اما از زمان سیل سال ۱۳۶۶ و تخریب ستونهای چوبی تکیه بود که طاقنماهای معروف تکیه برداشته شد و اکنون این رسم در حجرهها و مغازههای تکیه اجرا میشود. حجرههای کوچک تکیه تجریش چند روز مانده به ایام عزاداری تعطیل میشود تا محوطه تکیه در اختیار عزاداران حسینی قرار بگیرد. پرچمها و بیرقهای سرخ و سبز و سیاه نصب شده و همه برای برگزاری دو دهه مراسم سوگواری آماده میشوند. در آستانه تاسوعا و عاشورای حسینی به تکیه تجریش رفتیم و با کسانی که سالهاست در این مراسم خدمت میکنند گفتوگو کردیم.
تکیهای به قدمت بیش از یک قرن
تکیه تجریش یک فضای میانی دارد و ساختمانی ۲ طبقه گرداگرد آن را فراگرفته است. فضای میانی در طول سال به جز ایام محرم به میوهفروشی اختصاص دارد و به بازار تجریش متصل میشود. طبقه بالا ویژه بانوان و طبقه پایین برای عزاداری آقایان است. در تکیه تجریش نیز مانند دیگر تکیههای شمیران آیین تعزیهخوانی اجرا میشود. «محمدباقر سامعی» عضو هیئت امنای تکیه تجریش میگوید: «روزهای تاسوعا و عاشورا تعزیهخوانی در تکیه برگزار میشود. روز تاسوعا هیئت تکیه پایین تجریش برای بازدید به تکیه بالا میآمدند و عزاداران تکیه بالا جلو پای آنها گاو میکشتند. بعدازظهر عاشورا در تکیه، شام غریبان میگرفتند و شب به دیدن هیئت تکیه پایین تجریش میرفتند.» عزاداری در تکیه بالای تجریش به شکل عزاداری سنتی معمول است. هریک از طاقنماها که در طول سال به یکی از اصناف اختصاص دارد، در ایام عزاداری سیاهپوش میشود. سامعی ادامه میدهد: «هر یک از طاقنماها به یکی از افراد محلی تعلق دارد که وظیفه سیاهپوش کردن و مهمان دعوت کردن و اطعام آن را برعهده دارد.» او درباره تکیه تجریش را مربوط به دوره قاجار میداند و میگوید: «وقفنامه تکیه بالای تجریش سال ۱۳۱۴ ثبت شد ولی طبق شواهدی که اجدادمان تعریف کردهاند، قدمت این تکیه به دوره قاجار بر میگردد.» سیل مرداد سال ۱۳۶۶ به تکیه بالای تجریش آسیب زیادی وارد کرد که با همت هممحلهایها تکیه دوباره سروسامان گرفت و بازسازی شد. تکیه بالای تجریش که با آستان مبارک امامزاده صالح(ع) همجوار است در دوران قاجار ساخته شده و در سال ۱۳۸۳ بهعنوان یکی از آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.
بگو حکایت مستی که چای مینوشد
نوای مداحی، صحن تکیه را پر کردهاست. از عزاداران حسینی با یک استکان چای پذیرایی میشود. از اول صبح در آبدارخانه شور و حالی برپاست. یکی استکانها را در سینی میچیند و دیگری سماورهای بزرگ را پر از آب میکند. دیگری هم کتریهای چای یکرنگ را از آبدارخانه به میز وسط تکیه میبرد و مشغول ریختن چای میشود. برای ورود به آبدارخانه تکیه تجریش باید سر خم کرد و از دری که ارتفاع کوتاهی دارد گذشت. درست مثل در زورخانه، آبدارخانه تکیه هم کم از گود مقدس زورخانه ندارد. پارچه نوشته بالای سماور بزرگ تکیه توجه هر تازهواردی را جلب میکند: «سماوری که به بزم حسین میجوشد/ بخار رحمت آن جرم خلق میپوشد/مگو حکایت جام و سبو ای ساقی/ بگو حکایت مستی که چای مینوشد» عکس طائفه فیاضیها در آبدارخانه تکیه تجریش از سالهای پیش جاخوش کرده است. سیدحاج آقا فیاضی، بزرگ خاندان فیاضی بود و بعد از آن سید عباس، سید جواد و سید علی در آبدارخانه تکیه خدمت میکردند.
شهید وحید فیاضی هم از شهدای این خاندان است که نامش بر خیابان فرشته گذاشته شده. سیدجمال فیاضی ۶۲ سال دارد و فرزند سید علی است. به رسم نیاکانش سالهاست ۲ دهه محرم چراغ آبدارخانه را روشن نگه داشتهاست. ۲ فرزندش هم به عشق آقا عبداللهالحسین(ع) ایام محرم در آبدارخانه خدمت میکنند. سیدجمال میگوید: «پدران ما جزو بانیان تکیه تجریش بودند. زمانی که شمیران، روستایی ییلاقی بود طایفههای اصیل شمیران برای اینکه مکانی برای عزاداری داشته باشند تکیه بزرگ تجریش یا همان تکیه بالا را بنا کردند. در ابتدا چند طاقنما روی ستونهای چوبی ساخته شد و هر طایفه هم مسئولیت سیاهپوش کردن طاقنمای مربوط به خود را برعهده داشت. این رسم چند روز پیش از شروع محرم آغاز میشد و اهالی به آن سیاهپوشان میگفتند. با شروع مراسم عزاداری بانوان در طاقنماها به تماشای مراسم عزاداری در محوطه تکیه مینشستند.» فیاضی ادامه میدهد: «حالا ۲ پسرم با دوستانشان اینجا میآیند. باید از ایده جوانترها بهره برد و با هر مرام و مسلکی میزبان آنها در دستگاه امام حسین(ع) بود. برای جوانان بها قائل شویم و آنان را پایبند تکیهها کنیم.»
از عزاداران که درباره یک استکان چای میپرسیم، میگویند طعم و رنگ این چای فرق دارد و یکسال منتظرند تا بار دیگر طعم یک استکان چای در تکیه تجریش را بچشند. سیدجمال فیاضی اما میگوید: «راز و رمز عطر و طعم این چای را نباید از ما بپرسید. نذورات زیادی میآورند. انواع چایی از ایرانی و خارجی بگیر تا عطری و ساده. همه چایها را با هم مخلوط و دم میکنیم. اصلاً امکان ندارد چای تکیه خراب یا بد طعم شود. نظر آقا امام حسین(ع) است و ما هیچ کارهایم. علاوه بر عطر و طعمش برخی برای شفای بیماری و برخی برای رفع حاجت چای مینوشند و بیشک برایشان معجزه اتفاق میافتد. معجزاتی که کمابیش در این سالها دیدهایم. » اینجا خستگی معنا ندارد. میگویند در این ۲ دهه روزی صد هزار استکان چای سرو میکنند. هر روز از ساعت ۱۰ تا ۱۳ و عصرها از ساعت ۱۷ تا ۲۰ عزاداران حسینی با یک استکان چای در تکیه پذیرایی میشوند. از ساعت ۲۰ هم مراسم سخنرانی و مداحی برپاست و بعد از آن هم عزاداران اطعام میشوند.
آشپزخانه تکیه تجریش
یکی دیگهای برنج را جابهجا میکند و دیگری سبزیها را میشوید. در آشپزخانه تکیه تجریش هرکسی مشغولکاری است. سختی و آسانی کار معنا ندارد. خادمان حسینی هریک گوشهای از کار را گرفتهاند. «داود جلالوند» بزرگ شده محله تجریش، یکی از آشپزهای تکیه تجریش است. میگوید: «از کودکی مرکز عزاداری و محل ما همین تکیه تجریش است. پدرم از سال ۱۳۲۰ به شمیران آمده و بزرگ شده تجریش هستم. خدمت در آشپزخانه تکیه برای من افتخار بزرگی است.» جلالوند آشپزی را فقط در ایام محرم تجربه میکند. درباره اینکه چگونه آشپزی را یاد گرفته، میگوید: «از زمانی که به دنیا آمدم مادرم نذر داشت که هر سال رشتهپلو بدهد. از ۱۲ سالگی پای دیگ نذری ایستادم و کار کردم و یاد گرفتم. اگر لطف امام حسین(ع) و نظر حضرت زهرا(س) نباشد، این کار شدنی نیست.» مراسم اطعام در تکیه تجریش از شب اول با ۲ هزار پرس غذا شروع میشود و به ۸ تا ۱۰ هزار پرس غذا میرسد. جلالوند میگوید: «اگر ایام محرم نباشد برای این تعداد غذا شاید ۲۰ آشپز حرفهای باید کار کنند تا غذا خراب نشود. ولی ما اینجا دلی کار میکنیم و با اینکه هیچکداممان آشپز حرفهای نیستیم، هیچوقت شرمنده عزاداران حسینی نشدیم.» او که در دهه اول محرم در آشپزخانه هیئتهای دیگر شمیران از جمله هیئت حضرت سکینه(س) و مسجد همت فعالیت میکند، میگوید: «از همان روز آخر عزاداری منتظریم تا محرم سال بعد از راه برسد و بتوانیم بار دیگر به عزاداران حسینی خدمت کنیم.»
اینجا خستگی معنا ندارد
در گوشهای از تکیه تجریش، «حمید سیفینژاد» پشت چرخ خیاطی نشسته و پارچههای سیاه و سبز و پرچمهای یاحسین(ع) میدوزد. از حدود یک هفته قبل از آغاز محرم، حجره چرمدوزیاش در بازار تجریش را میبندد و مشغول دوخت سیاهیهای هیئت میشود. ۳۰ سال است که تمام محرم را پشت چرخ خیاطیاش مینشیند و کار میکند. هم پرچمهای نو میدوزد و هم سیاهی و پارچههایی که در مراسم پاره میشود را ترمیم میکند. میگوید: «حجم کار زیاد است که فقط با عشق میتوان سختی آن را تحمل کرد. به جز عشق باید فرد، سلیقه هم داشته باشد تا بتواند نام اباعبدلله(ع) را در بهترین رنگ و پارچه استفاده کند. ۱۱ ماه کار میکنیم تا برسیم به این یک ماه، این یک ماه زندگی ما را بیمه کرده است. » سختی و فشردگی کار را نه میشود از چهرهاش فهمید و نه در کلامش. با لذت و عشقی که برقش در چشمانش مشخص است پارچهها را میدوزد. «این ارادتمندی در ماه محرم برایم گواراست. این روزها فقط معنویات جلوه میکند و خبری از مادیات برای کسی نیست. اینجا همه برابریم. اصلاً خستگی معنا ندارد. کار دلی و خودجوش است.» پرچم قرمز رنگی که در تکیه نصب شده را بیشتر از همه دوست دارد چون بین ۱۰ پرچم برای نصب در تکیه انتخاب شده. سیفینژاد که حرف میزند، یاد بیتی از شعر «علی زمانیان» میافتم که میگوید: «اصلا حسین(ع) جنس غمش فرق میکند/ این راه عشق پیچ و خمش فرق میکند.»
حجرهای برای نذورات
در حجرههای سیاهپوش عزاداران حسینی نشستهاند. به صدای مداحی و روضهخوانی اشکی میریزند و استخوانی سبک میکنند. در یکی از حجرهها سیداحمد سیدعلیخانی نشسته و نذورات را جمعآوری میکند. از قند و چای و برنج تا وجه نقد نذر میکنند. سید احمد بیشتر از ۷۰ سال دارد و متولد محله امامزاده قاسم(ع) است. او هم در ایام محرم مغازهاش در بازار تجریش را تعطیل میکند و به تکیه تجریش میآید. میگوید: «عشق ما این است که در ایام محرم در تکیه تجریش خدمت کنیم. خیلیها نذر میکنند و بعد از برآورده شدن نذرشان روغن و برنج و قند و چای میآورند. معجزات زیادی هم دیدهام. رسم و رسوم شمیرانیها در دهه محرم همچنان پابرجاست. مراسم نخلگردانی روز عاشورا در تکیه هم دیدنی است و هر سال با حضور عاشقان حسینی برگزار میشود. » در میان حجرهها و دکانهای تکیه حجرهای شیشهای که سماور، کتریها و لوازم قدیمی تکیه را به نمایش گذشته است جلب توجه میکند. لوازمی که قدمت برخی از آنها به بیش از یک قرن میرسد.
عکس بانیان تکیه در قاب
امسال برای نخستینبار در کنار حجره نذورات، غرفهای برای اندازهگیری قند و فشارخون برپا شده که مورد استقبال هم قرار گرفته است. بانیان تکیه در تلاشند تا در دهه دوم محرم در این غرفه پزشک نیز مستقر شود. کمی جلوتر در حجرهای دیگر عکسهای قدیمی و سیاه و سفید قاب گرفته شده روی پارچه سبز نشستهاند. کسانی که سالها پیش در تکیه تجریش خدمت کرده و از بانیان بودهاند.
«سیدحسین تجریشی» حدود ۶۰ سال دارد. عکس پدرش، سیدمحمدتقی تجریشی را نشان میدهد و میگوید: «پدرم مرشد بود. او را به نام مرشد تقی میشناختند. اینجا عکسهای کسانی است که سالهای سال پیش، چراغ تکیه را روشن نگه داشتند و مراسم سوگواری برای سید و سالار شهیدان برپا کردهاند. روح همهشان شاد. او مراسم نخلگردانی و تعزیهخوانی در تکیه را از وقتی کودک بوده به یاد میآورد.
حامد، کار تأسیسات رابر عهده دارد. میگوید: «کار تأسیسات آب و برق و گاز تکیه تجریش با من است. خدا را شاکرم که میتوانم گوشهای از کار را بگیرم تا مراسم عزاداری ۲ دهه محرم انجام شود. شور این مراسم از هفته قبل از محرم آغاز میشود که آذینبندی و نصب پرچم و کتیبه در تکیه انجام میشود.» او از ۸ سال پیش خاطرهای میگوید: «حادثهای برایم اتفاق افتاد و دچار برقگرفتگی شدم. کسی باورش نمیشد زنده بمانم. ولی به لطف آقا امام حسین(ع) نجات پیدا کردم.»
عمو صفا و رسم پذیرایی با یک فنجان قهوه
«علی صفایی» که اهالی تکیه تجریش او را «عمو صفا» صدا میزنند رسمی را در تکیه تجریش اجرا میکند که قدمتی به اندازه تاریخچه این تکیه قدیمی دارد. رسمی که نسل به نسل در خاندان صفاییها گشته و امروز قهوهجوش به دست آقا صفای ۸۶ ساله رسیده است. یکی دو ساعتی قبل از اذان مغرب و شروع برنامههای تکیه، وارد آبدارخانه شده و بساط قهوهاش را آماده میکند. او از این رسم قدیمی و نیت پدرانش میگوید: «قدیم که شمیران، روستا بود و ساکنان کمی داشت هرکدام از طایفهها در شکلگیری تکیه نقش داشتند. هر کسی نیت و نذری میکرد و گوشهای از کار را برعهده میگرفت. این رسم در طایفه ما از پدربزرگم، ابوالقاسم صفایی که بزرگ خاندان ما بود در تکیه تجریش باب شد. او نیت کرد سهمی در مراسم عزای امام حسین(ع) داشته باشد و پس از او هم پدرم، اوستا محمود اجرای آن را برعهده داشت.
علاوه بر قهوه، قلیان هم بود که البته ۱۰ سالی است که دیگر قلیان چاق نمیکنیم. آن موقع بزرگان تکیه دورتادور محوطه مینشستند و پیش از شروع مراسم قهوه و قلیان برایشان آماده میشد.» عمو صفا از قول پدربزرگش میگوید: «هرچیز که برای امام حسین(ع) نذر میکنی باید بهترین باشد. او از مرغوبترین قهوهها استفاده میکرد و من هم به نیت پدرانم وفادارم. آنها برای دمکردن قهوه مخصوص تکیه از هل، کاکائو و گلاب استفاده میکردند و من هم با همین ترکیبات برای عزاداران قهوه دم میکنم.» عمو صفا در بازار تجریش قصابی داشت و حالا سالهاست تاب و توان کار کردن ندارد. فقط در این ایام برای عزاداران قهوه دم میکند. عمو صفا میگوید: «یادم هست ما بچهها هیزم میآوردیم و در گودال میریختیم تا روی آن قهوه درست شود. پدرم انبر را داغ میکرد و در قهوهجوش میگذاشت تا طعمش را برای عزاداران دلپذیر کند. حالا که دیگر هیزمی نیست ولی من هم انبر داغ در قهوه جوش میگذارم تا عطر قهوه خوش شود.» حالا جای آن گودال و قهوهجوش قدیمی را میز کار عمو صفا و قهوهجوش خوشرنگ و لعابش گرفته، اما عطر و بوی قهوه تکیه تجریش همانی است که از یک قرن پیش تا امروز برای شمیرانیها آشناست.