در نهایت، از وقتی که نخستین پک را زدید، عمرتان دود میشود و بر باد میرود. برخی از خانوادهها سیگار را نهی میکنند. به همین خاطر خرید و مصرف آن از فهرست مایحتاج روزانه زندگیشان کنار گذاشته و با این کار خود و خانوادهشان را از اعتیاد دور نگه میدارند، اما از طرف دیگر افرادی هم هستند که نه تنها سلامت خانوادهشان، بلکه زندگی و سلامت جوانان و اهالی محله برایشان مهم است و سعی میکنند با اقدامشان عده زیادی را از خطر بیماریهای ناشی از مصرف زیاد نجات دهند. درست مانند ۳ کاسب محله مهرآباد که با نفروختن سیگار و مواد دخانی در مغازهشان، ورود آن را به محله خود ممنوع کردهاند. به همین خاطر در این گزارش با این ۳ کاسب هممحلهای گفتوگو کردیم و آنها از هدفشان برایمان گفتند.
- روزی باید حلال باشد
«غلامرضا کوهکمری» کاسب هممحلهای اعتقاد دارد قبل از اینکه بخواهیم فردی را نصیحت کنیم، بهتر است ابتدا خودمان آن توصیه را رعایت کنیم. کوهکمری سالهاست که در محله مهرآبادجنوبی فعالیت میکند. او دلیل اصلی نفروختن سیگار در مغازهاش را مضرات زیاد این ماده دخانی میداند و در اینباره میگوید: «معمولاً وقتی به فردی چیزی را توصیه میکنید، آن هم توصیهای که جنبه بازدارنده دارد، برایش خوشایند نیست. به همین خاطر قبل از هر راهنمایی باید خودمان به آن پایبند باشیم.
برای نهی کردن جوانان از سیگار، نه خودم سیگار میکشم و نه در مغازهام سیگار میفروشم. من میخواستم هرکاری که از دستم برمیآید در رابطه با این قضیه انجام بدهم و فکر میکنم نفروختنش حداقل کار بود. من معتقدم روزی باید حلال باشد. دلم نمیخواهد با سیگاری کردن چندین جوان، پول بیشتری به خانه ببرم. درست است که اگر من سیگار نفروشم، از مغازه دیگری سیگار میخرند، ولی من نمیخواهم درکاری که هیچ خیری در آن نیست، سهمی داشته باشم» او در ادامه میگوید: «به نظر من فروش سیگار هم باید محدود و در مکانهایی مخصوص آن هم به گروه سنی خاصی عرضه شود و مغازهداران از فروش نخی سیگار معذور باشند چراکه به دلیل افزایش قیمت خرید سیگار بیشتر نخی شده و افراد سیگاری کمتر سیگار بستهای میخرند.»
- شرط اول رضایت مشتری
۶ سالی میشود که «رضا عزیزی» در محله مهرآبادجنوبی برای خودش کسب وکاری راه انداخته است. به گفته اهالی از همان ابتدای کسب و کارش هم سیگار نمیفروخت و اجازه نمیداد افراد سیگاری وارد مغازهاش شوند و با بوی سیگار مشتریانش را اذیت کنند. آقا رضا دلیل نفروختن سیگار را در رضایت مشتریانش میداند و میگوید: «اگر کسی کبریت هم بخواهد به او نمیدهم. چراکه میخواهد داخل مغازه روشن کند و مشتریانم را اذیت کند. من به خاطر اینکه مشتریان اذیت نشوند، به کسی اجازه نمیدهم در این مکان سیگار بکشد.»
عزیزی میگوید: «همیشه به افراد سیگاری توصیه میکنم به جای هزینه کردن برای سیگار و قلیان، شیر و لبنیات بخرند و مصرف کنند تا بهجای ضرر رساندن به خود و اطرافیانشان، نفعی عاید بدنشان شود. به همین خاطر به جوانهای محله میگویم دنبال دود سیگار نباشید. همین دود باعث میشود که به مواد سنگینتر هم پناه ببرند و کمکم به مصرف موادمخدر عادت کنند.» او در ادامه میگوید: «به همین راحتی، هر فرد به سهم خودش میتواند خط قرمزی روی چیزهایی که ممکن است برای خانواده و در نهایت جامعهاش خطرآفرین است، بکشد. با انجام یک کار کوچک و تأثیرگذار میتوان موج بزرگی در محله ایجاد کرد که همه هممحلهایها روزی به فروختن یا کشیدن سیگار نه بگویند.»
- حیف جوانیات نیست!
«سیدعبدالله امیرکیایی» دیگر کاسب محله مهرآبادجنوبی است که در مغازهاش سیگار نمیفروشد. او همانطور که مشغول گذاشتن خریدهای مشتریاش داخل کیسه است، میگوید: «به دلیل مشکل قلبیای که دارم، بوی سیگار اذیتم میکند. به همین خاطر نه سیگار مصرف میکنم و نه میفروشم.» از دهان هر مشتری که از مغازه آقا سید با لب خندان بیرون میآمد این جمله هم شنیده میشد: «آقا رضا نه اهل سیگار است و نه اهل فروش آن.» هر جوانی را که برای خرید سیگار به مغازهاش میآید، با این جمله نصیحتش میکند: «حیف جوانیات نیست؟» امیرکیایی میگوید: «وقتی این جمله را از من میشنوند با تعجب میگویند همه کاسبان که دارند چرا شما ندارید؟
اغلب میگویند که فروختن سیگار سود زیادی دارد، ولی من معتقدم کسب و کار فقط سود نیست، درست است که این مغازه را باز کردم برای بهدست آوردن سود، اما قرار نیست این سود از هر راهی بهدست بیاید. وقتی جوان یا نوجوانی به مغازهام میآید و تقاضای سیگار میکند، سعی میکنم از مضررات سیگار برایش بگویم و راهنماییاش کنم، اما آنها بحث عادت را پیش میکشند. به همین خاطر به آنها پیشنهاد میکنم تنقلات یا شکلات را جایگزین سیگار کنند تا رفته رفته این عادت از سرشان بیفتد.»