به گزارش مهر به نقل از وال استریت ژورنال، یان مارتل نویسنده کانادایی که نخستین بار سال ۱۹۹۶ به هندوستان سفر کرد و در آن زمان تنها دو کتاب با نام او منتشر شده و خودش هم چندان هم شناخته شده نبود، در مصاحبهای از این سخن گفت که چگونه با شناخت این کشور توانست درکش از تقدیر را تغییر دهد و عمیقاً به استفاده از نمادهای حیوانی در کتابهایش روی آورد.
وی گفت: هند آنقدر متنوع، زنده، گوناگون و واقعی است که در اولین دیدارم از این کشور کاملاً تحت تاثیر آن قرارگرفتم. به کشورهای دیگر که میروی… آنها هم زیبا هستند اما نه به شیوه هند. هیچ جایی شبیه هند نیست.
وی گفت: شاید باید از هند به عنوان پس زمینه داستانم استفاده میکردم. این بستگی دارد به اینکه چه زمانی دوباره اینجا باشم. هنوز بسیاری از مناطق این کشور را ندیدهام. شاید باید یک روز «رامایانا» را بخوانم و بعد شروع کنم کتابی درباره هند بنویسم.
با اشاره به سنت عظیم قصه گویی در هند، این نویسنده گفت: این سنت هم در میان هندیهای بومی و هم در میان شهرنشینان وجود دارد. وی افزود: حتی نویسندگان خارجی هم که به هند میآیند دلشان میخواهد رمانی درباره این کشور بنویسند. بنابراین چیزی متفاوت و بسیار تاثیرگذار در این کشور وجود دارد.
این نویسنده ۵۵ ساله که از رمان «زندگی پی» او بیش از ۱۳ میلیون نسخه فروخته شده و سال ۲۰۱۲ آنگ لی با اقتباس از آن فیلم اسکاری به همین نام را ساخت، گفت دیدار او از هند به او کمک کرد تا سفر جدیدی این بار به عنوان یک نویسنده به این کشور داشته باشد.
وی گفت: برای من هند کشور همه خدایان و همه حیوانات بود. من که از کشوری چون کانادا آمده بودم که خدایان زیادی ندارد و تقریباً کشوری سکولار است، برایم بسیار جالب بود. در عین حال در کشور من حیوانات جای زیادی در زندگی مردم ندارند.
مارتل اظهار کرد: توجه به جایگاه خاص حیوانات در اساطیر هندی موجب شد تا به دو چیز توجه کنم که قبلاً اهمیتی به آنها نمیدادم مذهب و حیوانات.
وی افزود: من از دیدگاه هندی درک کردم که به نمادهای حیوانی که جنبهای الهی دارند توجه کنم. در رمانهای اولیه من حیوانات جایگاه مهمی نداشتند، اما در حین نوشتن «زندگی پی» فهمیدم که حیوانات هم میتوانند شخصیتهای مهمی باشند. ما توجه به حیوانات را در ادبیات کودکان محدود میکنیم اما حالا متوجه میشوم که ظرفیتهای نمادین آنها بینهایت هستند. آنها میتوانند یک وسیله غنی برای یک داستانسرا باشند.
رمان «زندگی پی» که سال ۲۰۰۱ منتشر شد درباره یک ببر، یک اورانگوتان، یک کفتار و یک گورخر نوشته شد و نقطه ثقل رمان بعدی مارتل که با عنوان «بئاتریس و ویرجیل» در سال ۲۰۱۰ منتشر شد نیز بر یک میمون و یک الاغ متمرکز شد.
این نویسنده در عین حال گفت برنامهای برای نوشته فیلمنامه نداشت و موفقیت عظیم «زندگی پی» او را به این مسیر کشاند. وی در این باره افزود: دوست دارم رمان بنویسم و معتقدم نوشتن فیلمنامه بخشی کوچک از یک کار بزرگ است، در حالی که نوشتن رمان به خودی خود یک کار بزرگ است.
مارتل که در جامعه سکولار کانادا بزرگ شده گفت سفر زندگیاش او را به فردی «باور به الوهیت» بدل کرده اما در عین حال او ترکیبی از احساسات درباره ادیان امروزی دارد و معتقد است برخی از آنها بلاهای وحشتناکی بر سر بشریت آوردهاند؛ برای مثال دین مسیحی به شدت پدرسالارنه، ضد یهودی و معتقد به برتری جنسیتی است.
وی افزود: اما باور به قدرت الهی کلید زندگی است و مهمترین کلید برای انسان بودن، عشق ورزیدن و ایمان به عشق است.
خالق «زندگی پی» گفت: این باور به من کمک کرد تا آنچه هستم بشوم. من درک کردم که وقتی باور داری، میدانی زندگیات معنا دارد. باور داری که اگر مشقتی است برای این است که داری آزمون میشوی و ایمان چهارچوبی اخلاقی برایت میسازد.
یان مارتل که چندی پیش در جشنواره جیپور هند شرکت کرده بود گفته بود وقتی روی صخرهای روبه روی بمبئی ایستاده بود، همه داستان «زندگی پی» در لحظهای به فکرش خطور کرد.
وی گفت دلیل نوشتن آن کتاب این بود که میخواستم مکانیسم مذهب را درک کنم.