لباسهای سنتی جای خود را به مدهای بیپایه و اساس داده و پوشاک زنان اقوام ایرانی بر اثر گذشت زمان دچار تغییر و تحول شده است. هرروز از علاقه مندان به پوشاک سنتی در میان مردم کاسته شده و پوششهای امروزی جایگزین آنها میشود. بیشتر جوانان به استفاده از پوشاک غربی گرایش دارند و دیگر سراغی از پوشاک سنتی و محلی قوم خویش نمیگیرند و در پارهای موارد حتی پوشاک سنتی قوم خویش را «از مد افتاده» یا «کهنه و قدیمی» توصیف میکنند. در این مطلب به ذکر مهمترین عوامل فراموشی و حتی در برخی مناطق منسوخ شدن لباسهای محلی میپردازیم:
- عوامل فردی
۱. میل به نوگرایی و تنوعطلبی
مدها الگوهایی فرهنگیاند که بخشی از جامعه آنها را میپذیرند و یک دوره زمانی نسبتاً کوتاه دارند. گستره مد به اندازه گستره زندگی انسان است و با توجه به آنکه مد کل گستره زندگی اجتماعی را دربر میگیرد، پوشاک و سبک و شیوه آن شاخصترین کالای مدشونده محسوب میشود. امروزه میل به نوگرایی و تنوعطلبی بین اقوام ایرانی نیز جای خویش را باز کرده است. زنان در نوع پوشش خویش پیرو پوشاک جدید هستند و همواره خود را با تغییرات پوششی روز هماهنگ میکنند.
۲. میل به هویتهای جدید
روانشناسان گرایش به مدهای بیگانه و فراموشی لباس سنتی جامعه خویش را به دلیل شناخت نداشتن افراد از هویتشان میدانند. به تعبیر دیگر، آنان در هویتیابی دچار مشکل شدهاند یعنی نمیدانند برای زندگی کردن الزاماً شرایطی را باید گزینش و انتخاب کنند و یکی از این شرایط میتواند نوع پوشش فرد باشد. به نظر میرسد این موضوع از نبود شناخت فرهنگ خودی نشأت میگیرد، زیرا هرگاه فرد با تمدن و فرهنگ اصیل قوم و پیشینه خویش بیگانه شود به آشفتگی و «مسخ فرهنگی» دچار میشود. با توجه به گسترش فناوری و رسانه و آماده شدن بستر تبادل فرهنگی در دهکده جهانی، تحقیقات نشان میدهد که این پدیده میتواند به «بحران هویت» دامن بزند.
آلوین تافلر، نویسنده و منتقد اجتماعی، مینویسد: «تکنولوژی ماهوارهای و دیگر رسانههای جدید فرهنگ ملی را از هم میپاشند». مسأله اجتماعی جامعه ما به ویژه در نسل جوان، نبود شناخت و درک هویت اجتماعی است. آنان با تقلید کورکورانه از بیگانگان و خردهفرهنگها از فرهنگ و اصالت خود فاصله میگیرند و «عزت فرهنگی» خود را به فراموشی میسپارند. افراد جامعه با الگوهای فراوان، متضاد و متنوع در مد و لباس مواجهند که این امرآنان را هدف قرار میدهد و هویتسازی آنها را با آسیبهای جدی مواجه میکند به طوری که جوانان به ناهنجاریهای رفتاری مانند بدپوشی، تابوشکنی، و... رو میآورند.
- علل جمعی
۱. پیشرفتهای صنعتی و تکنولوژیکی در جامعه
پیدایش صنایع ریسندگی، بافندگی و بسیاری از صنایع که در خدمت تهیه، ساخت و تولید پوشاک بودند سبب شد پارچههایی با کیفیت بالا، قابل شستوشو، زیبا، ضدچروک و بسیاری لباسهای متنوع و جذاب تولید شوند. همچنین پیدایش ماشینهایی که انواع ضمایم لباس چون دکمه، زیپ، نوار، روبان و... را عرضه میکنند، عظیمترین تحول را در تولید لباس ایجاد کردهاند. در هر حال، آنچه امروز شاهد آن هستیم فراگیر شدن لباسهای رایج در عرف جهانی در جایجای ایرانزمین است.
این همهگیر شدن متعلق به طبقهای خاص از یک اجتماع نیست، بلکه از شهرهای کوچک گرفته تا حتی میان اقوام گوناگون به نوعی اقتباس و تقلید از سبک ها و اسلوب جدید، دیده میشود. اینجاست که نقش دیگر پوشاک یعنی «کارایی» آن روشنتر میشود. تغییرات خواسته یا ناخواسته در نحوه زندگی بشر امروزی که هرروز «ماشینی» تر میشود، شرایط، ابزار و «لباس» مخصوص خود را میطلبد. شاید یادآوری پوشیدن لباسهای ویژه در رشتههای ورزشی مختلف یا لباسهای مخصوص کارگران، پزشکان و رستههای گوناگون نظامیان مثالهای خوبی برای بیان الزام «کاربردی» بودن پوشاک در شرایط خاص باشد.
۲. تأثیر رسانه و تکنولوژی در نوع پوشش
امروز جوانان با گسترش وسایل ارتباط جمعی و فناوریهای جدید رایانهای، با جوامع و فرهنگهای گوناگون ارتباطات گستردهای برقرار کردهاند و شرایط آنها در شناخت و فهم ارزشها، باورها و انتخاب هنجارهای مطلوب پیچیدهتر و مشکلتر شده است. استفاده از پوشش و لباسهای بومی و محلی در رسانه های گوناگون، افزایش تولید و حمایت از تولیدکنندگان این نوع لباسها، کاهش قیمت آنها در مقایسه با لباسهای وارداتی میتواند در تغییر شرایط فعلی مفید واقع شود.
از آنجا که مقابله با جهانیسازی در پرتو فناوریهای ارتباطی تنها در توجه بیش از پیش به گذشته و فرهنگ محلی امکانپذیر است به نظر میرسد در این شرایط تقویت و احیای مراجع هویتساز سنتی، تأکید بر ارزشهای جامعه محلی و لباسهای بومی و هماهنگی نهادهای مختلف جامعه میتواند بر بحران هویت و ناهماهنگی الگوهای پوشش و ارزشهای جامعه (لایههای بیرونی و درونی هویت) غلبه کند.
۳. شرایط تاریخی، جنگها، تحولات و التقاط فرهنگی
یکی از برجستهترین عوامل تغییر و تحول پوشاک مردم جهان التقاط و آمیزش فرهنگهاست که براساس نیروهایی چون جنگها، ارتباطات مرزی، وصلتهای قومی، مراودههای فرهنگی و سیاسی شکل میگیرد. جنگها نیز از جمله عواملیاند که بهشدت در نحوه زندگی و معیشت مردم حتی در هنر، صنعت و طرز لباس پوشیدنشان نقش مؤثری را برعهده دارند و به سبب گستردگی و قدرت این نیرو یکی از فعالترین و مؤثرترین عوامل تغییر شکل لباس در طول تاریخ بودهاند.
از دیگر موارد اثرگذار بر پوشاک ایرانیان، تأثیر و تأثرات فرهنگی با دیگر تمدنها و ملل شرقی و غربی بوده است. این تأثیرپذیریها و همچنین تأثیرگذاریها معمولا به دنبال تهاجمات و کشورگشاییها در گذشته و سیاستهای «خودخواسته» در امروز بوده است. نقش دادوستدهای بینالمللی خاصه در پی جنگها و ستیزها در اقتباس سبکهای بیگانه پوشاک یا صدور اسلوب بومی پوشاک به دیگران در تاریخ پرکشمکش ایران کم نبوده است. آنچه امروز بین اندیشمندان مردمشناسی و جامعهشناسی از اهمیتی شایان برخوردار است، توجه به پیامها و «رازورمز» های موجود در انواع پوشاک در ادوار مختلف و در میان ملل گوناگون است.
این «پیامها» خود از باورها، آداب، سنن و خاستگاه قومی این ملتها برخاسته اند که یا به وضوح بیانگر یکی از این اصول بودهاند و یا با زبان نمادین منظوری خاص را القا میکردهاند. شاید تلاش همین اندیشمندان برای رمزگشایی این پیامهای نمادین بوده است که اصطلاح نوین «زبان پوشاک» را در میان پژوهشگران این رشته رایج ساخته است.
۴. تغییر معیار پوشش در جامعه
تاریخ لباس بخشی از تاریخ تمدن است که در آن تحولات شکل و فرم لباس از قدیمیترین ایام تا زمان حاضر مورد بررسی، مطالعه و تحقیق قرار میگیرد. همچنین علل به وجود آمدن یا از بین رفتن فرم و شکل پوشاک را که در دورانهای مختلف تاریخ متداول بوده است روشن میکند، چراکه این تحولات با سایر تحولات تاریخی، اجتماعی و معیشتی مردم ارتباط مستقیم داشته است. پوشیدن لباس لازمه زندگی است و هر فردی دوست دارد ظاهر خود را به بهترین و خوشایندترین شکل ممکن به دیگران عرضه کند. درنتیجه پوشش یکی از امتیازات بشر نسبت به حیوانات شد و سیر تکاملی تمدن بشری با تکامل پوشش همراه شد.