید آفتاب در امان نگه دارد. راننده‌ها در هر شرایط آب و هوایی مجبورند منتظر مسافر بمانند. در پایانه آزادی هم سرپناهی برای راننده‌های خط یافت‌آبادـ آزادی درست نشده است. »

  • دلم برای مسافرها می‌سوزد 

«جای تأسف دارد که پس از گذشت این همه سال مسافران مسیر یافت‌آباد در پایانه آزادی سردرگم هستند و نمی‌دانند کجا باید سوار تاکسی خطی شوند. بیشتر وقت‌ها شهروندان از پایانه بیرون می‌روند و کنار زیرگذر آزادی منتظر مسافربرهای شخصی می‌ایستند که خیلی خطرناک است. دلم برای این مسافرها می‌سوزد، اما کاری از من ساخته نیست. » غلامرضا قاسمی اینها را می‌گوید و ادامه می‌دهد: «بارها برای ایجاد یک جایگاه و سایبان مناسب برای استقرار راننده‌های خط تاکسیرانی یافت‌آبادـ آزادی با مسئولان اداره تاکسیرانی شهر تهران مکاتبه کردیم، اما آنها به مشکلات ما اهمیت نمی‌دهند.» 

  •  راننده خوب در شهر ما کم نیست 

قاسمی، راننده متواضع و با اخلاقی است و دوست ندارد از علت برگزیده شدنش در جشنواره تاکسیران برتر شهر تهران حرف بزند. او عقیده دارد که راننده‌های خوب در شهر ما کم نیستند. از غلامرضا درباره ویژگی‌های راننده خوب سؤال می‌پرسیم و او این‌گونه برایمان این صفات را می‌شمارد: «مروت، چشم پاکی، مهربانی، مردمداری، انسان‌دوستی، قناعت و ازخودگذشتگی از صفات بارز راننده خوب و با اخلاق است. از آقای راننده سؤال می‌کنم خودتان چه اندازه راننده خوبی هستید. لبخندی می‌زند و می‌گوید: «اگر در خیابان راننده‌ای را ببینم که خودرواش پنچر شده، حتماً لاستیک زاپاسم را به او می‌دهم و حتی به او کمک هم می‌کنم. » 

همین چند وقت پیش آقا غلامرضا از یک امتحان بزرگ سربلند بیرون آمده است. او با ایثار و فداکاری جان ۴ نفر را از مرگ نجات داده و مایه افتخار تاکسیران‌های شریف شهر تهران شده است. می‌گوید: «مدتی قبل در مسیر بازگشت به خانه متوجه آتش‌سوزی یک ماشین پژو شدم. داخل خودرو ۴ نفر گیر افتاده بودند. ۲ کودک ۳ماهه و ۴ساله و مادرشان و یک آقایی در ماشین بودند. راننده بی‌حال و بی‌رمق بود. افراد زیادی دور ماشین جمع شده بودند و متأسفانه عده‌ای هم با گوشی عکس و فیلم می‌گرفتند. هر قدر می‌گفتم که به جای گرفتن عکس و فیلم، به آتش‌نشانی زنگ بزنید، کسی گوش نمی‌کرد. »

  • می‌گفتند فردین بازی در نیار! 

«شرایط دشوار و پر التهابی بود. نمی‌توانستم دست روی دست بگذارم تا چند انسان جانشان را از دست بدهند. »راننده باسابقه محله یافت‌آباد با بیان این مطلب ادامه می‌دهد: «خوشبختانه خودرو من مجهز به کپسول آتش‌نشانی است و چند سال پیش دوره‌های امداد و نجات را در سرای محله هفده‌شهریور گذرانده‌ام. با کپسول آتش‌نشانی سمت خودرو در حال سوختن دویدم، اول آتش را مهار و بعد با احتیاط سرنشینان را از داخل ماشین بیرون آوردم. راننده بریده بریده حرف می‌زد. مادر جوان گریه می‌کرد و بچه‌هایش را در آغوش گرفته بود. همان موقع عده‌ای می‌گفتند «فردین‌بازی در نیار، کشته می‌شوی، اما من وظیفه‌ام را انجام دادم. »


بعد از این حادثه که اواخر سال۱۳۹۷ اتفاق افتاده، آقا غلامرضا به دلیل سوختگی سطحی راهی بیمارستان می‌شود تا درمان شود. راننده برتر جنوب شهر، غلامرضا قاسمی درباره جشنواره تاکسیران برتر و احساسش روی صحنه می‌گوید: «هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم به‌عنوان تاکسیران برتر انتخاب شوم، روی صحنه بروم و از دست شهردار تهران جایزه بگیرم. شاید مسئولان با این کار می‌خواستند باعث تشویق بقیه راننده‌ها شوند. من به همه کسانی که این حرفه را به‌عنوان کار اصلی خود انتخاب کرده‌اند، پیشنهاد می‌کنم که هیچ‌وقت صداقت و درستی را فراموش نکنند. »