طرحی که امیدهای زیادی را برای اقتصادی کردن جمعآوری و بازیافت زباله ایجاد کرد اما امروز با گذشت سالها تا چه اندازه در تفکیک زباله از مبدأ در مناطق مرکزی پایتخت موفق بودهایم؟ آمارهایی که مسئولان پسماند در ۵ منطقه مرکزی پایتخت میدهند؛ نشان میدهد تفکیک از مبدأ زباله آنطور که باید و شاید پیشرفت نداشته است. درصد بالایی از آمارهایی که از سوی شهرداری درباره تفکیک پسماند ارائه میشود ناشی از تفکیک زبالهها از مخزن است، نه مبدأ. تفکیک از مخزن تقریباً همانکاری است که زبالهگردها در مخازن جمعآوری زباله انجام میدهند.
به نظر میرسد مراکز رسمی تفکیک پسماند شهرداری و نیروهای غیرمجاز تفکیک در مناطق مرکزی پایتخت هر دو یک کار میکنند؛ جداسازی غیربهداشتی و غیراصولی پسماندهای قابل بازیافت از لابهلای زبالهها. این اقدام نه بهداشتی است و نه کمکی به تفکیک اصولی زبالههای خشک از تر میکند. آنطور که آمارها نشان میدهد در مراکز رسمی تفکیک پسماند شهرداری ۳ تا ۴درصد زبالهها بهصورت دستی تفکیک میشود که ۵۰درصد آنها به دلیل نوع پسماند تفکیک شده قابل استفاده در فرایند بازیافت نیستند. خریدار نهایی چنین پسماندهایی کسی جز شبکه غیررسمی اما قدرتمند پسماند نیست.
شبکهای که با تبدیل پسماندهای دریافتی به لوازم مصرفی مانند مگسکش، صافی، آبکشهای پلاستیکی و حتی صادرات مواد جمعآوری شده به کشورهای دیگر و تبدیل آن به لباسهای ارزانقیمت، برای خود منافع اقتصادی قابل توجه ایجاد کردهاند. شبکه قدرتمند جمعآوری غیررسمی زباله در پایتخت از نبود تجهیزات کافی مراکز رسمی جمعآوری زباله شهرداری نفع میبرد زیرا مراکز رسمی جمعآوری زباله امکانی برای تبدیل پسماندهایی مانند بطریهای پلاستیکی ضخیم و... برای فرآوری و تولید محصول جدید ندارند. به نظر میرسد برای جلوگیری از ادامه حیات گروههای غیررسمی زبالهگردی زیر پوست مدیریت پسماند، باید از عرضه پسماند به هر شکل به افراد غیرمجاز و شرکتهای تأیید صلاحیت نشده خودداری شود تا شاید بتوان در ابعادی بسیار کوچک دستهای پنهان این مافیا را از منافعی که باید به نفع شهروندان هزینه شود، قطع کرد.