ایجاد مزاحمت برای عابران پیاده، مخدوش کردن زیبایی بصری، وقوع درگیریهای مکرر میان دستفروشان و خریداران و افزایش آمار سرقت و کیفقاپی، عواملی بود تا مدیران شهری و نیروی انتظامی و مسئولان قضایی دست به دست هم دهند و پس از سالها، دستفروشان چهارراه ولیعصر(عج) را جمعآوری کنند و علاوه بر تحقق شعار «توسعه قلمرو عمومی» آرامش و امنیت را به این نقطه از کلانشهر تهران بازگردانند. این پایان سناریو و ماجرای دستفروشی در تهران نیست، چراکه اکنون تعداد زیادی از آنها بساطشان را به خیابان کارگر شمالی جنب بوستان لاله منتقل کردهاند و اهالی بیم آن دارند که مبادا شاهد ماجرای تئاتر شهر دیگری در این نقطه باشند.
با خنک شدن هوا، گونیهای بزرگ و ساکهای پر از وسایل و محصولات را زمین میگذراند و مشغول چیدن میشوند. یکی لباس بچگانه میفروشد و دیگری روفرشی. چندمتر آن سوتر خانمی مشغول فروش چای زغالی است و به فاصله کوتاهی از او پسر جوانی فریاد میزند: «بدو بدو اسنک خوشمزه!» خلاصه اینجا، همهچیز و همه رنگ کالا و خوراکی موجود است. پیر و جوان، زن و مرد برای چرخاندن اقتصاد خانواده، بساطشان را پهن کردهاند و برای جلب مشتری با هم رقابت میکنند. عابران بهویژه کودکانی که با دوچرخه آمدهاند تا از پیست بوستان لاله استفاده کنند، به سختی از کنار بساط دستفروشان عبور میکنند. «مرضیه ایزدی» از اهالی خیابان صدوق همراه با دخترش در حال گذر از پیادهراه با خشم و عصبانیت میگوید: «هر روز همراه دخترم به پارک لاله میآیم. دستفروشان چهره زیبای این بوستان را مخدوش و آرامش خانوادهها را سلب کردهاند.» بیشتر کسانی که برای تفریح و وقتگذرانی به بوستان لاله میآیند، حرفهای ایزدی را تأیید میکنند و میگویند: «این بخش از منطقه ۶ همیشه به آرامش و سکوت شناخته میشد اما مدتی است که دستفروشان این ویژگی را از بین بردهاند و به واسطه آنها پای اقشار مختلف به اینجا باز شده است.» اهالی خیابانهای میر، همدان و ارجمند هم دلخوشی از دستفروشان و شلوغ شدن محله ندارند و خواستار جمعآوری آنها هستند.
دستفروشی از سر اجبار
روفرشیهای خوشرنگ، بخشی از فضای پیادهرو را اشغال کردهاند. عابران با احتیاط از کنارشان میگذرند تا مبادا پا روی آنها بگذارند. برخی هم زیر لب اعتراض میکنند و میگویند: «اینجا پیادهروست نه محل خرید و فروش.» «امید رمضانی» فروشنده روفرشیها در برابر اعتراض عابران میگوید: «دوست ندارم مزاحم مردم باشم اما کار نیست و چارهای جز دستفروشی ندارم.» پسربچه دست مادرش را به سمت اسنکهای رنگی میکشد و مادر کنار کیسههای پر از اسنک میایستد و میگوید: «عصرها همین بساط را داریم. دوست ندارم پسرم از این تنقلات ناسالم و غیربهداشتی بخورد اما وقتی آنها را میبیند گریه میکند و مجبور به خرید میشوم. اینجا محل گذر زن و مرد، کوچک و بزرگ هست و دستفروشان علاوه بر ایجاد سدمعبر و مزاحمت در برخی از موارد با پررویی پیادهرو را حق خود میدانند و به عابران بیاحترامی میکنند. چند بار این موضوع را به سامانه ۱۳۷ گزارش دادهایم اما نتیجهای نداشته است. همین کوتاهی و بیتوجهی مسئولان موجب میشود در مدت زمان کوتاهی شاهد قرق بوستان لاله از سوی دستفروشان باشیم و در چشم برهمزدنی تئاتر شهر دیگری در اینجا ایجاد میشود. » فروشنده رو به مادر میکند و میگوید: «ما هم مانند شما خانواده داریم و با شرایط اقتصادی کنونی، راهاندازی کار و کاسبی نیاز به سرمایه دارد. ما اقشار ضعیفی هستیم که با دستفروشی امرار معاش میکنیم و درست نیست مردم ما را مزاحم خطاب کنند یا رفتارهای نادرست برخی را به همه دستفروشان تعمیم دهند.»
هنرمندان جوان میان دستفروشان
حضور جوانان هنرمند در میان دستفروشان قابل تأمل است. تعدادی از جوانان در گوشهای نشستهاند و مشغول خلق آثار هنری مانند نقاشی و ساخت انواع زیورآلات و دوخت کیف هستند. آنها میگویند که سرمایهشان هنرشان است و از این راه امرار معاش میکنند. روی سنگهای ساده، که هر روز از کنارشان بیتفاوت عبور میکنیم، دست میکشد و اشعار و ابیات زیبا مینویسد به حدی که چشم رهگذران با دیدنشان خیره میشود. «مینو امرایی» ۳ سالی است که این کار را انجام میدهد: «خلق کردن اثر هنری از تکه سنگ بیجان و بیارزش، لذتبخشترین کار دنیاست.» او از مسئولان گلایه میکند و میگوید: «این روزها نه تنها من، بلکه جمع بسیاری از هنرمندان حوزه صنایعدستی حال و روز خوبی نداریم. مسئولان از ما حمایت نمیکنند و به همین دلیل محصولات خود را کنار خیابان و در جمع دستفروشان عرضه میکنیم.» خانم جوانی که مشغول تماشای آثار سنگی امرایی است با ابراز تأسف از شرایط اقتصادی کنونی میگوید: «آثاری که با دست تولید میشوند و نتیجه ذوق و خلاقیت هنرمندان است، ارزشمندند و باید به آنها توجه شود. جای تأسف دارد که هنرمند، فضای مناسبی برای عرضه هنرش ندارد و برای گذران زندگی مجبور است آنها را کنار خیابان عرضه کند و عنوان دستفروشی را یدک بکشد.»
به بازارچه خوداشتغالی راهمان نمیدهند
«میلاد توحیدی» یکی دیگر از دستفروشان کنار بوستان لاله است. او بساطش به فاصله چند قدمی از بازارچه خوداشتغالی بوستان لاله پهن کرده است. با گلایه از مسئولان این بازارچه میگوید: «من و چند دستفروش دیگر بارها از مسئولان این بازارچه خواستیم تا فضایی به ما بدهند، اما هر بار با پاسخ منفی و اینکه فضا نداریم، مواجه شدیم. مسئولان وقتی تصمیم میگیرند بساط دستفروشان را جمع کنند، باید فضاهای مناسبی برای ادامه کار این قشر فراهم کنند. » او با عبارت اینکه بساط دستفروشان هرگز برچیده نمیشود، ادامه میدهد: «تا وقتی بازاری ویژه دستفروشان ایجاد نشود، این معضل رفع نمیشود. اگرچه بساط دستفروشان از چهارراه ولیعصر(عج) جمعآوری شده است، اما کارشان همچنان ادامه دارد و فضای دیگری را برای کسب و کار پیدا میکنند که محیط پیرامونی بوستان لاله نمونه همین فضاهاست.»
بازارچه گنجایش افزایش غرفه ندارد
بازارچه خوداشتغالی و گذر فرهنگ و هنر، سال ۱۳۶۷، براساس مصوبه مجلس در زمینی به مساحت ۸ هزار مترمربع راهاندازی شده است. حذف واسطهها و تحقق شعار «از تولید به مصرف» اهداف مهم این بازارچه بوده و هست. به گفته «جمشید عندلیبی» مسئول حقوقی بازارچه، ابتدا ۱۶۸ غرفه در بازارچه وجود داشت که به مرور زمان و با افزایش تقاضا به ۲۱۵ غرفه رسیده است: «البته با توجه به موقعیت مکانی، امکان افزایش یا ساخت دوباره غرفه در بازارچه وجود نداشت و به همین دلیل برای حمایت از تولیدکنندگان بیشتر، غرفههای بزرگ به ۲ یا ۳ غرفه تقسیم شدهاند.» این نخستین بازارچه خوداشتغالی ایران است که از همان آغاز با استقبال خوب هنرمندان و تولیدکنندگان هنرهای مختلف مواجه شد و بیش از ۱۰ سال است که به شکل خودگردان اداره و مدیریت میشود. عندلیبی میگوید: «زمین این بازارچه وقفی است و به همین دلیل غرفهداران کرایهای بابت غرفهها پرداخت نمیکنند و ماهانه مبلغ اندکی را بهعنوان حق شارژ برای رفع برخی از مشکلات و کمبودها به هیئت امنای بازارچه میپردازند.» همه کسانی که در این بازارچه کار میکنند، کارت خوداشتغالی دارند که از سوی دیوان عدالت اداری تأیید شدهاند. شاید همین موضوع سبب شده تا هیئت امنای بازارچه خوداشتغالی بوستان لاله آنگونه که باید و شاید از دستفروشان حمایت نمیکنند.
عندلیبی در توضیح این موضوع میگوید: «از حداقل فضای موجود بازارچه برای ایجاد غرفه یا فضای کسب و کار برای کارآفرینان و تولیدکنندگان استفاده شده است. در شرایط کنونی امکان افزایش غرفهها به شکل سازه وجود ندارد، اما به تعداد متقاضیان میز و فضای مناسب اختصاص دادهایم و اکنون مشغول کارند.» نکته مهم که در چهارچوب قوانین بازارچه وجود دارد، اشتغال تولیدکنندگان است که به گفته مسئول حقوقی بازارچه خوداشتغالزایی بوستان لاله، این بازارچه ویژه تولیدکنندگان است. او میافزاید: «بیش از ۵۰درصد غرفهها در اختیار زنان سرپرست خانوار قرار دارد. بنابراین ماهیت کار غرفهداران بازارچه با دستفروشان متفاوت است و ما نمیتوانیم خارج از قوانین مربوط به مصوبه بازارچه عمل کنیم و غرفه یا فضا در اختیار دستفروشان که تنها عرضهکننده هستند، قرار دهیم.»