این حرف روزنامهنگاری است که از سال 1348 پا به عرصهی مطبوعات گذاشته و به واسطهی حضور در تحریریهی چندین روزنامهی معتبر، نقش رسانهها در انتخابات را بهخوبی درک میکند.
علی اکبر قاضیزاده، برای اهالی رسانه نامی آشنا و قابل احترام است؛ کسی که در عرصههای تدریس و ترجمهی تخصصی متون روزنامهنگاری نیز فعالیتی اثرگذار داشته است؛ اگرچه در زندگینامهی خودنوشتش آورده: «این رشته، انتخاب آگاهانۀ من نبود. نه این که ادعا کنم از راهی که رفتهام پشیمانم؛ اصلاً نیستم. اما روزنامهنگار شدم و ماندم، چون کار دیگری از دستم برنمیآمد. اما وقتی آن را پذیرفتم، کوشش کردم بر این حرفه اثر بگذارم.»
برای مصاحبه به دفتر کارش در روزنامهی همشهری میرویم؛ پشت یک میز کنار پنجره، کنج یک اتاق نشسته و مشغول کار است؛ میگوید «اینجا کنام من است». در اتاقی که چندان هم شلوغ نیست، یک گلدان و چند تابلو روی دیوار به چشم میخورد که به قول خودش «هر کدام برای خودشان داستانی دارند».
داستان هر کدام را کوتاه برایمان میگوید؛ یکی از آن تابلوها تصویر یک نشست در هوای آزاد را نشان میدهد که در میان آنها چهرهی استادان ارتباطات دیگری چون مجید رضاییان و بیژن نفیسی هم به چشم میخورد.
گفتوگویمان که با شوخطبعیهای استادانه او حالا کمی دوستانه شده، مثل حال و روز این روزهای خیلی آدمها و رسانههای دیگر، رنگوبوی انتخابات به خود میگیرد؛ قاضیزاده که معتقد است «انتخابات سرچراغی مطبوعات است»، میگوید: نمیدانم این چندمین انتخاباتی است که در طول عمرم شاهد آن هستم، اما تا امروز هرگز به یک ستاد انتخاباتی نرفتهام. او ادامه میدهد: البته این موضوع به این معنی نیست که به هیچکدام از نامزدهای انتخاباتی در طی این سالها کششی نداشته یا ندارم؛ در انتخاباتها رأی میدهم و هرگاه لازم باشد از کاندیداهایی که قبولشان دارم، دفاع هم میکنم؛ ولی اینکه بخواهم در نشریهشان قلم بفرسایم، کار من نیست. هرگز در خودم این آمادگی را ندیدم که به آنها راهکار پیشنهاد بدهم یا برایشان ویژهنامهای دربیاورم؛ همیشه نامزدهایی بودند و هستند که خیلی به راه و رسمشان علاقه داشتم، ولی کار اصلی من درس دادن، روزنامهنگاری و ترجمه است.
قاضیزاده یادآور میشود: خیلی از عزیزان من این کار را میکنند که عیبی هم در کارشان نمیبینم؛ ولی گاهی دلم میسوزد وقتی میبینم افرادی که در عالم روزنامهنگاری زحمت کشیدند و صاحبنام هستند، در برابر 10، 15 میلیون خودشان و فکرشان را میفروشند؛ آن هم به برخی از افراد که اصلاً معلوم نیست راست میگویند یا نه.
او در پاسخ به این پرسش که نقش رسانهها در انتخابات باید چگونه باشد، با تاکید بر اینکه انتخابات سرچراغی مطبوعات است، میگوید: ولی به طور کلی اینکه برخی روزنامهنگاران به افراد، احساس شیفتگی پیدا میکنند، به شدت مخرب است؛ چراکه بعد از مدتی احساس میکنند به شدت سرشان کلاه رفته است؛ حسن حزب در این است که افراد فقط به یک کاندیدا رأی نمیدهند، بلکه به اساسنامه و روش اجرایی یک حزب رأی میدهند.
- در سرزمین ما قرار نیست افراد رشد کنند
در ادامه گفتوگویمان با قاضیزاده به درگذشت روزنامهنگار، تحلیلگر و نویسنده باسابقه مصری - حسنین هیکل - اشاره میکنیم و اینکه برغم موفقیت در ابعاد مختلف، او تا آخر عمر تمایل داشت تنها به عنوان «روزنامهنگار» معرفی شود.
قاضیزاده دراین زمینه با بیان اینکه تاریخ روزنامهنگاری در کشور ما از مصر اندکی قدیمیتر است، اظهار میکند: ولی متاسفانه ما هنوز یک روزنامه در حد «الاهرام» مصر و یک رادیو مثل «صوتالعرب» نداریم؛ خیلی باعث تاسف است که ما یک روزنامهنگار به اندازه حسین هیکل و فرید زکریا نداریم؛ البته زمانی «کیهان» به این موقعیت نزدیک شد و تقریباً نزدیک به استاندارد منطقه بود.
قاضیزاده ادامه میدهد: ما چهرهها و گزارشگرهای خوب داریم که ظرفیتشان بالاتر از این حرفهاست، ولی جهانی نشدند؛ به دلیل اینکه در سرزمین ما قرار نیست افراد در شغل خودشان خیلی رشد کنند؛ ما در ایران گزارشگرهایی داشتیم که واقعاً استانداردهای جهانی داشتند، ولی جهانی نشدند؛ اینکه ما هنوز یک عکاس خبری بینالمللی نداریم، اصلاً به این معنی نیست که عکاس خوب در کشورمان نداریم. او سپس این نکته را بیان میکند که در کشور ما عمر روزنامهنگاری کوتاه است و با اشاره به کتاب «گزارشگران بزرگ» که آن را ترجمه کرده است، یادآور میشود: «جرج سلدس» یکی از روزنامهنگارانی است که در این کتاب معرفی شده است؛ او 104 سال عمر کرد که 82 سال آن را روزنامهنگار بوده است.
- اخباری که مخاطب افزایش میدهند اما اعتبار نمیآورند
قاضیزاده در پاسخ به این پرسش که آیا پیشرفت روزافزون شبکههای اجتماعی باعث کاهش عمر خبرگزاریها میشود، توضیح میدهد: اصلاً موافق این موضوع نیستم؛ به نظرم شبکههای اجتماعی دو مشکل اساسی دارند؛ یکی ویراسته نیستند و دیگر اینکه صحت و سقم مطالبشان معلوم نیست.
او با بیان اینکه اصلاً نمیشود به شبکههای اجتماعی اعتماد کرد، خاطرنشان میکند: بسیاری از اخباری که در این شبکهها کار میشوند را نمیتوان در خبرگزاریها منتشر کرد. از طرفی خبرگزاریها هم باید بتوانند علاوه بر اینکه برای مردم قابل اعتماد باشند، دو مشکل اساسی ویرایش و انتشار اخبار با کیفیت را حل کنند؛ برخی اخبار ممکن است برای مدتی تعداد مخاطبان را اندکی افزایش دهند، اما برای آن خبرگزاری اعتبار نمیآورند.
او که معتقد است «دسترسی همگان به فضای مجازی، یک حسن عظیم محسوب میشود» در همین زمینه میگوید: در واقع امروز هر کسی یک گوشی هوشمند دارد، به نوبه خودش میتواند یک خبرگزاری باشد؛ برای مثال اتفاقات میدان تحریر مصر یا بحران پناهجویان را همین مردم عادی منتشر کردند نه خبرگزاریهای مطرح؛ اگر خبرگزاریها بتوانند از این امتیازات استفاده کنند، میتوانند بمانند و ادامه دهند.
قاضیزاده در پاسخ به اینکه ورود خبرگزاریها به کانالهای تلگرامی و استفاده از امکانات مولتیمدیا (Multi Media) تا چه اندازه میتواند به طولانیتر شدن عمر چنین رسانههایی کمک کند؟ خاطرنشان میکند: خیلی کمک نمیکند؛ این امکانات اخبار را مستندتر و جالبتر میکند، اما تردید دارم که اثر قاطع بگذارد؛ برای مثال در نرمافزار طراحی شده برای روزنامه «همشهری» مدت یک سال است این امکان فراهم شده که صدای سخنرانیها پخش شود، اما همین امکان هم به ما نشان داد که این عوامل خیلی روی افزایش تیراژ یک روزنامه یا تعداد کاربران آن در فضای مجازی تاثیری نمیگذارد.
- فضای مجازی جان میدهد برای آگاهی فوری
این استاد روزنامهنگاری همچنین دربارهی سطح دانش نسل جدیدی که وارد عرصه مطبوعات شدهاند، میگوید: امروز بچهها رقیقتر و کمرنگتر شدهاند و این موضوع تقصیر ماست؛ البته در برخی موضوعات مثل اطلاعات عمومی آگاهتر و روشنتر هستند اما اطلاعتشان بیشتر در سطح است تا عمق.
قاضیزاده درباره تاثیر فضای مجازی روی مردم بهویژه نسل جدید با طرح این دو پرسش که «مگر میشود امروز روزنامهنگاری، بانکداری و حتی خرید بدون اینترنت را تصور کرد؟!» و «اینهایی که با این فضا مخالفند، نمیدانم دقیقاً با چه چیزی مخالفت میکنند؟»، اظهار میکند: این فضای مجازی که امروز همه را درگیر خودش کرده، در عین حال که خیلی هوشربا، زیبا و سریع است، ولی یک عیب هم دارد که آنچه میبینید و میخوانید در ذهنتان نمیماند؛ به همان سرعت که با آن آشنا میشوید از سرتان میپرد؛ در حالی که وقتی کتاب میخوانید و یادداشت میکنید، درست است که همه اطلاعات در ذهنتان نمیماند، اما بخشی از آنها در ذهنتان باقی میماند. او با بیان اینکه فضای مجازی جان میدهد برای آگاهی فوری، ادامه میدهد: این فضا خوب است برای اینکه ببینیم فلان خواننده یا فلان هنرپیشه چه کرده است ولی چون این موضوعات تاثیرگذار نیستند، زود فراموش میشوند؛ اما مطالعه کردن که در دوره ما بسیار رسم بود، اطلاعات را در ذهن نگه میدارد؛ برای مثال پس از خواندن 12 جلد از رمان «کلیدر»، همه چیز در ذهن نمیماند، اما حداقل موضوعات مهم در ذهن رسوب میکند.
قاضیزاده با اشاره به روزنامهنگاری نسل قدیم خاطرنشان کرد: برای اینکه یک تیتر بزنیم مکافاتی داشتیم؛ یادم است زمانی حتی برای اینکه بتوانیم تیتر روزنامه را بزنیم، باید چند مرحله سخت را پشت سر میگذاشتیم و دستهایمان تا آرنج سیاه میشد؛ اول باید تیتر را مینوشتیم، داخل لوله میکردیم، به حروفچین میدادیم، او آنها را میچید و باز داخل لوله میکرد، برای ما ارسال میکرد تا اگر غلطی داشت، اصلاحش کنیم و چند مرحله دیگر که حتی در تصور شما نمیگنجد؛ بارها پیش آمده بود که صفحات حروفچینی برای رسیدن به چاپخانه در خیابان ریخته میشد، و بسیاری از مشکلات دیگر، ولی امروز به سادگی و فقط با یک کلیک میتوان تیترها را در هر اندازهای بزرگ و کوچک منتشر کرد و با سیدی برای چاپخانه فرستاد.
او در پاسخ به این پرسش که این سختیها چقدر روی موفقیت و کارآزموده شدن نسل شما تاثیر داشت؟ میگوید: خیلی زیاد؛ افرادی مثل نمکدوست، صدیقی، فرقانی و دیگران از الف تا ی این حرفه را میدانند. من همیشه گفتم دبیر کسی است که اگر خبرنگار از کاری به هر دلیل عاجز شد، بتواند کار او را انجام دهد؛ سردبیر کسی است که اگر به دبیرش کاری سفارش داد و او نتوانست انجام دهد، خودش آن را ادامه دهد.
این استاد پیشکسوت روزنامهنگاری یادآور میشود: نسل ما حروف چینی، صفحهبندی و عکس را اینگونه یاد گرفت، چون لازم بود که یاد بگیریم؛ ولی الان خیلی از بچه نیاری به این کار ندارند؛ امروز اگر از نسل جوان بپرسید بسیاری نمیداند صفحهبندی و نقطه طلایی عکس یعنی چه؛ حق هم دارند، چون درگیر این موضوعات نبودند.
- به ایسنا دلبستگی قلبی دارم
در پایان گفتوگویمان از قاضیزاده درباره نقاط قوتی که باعث شد ایسنا مقام اول را در طرح رتبهبندی خبرگزاریها به دست آورد و همچنین مسالههایی که با برطرف کردن آنها میتواند همچنان جایگاه برتر خود را حفظ کند، میپرسیم که میگوید: اگر ایسنا امروز موفقیتی دارد، حاصل کار چند دوره خبرنگاران خوب است؛ برخی از آنها برای بالا بردن سطح این خبرگزاری با وجود اینکه بیمه و حقوق مناسبی هم نداشتند، تلاش زیادی کردند که ایسنا به آنچه امروز هست، تبدیل شود. این استاد پیشکسوت روزنامهنگاری در پایان اینگونه عنوان میکند که به ایسنا دلبستگی قلبی دارد و پیشنهاداتش به خبرگزاری دانشجویان ایران را چنین بیان میکند: ایسنا باید شعباتش را داخل و خارج از کشور زیاد کند، ولی چون پول کافی ندارد، با مشکل مواجه است. برای مثال خبرگزاری مانند ایرنا این توان را دارد که بیش از 400 دفتر در ایران و حدود 20 دفتر در خارج از کشور داشته باشد.
- تهیه گفتوگو از خبرنگاران بخش رسانه ایسنا: فاطمه خلیلی و پیوند مرزوقی
نظر شما