اگر بخواهیم نقبی به گذشتهها بزنیم باید فیلم سینمایی «اجارهنشینها» را یادآور شویم که در نخستین سکانسهایش بازی هنرمندانه خود را به منصه ظهور گذاشت. در حال حاضر در خیابان شیان سوم در محله لویزان سکونت دارد. در جایی دنج در منطقه ۴ که خلوتی و سکوتش زبانزد است. گفتوگوی ما را با «رضا بنفشهخواه» بازیگر و کمدین سینما و تلویزیون بخوانید.
- چند سال است که در محله شیان زندگی میکنید؟ چه شد که این محله را برای سکونت انتخاب کردید؟
حدود ۱۵ سال است که در شیان زندگی میکنم. باور کنید خیلی اتفاقی بود که این محله را برای سکونت انتخاب کردم. پیش از اینکه به محله شیان بیایم حدود ۱۵ سال در شرق تهران و در محله شهید عراقی شمالی زندگی میکردم. آپارتمانی در آن محله داشتیم. آنجا را فروختیم تا پسر بزرگم «هژیر» که در حال حاضر در کانادا زندگی میکند و فوقلیسانس عمران دارد، آپارتمانی در شرق تهران بسازد. ما هم آنجا را فروختیم. سرمایهگذاری کوتاهمدتی انجام دادیم و چند آپارتمان ۶۰، ۷۰ متری ساخته شد. پس از ۶، ۷ سال که باز در شرق تهران مستأجر بودیم به شکل اتفاقی خانهای در شیان سوم پیدا کردیم. اینجا را که زمینی ویلایی بود، به واسطه شوهر خواهرم خریدیم. دو بر بود و خوشمان آمد. به شکل مشارکتی با صاحب زمین و ۲ نفر از دوستان شوهر خواهرم شریک شدیم و این زمین را ساختیم. از این آپارتمان یک واحد هم به ما رسید که تا امروز در همین منطقه سکونت داریم.
- قبل از اینکه ساکن محله شیان و منطقه۴ شوید چه خاطره به یادماندنی از این محله داشتید؟
ما مدتهای مدیدی در منطقه ۴ زندگی میکردیم. مدتها پیش از شیان هم در منطقه۴ بودیم. همسرم دبیر بود و در منطقه ۳ و یکی از مدارس جنوب بزرگراه رسالت تدریس میکرد. خاطرههای زیادی از منطقه ۴ دارم. اغلب برادرها و خواهرهایم که به رحمت خدا رفتهاند، سمت سیدخندان و شرق زندگی میکردند. بهطور خانوادگی در این محله راحتتر زندگی میکردیم. شرق تهران زمانی یکی از خلوتترین مناطق تهران و خلوت بودنش زبانزد خاص و عام بود.
- چه حسی نسبت به شرق تهران دارید؟
من شرق تهران را بیشتر از غرب پایتخت دوست دارم. شاید بهتر است بگویم به شرق تهران عادت کردهام. از بچگی در همین محدوده بزرگ شدهام. برایم جا افتاده و با شرق مأنوس شدهام. اگر قرار باشد خانه فعلیام را بفروشم و دو برابر مساحتش را در جنتآباد یا سعادتآباد بخرم، باور کنید حاضر نیستم هیچجای تهران را برای زیستن انتخاب کنم.
- چه چیزی در شرق تهران شما را مجذوب کرد؟
به دلیل اینکه اغلب خویشاوندان و نزدیکانمان در شرق تهران زندگی میکنند و همچنین اهالی این منطقه را همواره دوست داشته و دارم و محبتشان همیشه شامل حالم شده است؛ این منطقه مرا مجذوب خود کرده است.
- پسرتان بیژن هم شرق تهران را برای سکونت انتخاب کرده است؟
بله، بیژن بنفشهخواه هم در حال حاضر در منطقه ۴ سکونت دارد. او انتهای بلوار ارتش زندگی میکند. بیژن، سیدخندان به دنیا آمد اما وقتی ۴، ۵ سالش بود به خیابان دبستان نقل مکان کردیم. او تا هفت هشت سال پیش نیز با ما زندگی میکرد اما از زمانی که ازدواج کرد از ما جدا شد.
- امکانات فرهنگی شرق تهران پاسخگوی نیاز مردم است؟
با توجه به اینکه وسیعترین منطقه تهران منطقه ماست این امکانات کم است. یکی از عمدهترین مشکلات این منطقه، نبود پارکینگ است. بهطور مثال فرهنگسرای اشراق پارکینگ دارد اما فرهنگسرای صدف پارکینگ بسیار کوچکی دارد که پاسخگوی مراجعان نیست. اگر شهرداری برای سراهای محله و بوستانهایی مانند پلیس، پارکینگ تعبیه کند به گمانم مردم میتوانند بهتر و بیشتر از این امکانات استفاده کنند.
- با زندهیاد محمدعلی سپانلو ارتباط و حشر و نشری هم با زندهیاد هوشنگ گلشیری داشتید و کتابفروشیهای شرق تهران از پاتوقهای فرهنگی شما بود، آیا امروز هم به کتابفروشیهای شرق تهران سر میزنید؟
بله. هر وقت کتاب جدید ارزشمندی چاپ شود حتماً به کتابفروشی محلهمان سر میزنم. گاهی برای رونمایی برخی کتابها با من تماس میگیرند تا من در آن مراسم حضور داشته باشم. هنوز با توجه به سن و سالی که دارم جلو دانشگاه میروم و کتابها را تورق میکنم. زیر پل کریمخان هم یکی دیگر از جاهایی است که برای کتاب آنجا را مد نظر قرار میدهم. کتابفروشیهای چشمه و قطره و رود را دوست دارم. چند هفته پیش نیز رونمایی کتابی از هوشنگ مرادی کرمانی بود که به آنجا رفتم و کتابش را خریدم. هر وقت هم که در کتابفروشی محلهمان کتاب ارزشمندی میبینم ۴، ۵ نسخه میخرم تا به دوستان اهل کتابم هدیه بدهم.
- برای خرید اقلام خانه، خودتان از خانه بیرون میزنید؟
بیشتر خودم میروم. حدود ۳ سالی است که همسرم آسیب دیده و خودم خرید خانه را برعهده دارم.
- برخورد مردم چگونه است؟ هممحلهایها وقتی شما را میبینند چه میگویند؟
مردم محبت و لطف دارند. من هم پاسخگوی لطف و محبت آنها هستم. هرگاه بخواهند عکس یادگاری از من بگیرند هرجا و در هر شرایطی که باشم به آنها نه نمیگویم.
یکی از سینماهایی که برای جوانها خاطرهانگیز است، سینما ماندانا در سیمتری نارمک است. بسیاری از فیلمهای کودکی و نوجوانی جوانان امروز در این سینما اکران شده است. به این سینما رفتهاید؟ چه حسی نسبت به آنجا دارید؟
بارها به سینما ماندانا رفتهام. هر نقطه از این سینما برای من هم خاطرهانگیز است. آن موقع که محصل بودم دروازه شمیران سکونت داشتیم هنوز سینما ماندانا را نساخته بودند. وقتی به سهراه ضرابخانه رفتیم به سینما ماندانا نزدیک بود و به آنجا میرفتم. در کنار سینماهایی که در مرکز شهر بود یکی از انتخابهایم همیشه رفتن به سینمای شرق و سینما ماندانا بود. یادم است که بیشتر در مسیر سینما سروش و ماندانا در تردد بودم. ماندانا در حال حاضر به دلیل تئاترهای آزادی که دارد مورد توجه هنرمندان و مردم است. برخی مواقع آخرین اکرانها در سینما ماندانا به چشم میخورد و تکرار بعضی از فیلمها را که ندیدهام در سینما ماندانا تجربه میکنم. در حال حاضر اما بیشتر برای دیدن تئاتر به سینما ماندانا میروم و انصافاً لذتش را هم میبرم.
- نخستین سینمایی که در آنجا فیلم دیدید کجا بود؟
آن سینما در حال حاضر دیگر سینما نیست. سینمایی بود به نام شهناز. پایین میدان امام حسین(ع) در شرق تهران نبش خیابان گرگان و انقلاب در منطقه ۱۳. این سینما اکنون تبدیل به فرهنگسرا شده است. بعدها نیز سینما مراد را در میدان امام حسین(ع) ساختند. سینما میامی نیز یکی از پاتوقهایم بود.
- یکی از زیباترین میدانهــــای پایتخـــــت «هفتحوض» است. چه حسی نسبت به این میدان دارید؟
زمانی که بچه بودم هفتحوض میدان بیدر و پیکری بود. تعارف را باید کنار بگذاریم. هیچ چیز هم در اطراف این میدان پیدا نمیشد و حسابی سوت و کور بود. خوب به خاطر دارم که یکبار سیزدهبهدر به این میدان آمدیم چراکه تقریباً خارج از شهر به حساب میآمد. در حال حاضر اما مرکزیت شرق تهران با میدان هفتحوض است و انواع و اقسام پاساژهای پوشاک در این محدوده فعالیت میکنند. مسجدالنبی(ص) هم زمانی سینما بود و بعدها تبدیل به مسجد شد. یکی دو نفر آنجا را خریدند و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تبدیل به مسجد کردند.
- خشایار راد، عنایت بخشی، افشین سنگچاپ، حمید لولایی، رضا عطاران، پوران درخشنده و حسین رفیعی و... دستکم مدت مدیدی در شرق تهران سکونت داشتهاند. با هنرمندان شرق تهران حشرو نشر داشتهاید؟
تقریباً با همهشان. با خانم پوران درخشنده تا به حال کار نکردهام اما از نزدیک ایشان را بارها دیدهام و ارادت ویژهای خدمتشان دارم. با حمید لولایی، خشایار راد، حسین رفیعی و رضا عطاران هم دوست هستم.