بازسازی بازارچه عودلاجان در محله بازار نیز با این انگیزه آغاز و مقرر شد که کاسبان مشاغل سنتی خود را به فروش صنایعدستی تغییر دهند. پیشبینیها برای رونق کسب و کارهای جدید و استقبال گردشگران از این بازار درست از آب درنیامد. سرکشی و بازدید «احمد محیططباطبایی» عضو شورای فنی اداره کل میراث فرهنگی از بازارچه عودلاجان، فرصتی را فراهم کرد که با او درباره دلایل شکست یا توفیق نسبی این طرح گفتوگو کنیم. طباطبایی تأکید میکند که باید اصالت عودلاجان با کسب و کارهای متنوعی که در آن وجود داشته، حفظ شود.
آقای محیط طباطبایی، چرا محله عودلاجان به لحاظ هویتی دارای اهمیت است و دلیل اینکه باید آن را احیا کرد چیست؟
عودلاجان محلهای بزرگ است که در آن محلههای کوچک بسیاری وجود دارد. بررسی گذشته عودلاجان نشان میدهد در دوره «قاجاریه» عودلاجان اهمیت خود را مانند دوره «صفویه» حفظ کرده بود؛ چرا که محله حول امامزاده «یحیی(ع) » و زیارتگاههای اطراف آن شکل گرفته بود. عودلاجان مسیری شمالی و جنوبی دارد که به دلیل موقعیت خاص جغرافیاییاش در بازار تهران، تجار و بازرگانان بنام در آن تردد داشتند و از اینرو، در طول ۱۰۰ سال نخست پایتختی تهران مسیر مهمی به شمار میرفت. از چنین منظری میتوان عودلاجان را محدودهای به شمار آورد که حفظ آن بهعنوان بخشی از هویت گذشته تهران ضروری است.
پس چرا عودلاجان به اندازهای سقوط کرد که در مقطعی شاهد تبدیل شدن آن به ویرانه بودیم؟
در دوران مختلف و به دلایل گوناگون، اهمیت عودلاجان دستخوش پدیدههای آسیبزای زیادی شد. از آن جمله میتوان به مهاجرت ساکنان و بازاریان از محله اشاره کرد که ضربه سنگینی به هویت محله زد. این روند در ۵ دهه اخیر با شتاب بیشتری همراه شد و شدت گرفتن مهاجرتها آسیبهای جدی به عودلاجان وارد کرد. با مهاجرت کاسبان و ساکنان از عودلاجان کمکم دکانها بسته شدند و این محدوده ارزشمند تاریخی و اقتصادی در بازار تهران رو به زوال رفت.
از چه زمانی به این فکر افتادیم که عودلاجان را دوباره احیا کنیم؟ رویکرد در احیای بازارچه چه بود؟
در سالهای گذشته، نگاه به احیای عودلاجان یکی از دغدغههای دوستداران میراث فرهنگی بود و برای تحقق احیای این بازارچه، تلاش شد موتور محرکی برای احیای آن ایجاد شود. بر این باورم عودلاجان، محلهای است که بخش مهمی از جامعه شهری تهران را شامل میشود و برای نجات آن باید از موتورمحرکی استفاده کرد تا بتوان این مجموعه را به جایگاهی که در گذشته داشته رساند. خوشبختانه با تلاشهای انجام شده، طرح احیای عودلاجان که بخشی از آن به بازار «حضرتی» میرسد، در دستور کار قرار گرفت و با استفاده از اسناد و مدارکی که در کاخ «گلستان» به دست آمد، طرح احیا بر اساس همان وضعیتی که در گذشته وجود داشته، با مشارکت شهرداری، میراث فرهنگی و کاسبان از سال ۱۳۹۱ به این سو اجرا شد.
به نظر میرسد عودلاجانی که امروز شاهد آن هستیم، با وجود شباهتهایی که از نظر معماری و برخی موارد دیگر با گذشته دارد، تفاوتهای اساسی هم با گذشته داشته باشد. آیا این موضوع نمیتواند خود یک آسیب برای عودلاجان و احیای آن باشد؟
اینکه بگوییم در احیای بازارچه عودلاجان باید فقط بازارچه صنایعدستی با مشاغل خاصی در آن باشد، خیلی درست نیست. بلکه باید این کالبد زنده باشد. به این معنا که اگر در گذشته کسب و کارهای متنوعی در آن وجود داشته است باید همان نوع کسب و کارها به شکل مناسب و احیا شده در این مجموعه قرار بگیرند و نباید هیچ کسب و کار یا فعالیت بدلی در روند احیا در مجموعه ایجاد شود. مهمترین نگرانی و دغدغهای که دارم این است که هویت اصلی در احیای بازارچه حفظ نشود. تأکید دارم که باید از ایجاد هر فعالیتی که هویت مکان را دستخوش تردید میکند، جلوگیری کرد تا اصالت مجموعه حفظ شود.
یعنی هماینک چنین اتفاقی در عودلاجان رخ نداده است؟
گمان میکنم برخی کسب و کارهایی که در عودلاجان بوده، باید در آن ایجاد شود و نباید این بازارچه را که اکنون بهعنوان صنایعدستی و هنرهای سنتی میشناسند تنها محدود به این کسب و کارها کرد. حتی اقوامی که در عودلاجان کسب و کار داشتند باید دوباره به این مکان بازگردند تا بتوان گفت عودلاجان به معنای واقعی خود دوباره احیا شده است. هرچند اگر عودلاجان امروز را با ۳۰ سال پیش مقایسه کنم، بیتردید رضایتی که امروز از عودلاجان دارم از گذشته بیشتر است.
- گمان میکنم برخی کسب و کارهایی که در عودلاجان بوده، باید در آن ایجاد شود و نباید این بازارچه را که اکنون بهعنوان صنایعدستی و هنرهای سنتی میشناسند تنها محدود به این کسب و کارها کرد