اعتماد امید دارد سیاستهای مدیریت شهری جدید سیر پرشتاب شهرفروشی را متوقف کند. سیاستهای مدیریت شهری بر محورهای چندگانهای بنا شده که تحقق شعار «تهران، شهری برای همه» بهعنوان هدف نهایی آنها تعیین شده است. در گزارش زیر «اعتماد» این محورها را تشریح و درباره مسیرهای دستیابی به آنها گفتوگو کرده است.
در مدیریت شهری کنونی کمبود بودجه و درآمدهای پایدار، طراحی و اجرای پروژههای کلان را با محدودیتهایی روبهرو کرده است. تغییر ابعاد پروژههای شهری از سطح کلان به پروژههای خرد و کوچک مقیاس، سیاستی است که مدیران شهر برای امتداد مسیر آبادانی شهر پیشبینی کردهاند. اجرای طرحهای کوچکمقیاس را در ارتقای زیستپذیری تهران مؤثر میدانید؟
هر شهر باید در چهارچوب یک طرح کلان مطالعه شود. اینکه طرحهای کلان تبدیل به پروژهای خرد شوند، اگر در راستای چهارچوب کلان مورد نظر باشد، امری لازم و طبیعی است، اما اگر بدون داشتن یک چهارچوب کلی فقط به پروژهای خرد و نامربوط بپردازیم نتایج مطلوبی به بار نمیآورد.
جذب سرمایههای بخش خصوصی راهحل مدیریت شهری برای رفع کمبود بودجههای عمرانی است. شهرداری در تعامل با سرمایهگذاران بخش خصوصی و جذب سرمایههای این بخش تاکنون موفق بوده است؟
متأسفانه شهرداری در سالهای گذشته بدون توجه به منافع شهر و جامعه شهری و بهویژه اقشار کمدرآمد و متوسط به فروش شهر در قالب تراکمفروشی روی آورده است. این شهرفروشی بدون ضابطه در هر جا تقاضایی وجود داشته انجام شده و حتی در کوچههای فرعی برج ساخته شده و شهر را به محیطی غیرقابل زندگی با آلودگی صوتی، ترافیک، آلودگی هوا و... تبدیل کرده است. شورای جدید شهر تهران و مدیریت آن نیز با وجود تلاش به دلیل مجوزهایی که از قبل صادر شده و تعهدهای مدیریت گذشته نتوانسته جلو این فاجعه از جمله تبدیل باغها به برجهای مسکونی را در حد لازم بگیرد. بنابراین جذب سرمایههای خصوصی را نباید موفقیتی به حساب آورد.
اما در شرایط فعلی که پروژههای عمرانی متعددی به دلیل کمبود بودجه متوقف شدهاند و نیازهای عمرانی رفاهی شهر بر زمین ماندهاند، استفاده ازسرمایههای بخش خصوصی راهحلی منطقی به نظر میرسد. نظر شما چیست؟
در همه طرحهای شهری باید منافع شهر و جامعه شهری در نظر گرفته شود و استفاده از سرمایههای بخش خصوصی به شرطی عاقلانه است که این منافع را تهدید نکند. مدیریت شهر تهران باید به سمت ایجاد درآمدهای پایدار حرکت کند و قوانین موجود در مسیر رسیدن به این هدف بهروز شود. برای ایجاد درآمدهای پایدار راهحلهای متنوع و فراوانی وجود دارد که به برنامهریزی نیاز دارند. دریافت عوارض از خودروهای سنگین که سودهای هنگفت به جیب صاحبان خود سرازیر میکنند، نمونهای از این راهحلهاست.
در محورهایی که برای تحقق شعار «تهران، شهری برای همه» تعیین شده، بر لزوم وجود دیدگاه ملی در مدیریت شهر تهران تأکید شده است. الگوبرداری از ساختارهای شهر تهران برای توسعه و مدیریت کشور، آرمانی دستیافتنی است؟
متأسفانه مدیریت شهر تهران الگوی مناسبی برای شهرهای دیگر به شمار نمیآید چون در تهران مشکلات شهری فراوانی داریم که امیدواریم مدیریت جدید بتواند الگوی بهتری را برای تهران و سایر شهرها به وجود آورد.
مهاجرپذیری تهران سابقهای تاریخی دارد و به شاخصه جدانشدنی آن تبدیل شده است. این هویت چندگانه همیشه محدودیتها و چالشهایی را برای پایتخت به همراه داشته است. چگونه میتوان مهاجرپذیری یا به عبارت دیگر «دیگر پذیری» تهران را به نقطه قوت این کلانشهر تبدیل کرد؟
نقشه تهران شامل مناطق مرکزی، شمالی، جنوبی، شرقی و غربی است و مجموع آنها شهر تهران نام گرفته، اما در حقیقت محدودهای که از شرایط لازم برای نامیده شدن بهعنوان «شهر تهران» برخوردار است، نقاط حاشیهای را دربرنمیگیرد. در حال حاضر به علت بالارفتن هزینه زندگی در شهر تهران، جذب جمعیت بهویژه اقشار کمدرآمد و متوسط، در مناطق حاشیهای صورت میگیرد و حاشیهنشینی تهران عمدتاً در سکونتگاههای حاشیهای آن رو به گسترش است. بنابراین در شهر تهران نقطه قوتی بهعنوان جذب جمعیت اقشار کمدرآمد کمتر به چشم میخورد. اگر بخواهیم مانند کلانشهرهای دیگر دنیا به این نقطه قوت برسیم، باید برای مسکن کمدرآمدها طرحهای جامع تهیه و اجرا شود، مثلاً برای این قشر واحدهای اجارهای با اجارههای کنترلشده در نظر گرفته شود. در صورت گذراندن این مراحل اولیه میتوان به ابعاد متعالیتر پدیده مهاجرپذیری تهران وارد شد و برنامهریزی کرد.
نخستین قدم برای تحقق شعار «تهران، شهری برای همه» تسهیل دسترسی اقشار مختلف به امکانات شهری است. در فرایند توسعه شهر به شرایط و نیازهای گروههای مختلف جنسیتی، سنی و طبقات اجتماعی به چه اندازه توجه شده است؟
مسلماً شهر تهران مانند بسیاری از شهرهای کشور، تا رسیدن به نقطه مطلوب در مناسبسازی فضاهای شهری برای گروههای مختلف مخصوصاً کودکان، گروههای آسیبپذیر و... فاصله زیادی دارد. نمونه بارز آن مترو است که در بسیاری از ایستگاههای آن برای معلولان، افراد مسن و سایر اقشار آسیبپذیر پله برقی، آسانسور و مسیرهای پیاده امن پیشبینی نشده است. این محدودیتها فقط به امکانات شهری محدود نمیشود و تا دسترسی عموم مردم به امکانات فرهنگی هم راه درازی در پیش داریم. البته در مواردی وجود مراکزی مانند فرهنگسراها و سراهای محله توانستهاند دسترسی به امکانات فرهنگی را محقق کنند، اما تا رسیدن به حد مطلوب مخصوصاً در محلههای کمدرآمد راه زیادی در پیش داریم که امیدوارم با توزیع مناسب درآمد در مناطق شهری این اتفاق بیفتد.
شورایاری بهعنوان یک نهاد اجتماعی مردمی در رسیدن به شعار «تهران، شهری برای همه» مؤثر است؟ عملکرد این نهاد را چگونه ارزیابی میکنید و برای ارتقای اثربخشی آن چه مؤلفههایی را لازم میدانید؟
شورایاری نهادی بسیار مهم است، در واقع زبان گویای مردم است. اما من درباره شورایاری تجربه تلخی دارم که اگر در هر محلهای اتفاق بیفتد، تأثیر مدنی این نهاد را کاملاً از بین میبرد. در گذشته با شورایاری ۲ محله جنوب شهر از نزدیک برخورد داشتم و متوجه شدم اغلب اعضای آن از ساکنان و اهالی محله نیستند که واقعاً برایم غیرقابل تصور بود. امیدوارم با مشارکت مردم و افزایش آگاهی آنها دیگر شاهد این اتفاقهای ناخوشایند نباشیم. مردم باید در انتخاب اعضای شورایاری دقت کنند و به افرادی رأی دهند که سالم و علاقهمند به محله باشند. دغدغه مال و نام نداشته و در عمل به وظایفشان متعهد و مسئولیتپذیر باشند.
مدیریت شهر تهران باید به سمت ایجاد درآمدهای پایدار حرکت کند و قوانین موجود در مسیر رسیدن به این هدف بهروز شود