همیشه تلاش کردهایم، درست یا غلط، در مدرسه، خانواده و اجتماع با درس خواندن و درست زندگی کردن کمتر با کلمه «خنگ» مواجه شویم و خود را بیش از هر چیز به هوشی مجهز کنیم که بخشی از آن از تجربه زیستی ما نشأت میگیرد. گاهی نیز ممکن است خود بهعنوان کنایه و دشنام این کلمه را درخصوص دیگران بهکار برده باشیم. اما هوش چیست که اینقدر با آن درگیر بودهایم و همیشه نسبتش بهخود را ارج نهادهایم.
مگر میشود کسی از این پیوست عام بهرهمند نباشد و اگر چنین نیست چرا مخالفخوانی چون «خنگ» همیشه تهدیدی علیه اعتماد به نفس و تلاشهای بیوقفه روحمان بوده است. جالب است بدانید محققان معتقدند حتی کودکان اوتیسم نیز از هوش بهرهمند هستند. آنها فقط هوش هیجانیشان مختل شده است، اما خود را به هوشهای دیگری تجهیز میکنند. برای روشن شدن این ماجرا بد نیست این گزارش را بخوانید.
- انواع هوش و کاربردهای آن
خلاف گذشته که افراد را به ۲دسته باهوش و کمهوش تقسیم میکردند، امروز برای هوش انواع و کاربردهای متنوعی درنظر گرفتهاند. در معروفترین نوع هوش میتوان به هوش عقلانی، هیجانی و معنوی اشاره کرد. هوش عقلانی (IQ) مرتبط با مهارتهای منطقی و زبانشناسی است که بیشتر از سایر هوشها ملاک موفقیت آموزشی شناخته میشود.
این هوش برای حل مسائل ریاضی و منطقیاست. هوش هیجانی (EQ) اما مربوط به شناخت احساسات و بروز آنها بهصورت مطلوب است که از آن برای مدیریت عواطف استفاده میکنند. این هوش در موفقیتهای شخصی و حرفهای تأثیر دارد. در هوش معنوی (SQ) هم درک و توجه درخصوص معنای زندگی و ارتباط انسان و جهان هستی مورد اهمیت قرار میگیرد. هنگامی که انسان کارهایش با معنویت تلفیق پیدا کند از این هوش بهره برده است.
گاردنر اما هوش را ۹ بخش میداند: هوش ریاضی (توانایی محاسبه)، موسیقایی (تشخیص ریتم و تن صدا)، طبیعتگرایی (درک تفاوت)، معنوی (معنی هستی)، میان فردی (جلب توجه دیگران)، بدنی (ارتباط ذهن و بدن)، کلامی (توانایی توضیح و بیان احساسات)، درونفردی (توانایی شناخت فرد از خود) و فضایی (درک پدیدههای دیداری). انواع هوش در فرد نشانه و کاربردهای متفاوتی نیز دارد که هر شخص باید در خود بهدنبال هوش خاصش بگردد و تحصیلات و شغلش را بر پایه آن انتخاب کند؛
مثلا آن دسته از افراد که از هوش تصویری بهرهمند شدهاند میتوانند معمار، نقاش، عکاس، تصویرساز، صفحهبند یا مرمتگر بناهای تاریخی باشند. با هوش کلامی میتوان روزنامهنگار، نویسنده، مدرس ادبیات، مسئول روابطعمومی و وکیل بود و با هوش منطقی- ریاضی مهندس، حسابدار، برنامهنویس کامپیوتر، متخصص فلسفه مخصوصا فلسفه علم و مجری طرحهای پژوهشی.
در مورد هوش موسیقایی میشود آهنگساز، خواننده، نوازنده، منتقد آثار موسیقایی و مدرسان خوب موسیقی را کشف کرد. هوش بدنی هم مخصوص ورزشکاران حرفهای (از فوتبال گرفته تا پرتاب دیسک)، جراح، مکانیکها و... است. هوش میان فردی شامل مشاوران، مدیران روابط عمومی، معلمان، پزشکان، مددکاران و فروشندگان است و هوش درونفردی هم روحانیون، روانشناسان و روانکاوان، متخصصان الهیات را شامل میشود. اما هوش طبیعتگرا مخصوص کشاورزان، جانورشناسان، نقاشان و عکاسان طبیعت و کوهنوردان است. باید دید هر فرد برای پیمودن مسیر دشوار آینده از چه هوشی برخوردار است؟
- هوش مادرزادی یا اکتسابی است؟
اما هوش را از کجا بهدست آوردهایم. آیا آن را در زندگی کسب میکنیم یا مادرزادی با ماست؟ برای پاسخ دادن به این سؤال باید بگوییم خلاف آنچه اغلب مردم تصور میکنند علاوه بر ژنتیک، محیط اجتماعی نیز در پرورش هوش انسان نقش بهسزایی دارد. بسیاری از تیزهوشان بخشی از نبوغشان را از محیط و اجتماع خود کسب کردهاند. محققان معتقدند هوش ویژگیای است که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و درباره جنبه ژنتیک بودن هوش تحقیقات بسیاری انجام دادهاند.
بسیاری از ویژگیهای فردی ژنتیک است ولی بعضی دیگر عمدتا تحتتأثیر محیط ایجاد میشوند. اما نباید این را فراموش کرد که بهره هوشی تا حد زیادی ژنتیک است. ۷۵درصد از بهره هوشی افراد بالغ ژنتیک و ۲۵درصد باقیمانده به عوامل محیطی بستگی دارد. هرچند ژنتیک نقش زیادی در تعیین میزان هوش افراد دارد، اما عوامل محیطی نیز میتواند تأثیر بهسزایی داشته باشند. تحقیقات متعدد نشان میدهد که هوش نوزاد هنگام تولد تکامل نیافته و بهتدریج رشد کرده و بهویژه در سالهای اولیه تغییر میکند.
در واقع علاوه بر ژنها محیط خانواده و آموزش منظم نقش مهمی در رشد IQ کودک دارد. خانواده بیش از هر فرد یا مؤسسهای ازجمله مدرسه میتواند روی هوش کودک تأثیرگذار باشد هرچند این تأثیر حداکثر تا سن ۸ یا ۹سالگی است و پس از آن نقش خانواده کمرنگ میشود. ازجمله کارهایی که والدین میتوانند در این سنین برای کودک خود انجام دهند تداوم در تحصیلات خود، مراقبت و تغذیه مناسب کودک، گذراندن وقت با کودک در حد امکان، تحریک ذهن او با اشکال، اعداد، رنگها و...، کتاب خواندن و ایجاد شرایط مناسب برای تجربیات بیرون از خانه است.
- راههایی برای تقویت هوش
درباره روشهای افزایش بهرههوشی نیز تحقیقات زیادی انجام شده. یکی از این تحقیقات نشانگر آن است که آموزش موسیقی موجب عملکرد بهتر مغز شده و هوش ریاضی و قدرت تجسم فضایی را در کودک افزایش میدهد. همچنین کودکانی که در محیطهای مهیج و پویا رشد میکنند (که این محیط از رحم مادر شروع میشود) کودکانی فعالتر، هوشیارتر و کنجکاوترند و از سطح مهارتهای اجتماعی بالاتری برخوردارند.
محققان معتقدند مغز انسان و حیوان در طول دوران زندگی تحتتأثیر شرایط محیطی تغییرپذیر است. در واقع محیطهای پویا ضخامت مغز، تعداد نورونهای عصبی و ارتباط میان این نورونها را افزایش میدهد و همچنین محیطهای یکنواخت و کسلکننده در عرض یک هفته، تا ۶۰درصد از واکنش مغز میکاهد. باید برای رشد هوش کلامی-زبانی، کتاب و مجله شعر و قصه در اختیار کودک گذاشت و از او خواست درباره آنچه خوانده صحبت کند و نظر بدهد یا برای پرورش هوش جنبشی، کودک را در فضای ورزشی و پرتحرک قرار داد. فراهم کردن محیط برای غنی کردن فضای پیرامون کودک با زمینههای متنوع برای رشد متعادل انواع هوش در وجود او، باید بدون هرگونه پیشداوری باشد.
آن دسته از والدینی که دوست دارند فرزندی باهوشتر داشته باشند باید با او بازیهای فکری انجام دهند. اینگونه بازیها ذهن کودک را درگیر میکند و با انجام آزمون و خطا به نتیجه مطلوب میرساند که بیشک برای کودک لذتبخش است. البته ورزش و تغذیه کامل را نباید از یاد برد. پدر و مادر باید فرزندشان را به انجام فعالیتهای هنری تشویق کنند و برای پرورش هوش او از موسیقی بهره ببرند، تکنولوژی روز را برای بالابردن سطح آگاهی به او بیاموزند و سعی کنند ذهن کودک درگیر مسائل روز شود. میتوانند برایش کتابهای علمی بخوانند که در سطح درک و فهم او در بازار موجود است و این نکته را فراموش نکنند که به فرزند خود احترام بگذارند.