کوچک و بزرگ هم ندارد. هرکسی به اندازه توانش دوست دارد قدمی برای عرض ارادت به آقا بردارد. از برگزاری دستههای عزاداری گرفته تا برپایی بساط نذری و نوحهخوانی، اما اجرای تعزیه، دلها را بیشتر جلا میدهد. هنری آیینی به یادگار مانده از دوران کهن که دیدنش باعث میشود، عزاداران غربت و مصائب اهلبیت(ع) را ملموستر درک کنند. چند سالی است با راهاندازی کانون کهربای تعزیه در فرهنگسرای اخلاق، این نمایش آیینی پربارتر از پیش در جای جای شرق پایتخت برگزار میشود. در روزهای نخست دهه اول محرم برای تماشای تعزیه به یکی از بوستانهای بزرگ جنوبشرقی تهران رفتیم.
ساعت ۶ عصر را نشان میدهد و چند نفری مشغول برپا کردن سن برای اجرای تعزیه هستند. سروصدای ناشی از وصل چهارچوبهای فلزی، چند پسربچه را به مکان برگزاری تعزیه میکشاند. تعزیهخوانها یکی یکی لباس نمایش به تن میکنند. رنگارنگ بودن لباسها و کلاههای پردار، بچهها را به وجد آورده است. یکی ۲ نفر مسئول چیدن صندلی هستند و در کمتر از یک ساعت بخش وسیعی از پارک با صندلیها پر میشود. تقریباً همه چیز برای اجرای نمایش آماده است. احتیاجی به اطلاعرسانی نیست که اینجا تعزیه برگزار میشود. صدای شیپور و نواختن طبل مردمی که داخل پارک هستند را یکی یکی به سوی جایگاه تعزیه میکشاند. صدای شیپور صلابت دارد اما طنین سردش دل را میلرزاند. حسی عجیب که مخاطب را برای تماشای تعزیه میخکوب میکند. علی ۸ سال دارد و برای نخستین بار است که تعزیه میبیند. نگاهش را از سن برنمیدارد.
«رضا کرمانی» پدر علی میگوید: «من در دوران کودکی و نوجوانی چند باری که در ایام محرم به تفرش رفته بودیم تعزیه را دیدهام. تعزیهخوانی هنری است که همه آن را دوست دارند و با دیدنش خودشان را در فضای کربلا احساس میکنند. اما پسرم دیدن تعزیه را تجربه نکرده و فضای اینجا برایش جذابیت دارد.» کرمانی معتقد است شبیهخوانی چند سالی است کمرنگ شده و در نقاط محدودی از تهران اجرا میشود. «احمد دلدار» شهروند دیگری است که برای تماشای تعزیه آمده است. مویی سپید کرده و به گفته خودش صدای شیپور او را به اینجا هدایت کرده است. میگوید: «قدیم در میدانهای شهر و بیشتر در تکایای بزرگ تعزیه برگزار میشد. جمعیت زیادی برای تماشا میرفتند چون این هنر اجازه میدهد واقعه عاشورا را ملموستر درک کنند. در چند دهه اخیر کمتر به این هنر پرداخته میشود و جوانان بیشتر به سینهزنی و مداحی رو آوردهاند. که البته بعضی از مداحان برای ایجاد شور در هیئتها سبکهای غیرمتعارفی ابداع میکنند.»
شوق تماشای تعزیه
تعزیه شروع میشود. اولیاخوانها لباس سبز به تن دارند و حتی پر روی کلاهشان هم سبز است؛ نمادی از قداست اهلبیت(ع). روی سن راه میروند و رجز میخوانند. مردی با لباس قرمز و هیبتی خشمگین نقش یکی از اشقیا را ایفا میکند. تعزیهخوانها دور میچرخند و مقتلخوانی میکنند. صحنه جنگ مهیا میشود. صدای برخورد شمشیرها اشکها را به دیده تماشاگران میآورد. مرثیهخوانی با نوای درهم کوبنده شیپور، غربتسالار شهیدان در بین فوجی از جمعیت کافران را به رخ میکشد. تماشاگرها یکی یکی اضافه میشوند و در میانه نمایش دیگری جایی برای نشستن وجود ندارد. مجلس بیریایی است. سوز صدای مرد اولیاخوان کوچک و بزرگ را به گریه میاندازد. حال عجیبی است، انگار محشری برپا شده باشد. با صدای اذان مغرب از مسجد همسایه، نمایش تمام میشود و پسرکی از یکی از تعزیهخوانها میپرسد که آیا فردا هم تعزیه برگزار میشود؟
کملطفی مسئولان فرهنگی به هنر آیینی کشور
«مجید خسروآبادی» مجری این برنامه و دبیر کانون کهربای تعزیه است. او نوجوانان زیادی را برای هنر شبیهخوانی آموزش داده و البته خودش هم تعزیهخوان است. پایان برنامه فرصتی برای گفتوگو با او پیدا میشود. میگوید: «این هنر را از پدرم یاد گرفتهام.» او سال ۹۳ کانون کهربای تعزیه را در فرهنگسرای اخلاق راهاندازی کرد با این هدف که بتواند هنر ملی کشورمان را حفظ کند. میگوید: «برای این کار از پیشکسوتان تعزیه کمک گرفتم. بعد از کلی تحقیق و مشورت کانون تعزیه را راهاندازی کردم. در نخستین گام تعزیهخوانهای حرفهای را به مدارس فرستادم تا به علاقهمندان این هنر آموزش دهند. بعد هم در برنامه سوگواره عاشورایی گروههای نمایشی را شرکت داده و برترینها انتخاب شدند.» او از کم توجهی مسئولان فرهنگی به هنر تعزیه گلهمند است و میگوید این هنری است که هویت ملی ما را به رخ میکشد و متأسفانه روز به روز کمرنگتر میشود. خسروآبادی ادامه میدهد: «اشعاری که برای تعزیه استفاده میکنیم برگرفته از دستنوشتههای میرزا عزاست. خانوادهها خیلی مشتاق به حضور فرزندانشان در کانون تعزیه هستند چراکه معتقدند فرزندشان به دلیل نقشی که ایفا میکند، سعی در رعایت حرمتها و اخلاق اسلامی دارد.»
تعزیه، سنتی است که باید حفظ شود
«مهدی صیادی» از تعزیهخوانهای با تجربه است. او از دوران کودکی پا به این عرصه گذاشته و حالا اولیاخوانی است که برای اجرا به شهرهای دور و نزدیک سفر میکند. او تعزیه را گنجی میداند که کمتر کسی از اهمیت آن باخبر است. میگوید: «تعزیه هنری است که چند هنر را در خود نهفته دارد. در واقع یک فرهنگ حماسی است که به مخاطب درس ایثار و شهادت را آموزش میدهد. در دوران گذشته تعزیهخوانها با اجرای شبیهخوانی، پیام عاشورا را زنده نگه میداشتند. من در کنار تعزیهخوانی مداحی هم میکنم اما به جد میگویم که هیچکاری مثل تعزیه فرهنگ عاشورا را ترویج نمیکند. بیشترین مخاطبان تعزیه کودکان هستند که شجاعت و شهامت و در کنارش مظلومیت اهلبیت(ع) را درک میکنند. بعد به سن نوجوانی که میرسند پای منبر نشسته و با گوش دل روضه گوش میدهند.» به گفته او در محلههایی که بافت مذهبی دارند اهالی علاقه بیشتری به تماشای تعزیه نشان میدهند. صیادی ادامه میدهد: «کانون کهربای تعزیه امکان پرورش استعداد در این هنر را فراهم کرده است و میتوان امیدوار بود که به سمت و سویی پیش میرویم که تعزیه رونق میگیرد. شهرداری همکاری خوبی با این کانون دارد و امکان برگزاری شبیهخوانی در بوستانها را فراهم کرده است.» او معتقد است تعزیه سنتی است که باید حفظ شود.