توجه به این ضرورت، اصولگرایان را از مدتها پیش به این تدبیر رساند که به ساز و کارهای یکسانی دست پیدا کنند و در انتخابات فهرست واحد ارائه نمایند.
این ایده ارزشمند هنگامی که در مدار اجرا قرار گرفت با مشکلاتی روبهرو شد که برخی از آنها شاید قابل پیشبینی نبود.
تشکیل گروه 6+5 بارقه امیدی برای رسیدن به وحدت اصولگرایان تلقی شد. اما برخی از تصمیماتی که در نشستهای 6 نفره اتخاذ شد مؤید این نکته بود که بخشهایی از اصولگرایان را از جرگه این جریان جدا ساخت و آنان را در محاسبات خود منظور نکرد. این رفتار، عملاً نگرانیهایی را به وجود آورد و تصمیمات گروه 6+5 را زیر سؤال برد.
برای رسیدن به فهرست واحد، گروه 6+5 جلسات متعددی برگزار کرد اما بهرغم توصیههایی که از سوی افراد و جریانهای سیاسی دلسوز به عمل آمد، چتر اصولگرایی بازتر نشد و برخی سهمخواهیها کار را به جایی کشاند که بخشی از اصولگرایان را به شدت نگران کرد.
انتشار فهرست انتخاباتی تحت نام جبهه متحد اصولگرایان – هرچند بهطور غیررسمی – ثابت کرد تلاشهای بعضی از اعضای 6+5 برای جای دادن نامزدهای شناختهشدهتر در فهرست تهران به نتیجه مطلوبی نرسیده است. تنشهای ناشی از انتشار این فهرست، موجب تغییراتی شد و جمعی از نامزدها جابهجا شدند، اما به نظر میرسد هنوز تا رسیدن به فهرست نهایی، با چالشهایی روبهرو است.
تشکیل «ائتلاف فراگیر اصولگرایان» پاسخی بود به گروه 6+5 و تصمیمات آن. این ائتلاف تلاش کرد سهمخواهیهای فهرست «جبهه متحد اصولگرایان» را در فهرست خود تا حدی جبران کند و به نظر میرسد تا حدی نیز موفق بوده است، گو اینکه هنوز این فهرست کامل نشده است.
با این همه، رسیدن به وحدت کامل در جناح اصولگرا غیرممکن نیست. منتها باید «وحدت» را تعریف کرد و محور آن را مشخص ساخت. اگر تشکیل 6+5 با اجماع تمام اصولگرایان صورت گرفت، انتظار آن بود که تصمیمات آن نیز مورد اجماع قرار گیرد.
هماینک نیز هنوز فرصت از دست نرفته و جبهه متحد اصولگرایان میتواند با رها کردن شجاعانه خود از سهمخواهیها و درباره وحدت را به جمع اصولگرایان برگرداند. البته این احتمال وجود دارد که تصمیم منطقی و خردورزانه 6+5 بخشی از اصولگرایان را از خود دور کند، اما قطعاً این گروه، بسیار کماثرتر از گروهی هستند که هماینک از جبهه متحد اصولگرایی کنار گذاشتهاند.
از سوی دیگر، تمام اصولگرایان باید به این نکته توجه داشته باشند که مجلس هشتم باید قویتر از دورههای قبل باشد. اگر در جریان تشکیل مجلس هفتم، اصولگرایان به دلیل فضای نامناسب سیاسی ناشی از عملکرد افراطیهای جناح دوم خرداد، به این تدبیر درست رسیدند که با معرفی چهرههایی که صبغه سیاسی آنها پررنگ نبود وارد میدان شوند و به این ترتیب روند قابل انتقاد حاکم بر مجلس ششم را تصحیح کنند.
باید توجه داشت فضای انتخاباتی مجلس هشتم، به گونه دیگری است. مجلس هشتم باید پایهگذار روالی باشد که بر مبنای آن مجالس آینده نیز بر اساس تخصص، کاردانی، تعهد و شجاعت (محورهایی که مورد تأکید رهبر عزیز انقلاب است) شکل بگیرد. به همین دلیل حضور نامزدهایی که فاقد تجربه روشن و مفید در عرصههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هستند، نه تنها مجلسی مقتدر را نوید نمیدهد که وحدت اصولگرایان را نیز محقق نمیکند.
بازنگری سریع در فهرستهای موجود در جناح اصولگرا و قرار دادن نام افراد کارآمدتر در آن میتواند از تفرق و چندگانگی لیستها جلوگیری کند. مهمتر از وحدت میان اصولگرایان، وحدت میان جامعه رأیدهندگان است. اگر نگاه وحدتخواهی از دایره حزبی و بازی به وحدت ملی تغییر جهت پیدا کند، ارائه یک فهرست قابل قبول برای اکثریت جامعه کاملاً در دسترس است.
اصولگرایان در برابر آزمونی قرار گرفتهاند که اگر از آن سربلند بیرون آیند – که انشاءالله چنین خواهد شد – سرنوشتی را برای مجلس قانونگذاری رقم خواهند زد که برکات آن دیرپا خواهد شد. رسیدن به چنین آرزویی ابداً ناممکن نیست.