گفتگوی ما به بهانه انتشار مهارتهای نوشتن برای مطبوعات به ضعفها و مشکلات روزنامه نگاری کشیده شد.
کتاب «مهارتهای نوشتن برای مطبوعات» یک کتاب کاربردی است. مطالعه این کتاب چه ثمرهایی میتواند برای روزنامه نگارانی داشته باشد که در مطبوعات ما مشغول به کارند؟
این کتاب 4 فصل دارد که3 فصل اول آن، فصلهای اصلی روزنامه نگاری یعنی خبر، گزارش و مقاله است.
یک فصل هم درباره نگارش مطبوعاتی دارد. حسن بزرگ این کتاب که خیلی من را تحتتأثیر قرار داد، نمونههای فراوانی بود که از انواع سبکها و نحلههای روزنامه نگاری در آن آمده بود. برای روزنامه نگارانی که کلیاتی درباره روزنامهنگاری میدانند اما جزئیاتی مثل چگونه شروع کردن، چگونه دراماتیز کردن و... را نمیدانند، نمونه خیلی خوبی برای تمرین است.
- فکر میکنید روزنامه نگاران ما در کدام یک از ژانرهایی که در این کتاب به آنها اشاره شده، بیشتر دچار مشکل هستند؟
روزنامه نگاری ما ـ خارج از بحث این کتاب ـ اصولا دچار مشکلات اساسی است. ماجرا بر سر این است که بدنه اصلی روزنامه نگاری ما دولتی است. چنین کارکردی مثل کارکرد اقتصاد و بانک دولتی است.
چیزی که در مطبوعات ما نیست، خون، نوجویی و پویایی است و همه روزنامه نگاران ما، کارمندان مطبوعات هستند. در حالی که این حرفه با کارمندی هیچ سنخیتی ندارد. روزنامه نگاری کار بیرون است، کار کشف است، کار درگیر شدن است، کار شهود و تجربه است.
این که میگویند روزنامهنگاری شغل خطرناکی است و عمر روزنامه نگاری به جای 30 سال باید 20 سال باشد، مال این نوع روزنامه نگاری نیست، این در مورد روزنامه نگارانی صدق میکند که بند و بساطشان روی دوششان باشد و دائم در محلهها و تشکیلات زیرزمینی دنبال شکار خبر باشند.
تا وقتی که روزنامه نگاری ما خصوصی نشود و ما مجبور نشویم برای خبر تازه و گزارش معتبرتر و کشف و هیجان بیشتر کار کنیم؛ وضع به همین منوال است. بنابراین خارج از اینکه این کتاب چیست، بیماری اصلی روزنامه نگاری ما این است که به روزنامهنگاری کارمندی عادت کرده ایم.
دیوید رندال در کتاب «روزنامه نگاری حرفهای» میگوید: ما روزنامه نگاری سیاسی و غیر سیاسی نداریم، روزنامه نگاری کمونیستی و دنیای آزاد نداریم؛ روزنامه نگاری آفریقایی و اروپایی نداریم. ما فقط دو جور روزنامه نگاری داریم؛ روزنامه نگاری بد و روزنامه نگاری خوب! واقعیت این است که ما روزنامهنگاری خوب نداریم. در جامعهای مثل جامعه ایرانی که در حال حاضر حدود 28 میلیون نفر میتوانند روزنامه بخرند، ما حتی یک روزنامه با تیراژ 500هزار نسخه نداریم.
- این مشکل فقط به عملکرد روزنامهها برمیگردد یا اینکه در آموزش روزنامه نگاری مشکل داریم؟
تا رقابت نباشد همین است. شما وقتی که بهعنوان ناشر خیالت راحت باشد که در زمان معین کمک دولتی میرسد و یک سری آگهی دولتی هم میدهند، دیگر نیازی به حرکت نداری. یادم میآید در گذشته در روزنامه کیهان ـ که در آن زمان روزنامه عصر بودـ صفحات لایی ساعت 11 صبح بیرون میآمد.
ما تنمان میلرزید که نکند در اطلاعات چیزی چاپ شده باشد و ما نداشته باشیم. اگر چنین اتفاقی میافتاد ما باید کتمان را بر میداشتیم و میرفتیم. آن زمان کامپیوتر نبود. خبرگزاری بولتن خبری داشت. اما روزنامه نگاران اصلا با این بولتن کاری نداشتند. خبرنگار پیش از آمدن به روزنامه باید به حوزه هایش سرکشی میکرد و بعد به روزنامه میآمد و آنها را پیگیری میکرد. الان از این اتفاقات نمیافتد.
- ما بیشتر در چه منابعی کمبود داریم؟
در خیلی چیزها کمبود داریم. مهم ترینش حوزه روزنامه نگاری عملی است. بیشتر کتابهایی که در ایران چاپ میشود در حوزه نظری است. نمیگویم بد است، اما من فکر می کنم دغدغه همکارانی مثل شما که قلم دست میگیرند و پشت کامپیوتر مینشینند و مینویسند، این است که بدانند با هر نوع خبری چگونه باید برخورد کنند و از چه واژگانی استفاده کنند.
- در ترجمه متنی مثل این کتاب، وفاداری به اصل متن چقدر اهمیت دارد؟
خیلی اهمیت دارد. امانت ترجمه به شما میگوید باید نسبت به اصل خیلی دقیق باشید منتها یک چیزهایی هست که دست اندرکاران کتاب خیلی خوب آن را درک میکنند. مثلا یک سری از واژهها با فرهنگ ما نمیخواند. ما نسبت به خانمها از یک حریمی جلوتر نمیتوانیم برویم. درباره بعضی چهرههای سیاسی باید یک چیزهایی را رعایت کنیم.
درباره بعضی اتفاقات سیاسی چهل پنجاه سال پیش هم نمیتوانیم حرف بزنیم! ولی در ادبیات روزنامه نگاری به این مسائل اشاره میشود و شما مجبور میشوید مثالها را عوض کنید. مثلا این کتاب گزارشهای خوبی درباره طرز غذا خوردن و طرز پذیرایی در رستوران دارد. ما نمیتوانیم اینها را بیاوریم، چون در فرهنگ روزنامه نگاری ما معنایی ندارد.
- منظور من ترجمه برخی عنوانها در این کتاب بود. مثلا کلمه «ورودی» را هم برای گزارش و هم برای خبر به کار برده اید. در بسیاری از موارد درباره این کلمه و نظایر آن تضادهایی در متون روزنامه نگاری وجود دارد. برای رفع این مشکل چه باید کرد؟
اول توضیحی درباره ورودی بدهم. من از ورودی بهعنوان ترجمه واژه Intro استفاده کردهام. 9منبع را در دست دارم که مربوط به بعد از سالهای دهه 90 است. در هیچ کدام از این منابع از واژه «لید» استفاده نشده است و هم درباره خبر و هم درباره گزارش از Intro استفاده شده است.
مسئله این است که حتی برخی استادان روزنامه نگاری هم این نکته را رعایت نمیکنند که کلمه لید، فقط در سبک هرم وارونه و تنها در خبر معنا دارد؛ ما لید مصاحبه نداریم!
این مسائل تقصیر من مدرس است، نه دانشجو. امیدوارم کلمه ورودی جا بیفتد و به غلط از لید استفاده نشود.
- در متن کتاب، به مواردی مانند گزارش مصاحبه مدار و یادکردی اشاره شده است، اما معادل اصلی آنها در پانوشت نیامده؛ این دو نوع گزارش به چه معناست؟
گزارش یادکردی معادل کلمه Profile است که گزارشی است که بدون رفتن به عمق، درباره یک آدم زنده داده میشود. معروفترین نمونه آن گزارش «پیرمرد چشم ما بود» جلال آل احمد درباره نیما است.
گزارش مصاحبه مدار هم از نوع گزارشهای نه چندان عمیق معمول کیهان و اطلاعات درباره مشکلات روزمره است و مبنای آن نقل قول است.
باید معادل انگلیسی این اصطلاحها را در پانوشت میآوردم.متأسفانه در پانوشت صفحه 83 این کلمه به جای گزارش یادکردی بهعنوان معادل گزارش مقطعی آمده است. عنوان اصلی کتاب Writing for Journalists است.
- چرا به «مهارتهای نوشتن برای مطبوعات» تغییر پیدا کرده است؟
چون نویسنده دیگری تالیفی با همین نام داشت و عنوان، تکراری میشد.