مثل ستارهای کمنور
که دلش میخواست
ادای تو را دربیاورد
نرگس دارینی، ۱۶ساله از کرج
- نرسیـدن
گرمای نیمههای مرداد،
کی میرسد
به گرد پای داغت؟
وانیا امیری، ۱۷ساله از پردیس
- ده
منِ قد بلندِ لاغر
و توِ قد کوتاهِ چاق
بهترین دَه دنیا را میسازیم
کنار هم...
زهرا وطندوست، خبرنگاری افتخاری از رشت
- کشف دلتنگی
دلتنگی
دیدن چهرهی توست،
در صورت همهی آدمها
مهلا صفایی، ۱۶ساله از مشهد
- زندگی سرسطر
نقطه
جایی نداشت
فقط همیشه ویرگول
گاهی علامتسؤال
گاه جای خالی
آموزگار گفت: نقطه سرخط
تازه فهمیدم
از نوشروعکردن یعنی چه!
مهشین عسگری، ۱۴ساله از پردیس
- دلخوشی
روسیاهیها سرایت کرد از مویت به من
دادهای پر درد، اما نوشدارویت به من
آرشی در خویش پنهان کردهای، با هر نگاه
میزند تا مرز جانم تیر، ابرویت به من
بیتو یک تکبیت و با تو چند دیوان! این چنین
شعرها الهام شد از طبع نیکویت به من
از میان نقطههای این جهان من دلخوشم
با سمرقندی که داده خال هندویت به من...
مهسا حیدری، ۱۶ساله از فریدونشهر