محرم و حسین(ع) از این نامهاست؛ نامی که اندوه را با غرور، شهادت را با شهامت و صبر را باشکوه، یکجا به خاطر میآورد.
سالها پیش، هنگامی که روزها، تکراری و دل گرفته از ستم روزگار میگذشتند، خورشید، غروب کرده بود و ماه، با اشکهای غریبانه مردان دین، شب را سحر میکرد؛ ناگهان از تبار آسمان، مردی آزاده، با نام زیبای «حسین(ع) » پا در رکاب تقدیر نهاده، اسب چموش زمانه را به سویی دیگر کشید و در این مسیر، دیگران را به یاری طلبید. او با یاران آسمانیاش به کربلا رسید. راهی دیگر ساخت و روشی دیگر بنیان نهاد. همه، لباس سرخ شهادت پوشیدند؛ اما این آغاز راه بود. خاندان او را هم به اسارت بردند؛ هرچند کاروان اسیران، به هر دیاری رسیدند، کربلایی دیگر آفریدند.
دوم: یکی از درسهای مهم نهضت عاشورا برای همه انسانها این بود که صرفنظر از هر عقیدهای که دارند، سعی کنند در زندگی آزاده باشند و تن به هیچگونه خواری ندهند و تسلیم ستم هیچ ستمگری نشوند. آن هنگام که مرد ستمگری چون یزید، سیدالشهدا(ع) را به بیعت با خود فرا خواند، در جواب او فرمود: «هرگز دست ذلت به شما نمیدهم و همچون بردهها تسلیم شما نمیشوم» و بارها جمله «مَوتٌ فی عزٍّ خیرٌ مِن حیاه فی ذُلٍّ؛ مرگ با عزت بهتر از زندگی ذلیلانه است» را بر زبان جاری ساخته، انسانها را به آزادگی دعوت کرد. در کربلا وقتی آن حضرت را بین مرگ و بیعت با ستمگری چون یزید مخیر ساختند، فرمودند: «این گروه ستم پیشه مرا به انتخاب یکی از دو چیز یعنی جنگ و پذیرش ذلت مجبور کردند. اما محال است که من به ذلت تن دهم». برخی گمان کردند که راه حسین(ع) در عاشورا تمام شد؛ غافل از آنکه این آغاز راه بود و این دفتر، برگهای دیگری هم داشت. سالها و قرنها گذشت اما عاشورا و اربعین؛ زنده نگه داشته شد تا عالمیان بدانند چراغی که سیدالشهدا(ع) برافروخته هیچگاه خاموش نخواهد شد.
تاریخ انتشار: ۱۰ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۱:۲۰
مهدی علیپور- دبیر: اول: برخی رویدادها و آدمها گاهی همیشگیاند و هیچگاه از یاد نمیروند؛ سالها پیش بهدنیا آمدهاند، زیستهاند و از دنیا رفتهاند؛ ولی هنوز هستند، در میان ما حضور دارند و بیش از همه کسانی که میبینیمشان و میشناسیمشان، تأثیرگذارند.