با وجود این به نظر میرسد مطبوعات ما نتوانسته است در انجام رسالتی که از آن انتظار میرود توفیقی داشته باشد. دلیل بروز چنین وضعیتی را میتوان دور بودن فضای فعالیت مطبوعاتی از حرفهایگری، نبود استقلال و امنیت شغلی، فقر قوانین حمایتی، پایین بودن آستانه تحمل مدیران و انتقادناپذیری آنان، خودسانسوری و مواردی این چنین دانست. در چنین شرایطی مطبوعات محلی واجد ظرفیتهایی هستند که میتوانند به رغم محدودیتها و ملاحظات یادشده ارتباطی نزدیکتر و صمیمانهتر با مخاطبانی محدودتر و همگونتر برقرار سازند.
روزنامهنگاری محلی، تمرکز خود را روی پوشش اخبار و اطلاعات محدودههایی نسبتاً کوچکتر مانند شهرکها و محلههای شهری قرار میدهد و بنابراین میتواند بهتر از نشریات سراسری و ملی خواستهها، اولویتها و مشکلات محیط پیرامون را منعکس سازد و تأثیر بیشتری روی مخاطبان محلی داشته باشد، طوری که مخاطب محلی احساس نزدیکی بیشتری با رسانه محلی دارد. با وجود این مطبوعات محلی نتوانسته است در ایران آنطور که باید جا بیفتد و جایگاه خود را در سبد مصرف رسانهای مخاطبان محکم کند. این اصلاً خبر خوبی نیست، نه برای مطبوعات محلی، نه برای مخاطبان آنها و حتی نه برای مدیران و مسئولانی که علاقهمند به توسعه پایدار، درونزا، بومی و مبتنی بر حکمروایی خوب محلی هستند.
روزنامهنگاران محلی میگویند انتظارات و توقعات جامعه از آنان تناسبی با شرایط کاریشان ندارد و به این واقعیت اشاره دارند که خبرنگاران هرچه در شهرها و محیطهای کوچکتری فعالیت کنند با آسیبها و مشکلات بیشتری مواجهاند.
روزنامهنگاران محلی به درستی به این نکته اشاره دارند که هرچه افراد بیشتر یکدیگر را بشناسند روابط خانوادگی، فامیلی و سنتی بیشتر بر آن اجتماع حاکم است در نتیجه بین افراد این اجتماعات کوچک محلی تعارف و رودربایستی فزونتری وجود دارد و فشارهای اجتماعی از روزنامهنگاران محلی، انتظار رعایت این هنجارهای محلی را بهعنوان وجه آبرومندی آن منطقه دارد. این شرایط کار را برای خبرنگار محلی سخت میکند، چراکه نمیتواند فارغ از این فشارهنجاری، در مسیر اصلاح رویههای غلط، به نقد اقدامات و رفتارهای مسئولان یا حتی بعضی رفتارهای اشتباه مردم قلم بزند و آماج انواع اتهامات و حواشی قرار نگیرد.
علاوه بر این مدیران و مسئولان محلی جایگاه روزنامهنگاران محلی را در حد یک میکروفن میدانند که باید صرفاً پژواک صدای آنان باشد. بنابراین به رغم اینکه روزنامهنگاری محلی دارای ظرفیتی انحصاری برای اعتمادآفرینی و جلب مشارکت جامعه در مسیر حکمروایی خوب محلی است به خاطر محدودیتهایی که ذکر شد، نتوانسته از این بستر و ظرفیت برای بهبود و اصلاح امور اجتماع محلی بهره مطلوب ببرد.