پریا لطیفی‌خواه: به نظر می‌رسد که جاده «میکلوسوار» برای فراری‌دادن گردشگران طراحی شده است.

هر کس که امید دارد راهی به این روستا در مرکز رومانی بیابد، باید پیه یک جاده شنی پُر چاله‌چوله را به تنش بمالد که استخوان هر مسافری را مشت‌و‌مال می‌دهد، حتی اگر در پرتجمل‌ترین اتومبیل نشسته باشد.
پاداش تحمل سه، چهار ساعت سفر سخت از بخارست تا اینجا، دیدن ناحیه‌ای از «ترانسیلوانیا» است که ظاهرا در طول یک قرن گذشته، کوچک‌ترین تغییری نکرده است.
خانه‌هایی روستایی با درهای چوبی بزرگ و پر از تزئینات، به کنار جاده سراسر پوشیده از قلوه‌سنگ و گل‌و‌لای چسبیده‌اند. در مزارع آن حوالی، مردان و زنان با داس یونجه‌ها را درو می‌کنند. ترافیک (اگر بتوانیم از چنین واژه‌ای استفاده کنیم) به معنی عبور گاه به گاه اسب و گاری‌هاست.
برای بیشتر مردم، نام ترانسیلوانیا تصاویر «دراکولا»ی برام استوکر1 را تداعی می‌کند و «میکلوسوار» نیز از هر لحاظ، پس‌زمینه مناسبی برای تصاویر آن به نظر می‌رسد. قصر «بران»، قلعه سربه‌فلک کشیده‌ای که به «ولاد»2 ملقب به «چهارمیخ‌کش» مربوط می‌شود، 41 مایل از اینجا فاصله دارد و علاوه بر آن، قصر ارباب‌نشین متروکی در «میکلوسوار» وجود دارد و خفاش‌هایی که شب‌ها در خیابان‌های تاریک پرواز می‌کنند. اینجا حتی یک کنت خوش‌قیافه پیدا می‌شود که انگلیسی را کمی با لهجه صحبت می‌کند.
اما به این دلایل نیست که کنت یادشده(مردی که مسئول آوردن اکثر خارجی‌ها به این مکان است) شما را به بازدید از اینجا دعوت می‌کند.

کنت تیبور کالنوکی - دامپزشک و پرنده‌شناس سابق - در تمام طول دهه گذشته تلاش کرده است تا این روستا را که در حاشیه شرقی ترانسیلوانیا (ناحیه‌ای در مرکز رومانی که مردم آن به زبان مجاری صحبت می‌کنند) قرار دارد و مناطق جنگلی اطراف آن را به منطقه‌ای دنج با محیط‌‌زیست سالم و میراث معماری حفاظت‌شده تبدیل سازد.
کنت کالنوکی و خانواده او که از نوادگان ارباب‌های فئودال این منطقه هستند(شجره‌نامه خانوادگی آنها تا سال 1252میلادی قدمت دارد) شرکتی را اداره می‌کنند که تور مسافرتی و تسهیلات اقامتی برای 20 مهمان در چهار خانه روستایی در «میکلوسوار» فراهم می‌آورد. درآمد «املاک کنت کالنوکی» - که در واقع نام شرکت اوست – صرف بازسازی ساختمان‌های محقر شیروانی‌دار روستا و همچنین دو خانه اجدادی خانواده (یکی در «میکلوسوار» و دیگری در حوالی آنجا) می‌شود.
این شرکت، همچنین درصدد است که حیات‌وحش منطقه را مورد حمایت و حفاظت قرار دهد و در حال حاضر مشغول رایزنی است تا جنگل‌های پشت روستا که محل سکونت پرندگان نادری مانند عقاب کوچک خال‌دار، لک‌لک سیاه و دارکوب پشت‌سفید است، طبق قوانین رومانی و اروپا به منطقه حفاظت‌شده تبدیل شود.
مهمانان، در یکی از چهار خانه روستایی اقامت می‌کنند که همه در طول دهه گذشته مرمت شده‌اند.
مهمانخانه اصلی که به آن خانه بالایی می‌گویند، خانه‌ای قرن‌نوزدهمی است که دو طبقه با زیرزمین دارد. در اتاق پذیرایی، صندلی‌های دسته‌دار با پشتی‌های بلند و میزی پوشیده‌شده با رومیزی سفید گلدار خودنمایی می‌کند و در انتهای اتاق، بخاری دیواری قرار دارد که بالای آن نشان خانوادگی «کالنوکی» روی کاشی‌های آبی و سفید ثبت شده است. غذا در زیرزمین روی یک میز چوبی دراز و کنار آتش بخاری سرو می‌شود.
مهمانخانه دیگر که قبلا محل سکونت کارگران مزرعه بوده، بالای جاده است. این خانه بسیار ساده‌تر است و با رنگ آبی نقاشی شده(رنگی که به رعایا اختصاص داشته) و ناودان‌هایی چوبی از سقف آن آویخته است.
با پنج دقیقه پیاده‌روی می‌توان به دو مهمانخانه دیگر رسید که در یک حیاط محصور، روبه‌روی هم قرار دارند.
ملک خانوادگی مخصوص شکار که آمیزه‌ای از معماری رنسانس، باروک و نئوکلاسیک است، در انتهای شمالی روستا و داخل پارکی مختص به خود قرار دارد و بلندپروازانه‌ترین پروژه نوسازی این شرکت محسوب می‌شود. در دوران حکومت کمونیست‌ها بر رومانی، از این ساختمان به عنوان سالن اجتماعات روستا استفاده می‌شد و کسی به آن توجهی نداشت. اکنون درهای آن به روی بازدیدکنندگان باز است و خانواده کالنوکی مشغول مرمت نمای سنگی و دیوارنگاره‌های آن هستند.
بسیاری از روستاهای این منطقه، معماری مشابهی دارند اما آنچه «میکلوسوار» را متفاوت می‌سازد، این است که بیشتر ساکنان اصیل خود را حفظ کرده است. روستاییان هنوز زندگی خود را فقط و فقط از زمین خود تامین می‌کنند. گردشگران می‌توانند برنامه‌هایی برای دنبال‌کردن خرس‌ها و گرگ‌ها، تماشای غارهای پر از خفاش و قدم‌زدن در جنگل‌های دست‌نخورده داشته باشند و شب برای استراحت به خانه‌های روستایی و کنار آتش گرم و اثاثیه عتیقه بازگردند و غذاهای مقوی محلی مانند «گولاش» با دانه‌های زیره و خامه ترش بخورند.
در این اطراف تعداد زیادی قلعه وجود دارد که سابق بر این، ملک اربابی بوده‌ و همچنین کلیساهای قرون وسطایی دارای استحکامات نظامی و روستای ویران‌شده ساکسونی که قبلا محل سکونت اقلیت قومی آلمانی بوده است. این اقلیت آلمانی ساکن رومانی حدود 800 سال در این مکان زندگی می‌کردند و بعد از فروپاشی کمونیسم، مجددا به آلمان مهاجرت کردند. زیبایی این ناحیه و کار بازسازی که توسط خانواده کالنوکی انجام شده، توجه بسیاری از علاقه‌مندان به معماری و حیات‌وحش را به خود جلب کرده است؛ از جمله پرنس چارلز(شاهزاده انگلستان) که دست به کار شده است تا برنامه مشابهی را برای حفاظت از محیط زیست و مرمت بناها در «ویسکری»، نزدیک به روستای ساکسونی به اجرا بگذارد.
تبدیل «میکلوسوار» به یک منطقه دنج روستایی از حدود 19سال پیش آغاز شد؛ زمانی که کنت‌کالنوکی، دومین پسر یک اشراف‌زاده مجار که در فرانسه در تبعید به سر می‌برد، فقط 21سال داشت و رومانی هنوز در چنگ دیکتاتور کمونیست، نیکولای چائوشسکو قرار داشت. خانواده کنت در آغاز جنگ جهانی دوم از رومانی گریخته بودند و کمونیست‌ها بعد از به‌قدرت‌رسیدن در پایان جنگ، تمام اموال آنها را مصادره کرده بودند. در سال 1987(حدود دو سال پیش از فروپاشی کمونیسم) کنت کالنوکی و پدرش در جریان بازدیدی مخفیانه و غیرقانونی به خانه سابق خود بازگشتند که امارت قرن‌نوزدهمی U شکلی بود که در «کوروسپاتاک»(روستایی نزدیک به «میکلوسوار») دور تا دور یک حیاط بزرگ ساخته شده بود.
کنت کالنوکی می‌گوید: «مردم گریه می‌کردند و پدرم را در آغوش می‌گرفتند».
جمعیت به همان سرعتی که جمع شده بود، متفرق شد چون این خبر بر سر زبان‌ها افتاد که نیروهای امنیتی خوفناک چائوشسکو(پلیس مخفی) به سمت روستا در حرکت هستند چون این اشراف‌زادگان به سرزمینی سفر کرده بودند که ورود توریست‌های خارجی عملا ممنوع بود. این خطر وجود داشت که آنها به جاسوسی یا برپاکردن آشوب متهم شوند، پس با عجله از کوره‌راهی بازگشتند.
به گفته کنت «این لحظه‌ای بود که جرقه‌ای زده شد» و او تصمیم گرفت که تمام توان خود را صرف بازپس‌گرفتن خانه آباواجدادی‌اش کند.
یک سال بعد دیوار برلین خراب شد و انقلابی در رومانی اتفاق افتاد که راه را برای افرادی که در پی بازپس‌گیری اموال مصادره‌شده خود بودند، هموار کرد. کنت کالنوکی در سال 1997 «کوروسپاتاک» را بازپس گرفت و بعد شروع به ساختن روستای مجاور آن یعنی «میکلوسوار » کرد.
در اواخر ماه می(اوایل خرداد) ما دو مهمان کنت، سفر کوتاهی همراه با او روی یک گاری یونجه داشتیم که با دو اسب کشیده می‌شد و ما را به جنگلی می‌برد که مشرف بر روستا بود. راهنمای ما که نامش گابورتامپوس بود، ما را ظرف دو ساعت از میان علف‌های بلند به سوی حفره‌ای برد که خرس‌ها در زمین کنده بودند تا خواب زمستانی خود را در آن بگذرانند. ارکیده‌های وحشی در سراسر مسیر روی زمین ریخته بود. بالای سرمان آشیانه بزرگ عقابی را روی یک درخت «غان» دیدیم.
هنگامی که به مهمانخانه بازگشتیم، در صندلی‌های بلند دسته‌دار فرو رفتیم؛ در میان اثاثیه‌ای از عتیقه از جنس چوب بلوط و چوب گردو؛ از همان نوعی که به گفته افراد خانواده تا همین اواخر یا به دور انداخته می‌شد یا در آتش سوزانده می‌شد. روتختی‌های انباشته از پر قو، ملافه‌های سفید نو و تشک‌های سنتی پر از پشم، خواب عمیق آن شب ما را تضمین می‌کرد.
«میکلوسوار» به همان اندازه که از پیشرفت‌های دوران مدرن به دور بود، فقیر هم باقی مانده بود. در حالی که مناطق شهری رومانی در آستانه پیوستن این کشور به اتحادیه اروپا در ژانویه سال بعد(دی ماه 85)، رشدی سریع را تجربه می‌کند، بسیاری از مناطق روستایی از ثروتی که همراه با این رشد به کشور سرازیر می‌شود، محروم مانده‌اند. به نظر می‌رسد که کالنوکی نیز به همین دلیل می‌خواهد با روانه‌کردن خارجی‌ها به این مکان، لااقل حس غرور و عزت را به عده‌ای از روستاییان بازگرداند.
اما احساس عجیبی نیز وجود دارد که در مورد بازگشت یک نظام فئودالی هشدار می‌دهد. روستاییان این دامپزشک تحصیل‌کرده در غرب را «کنت» صدا می‌زنند(در حالی که مهمانان معمولا او را «تیبور» می‌نامند). آشپزها و خدمتکاران، لباس‌هایی سنتی بر تن دارند و موانع زبانی موجب می‌شود که گردشگران، کمتر بتوانند با کارکنان یا روستاییان ارتباط برقرار کنند.
میکلوس سسری نزدیک به خانه اصلی کالنوکی، قهوه‌خانه کوچکی را اداره می‌کند که به وسیله تقویمی رنگ‌ورورفته با عکس سیندی کرافورد و پوستری از سریال «دالاس» تزئین شده است. او نگرانی‌های بسیار روستاییان در زمان بازپس‌گرفته‌شدن دارایی کنت را به یاد می‌آورد: «فکر می‌کنم افراد مسن‌تر، ترسیده بودند. آنها هنوز هم داستان‌هایی را از زمانی که مردم در اینجا رعیت بودند و برای کنت کار می‌کردند، به یاد داشتند». به گفته آقای سسری، مقداری از این ترس‌، زمانی برطرف شد که کنت در مراسم کریسمس به تعدادی از بزرگان، هدایایی تقدیم کرد و از آن زمان، این سنت هدیه‌دادن همچنان حفظ شده است.با این حال، در مواردی حتی خود کنت کالنوکی شاهد آن است که خانواده‌اش از قوانینی پیروی می‌کنند که اجدادشان وضع کرده‌اند.
می‌گوید: «من دلم می‌خواهد ارزش‌های واقعی اشرافیت را در اینجا برقرار کنم که همان حس مسئولیت نسبت به مکان و مردمی است که در آن زندگی می‌کنند».

سفر ..........
سرراست‌ترین مسیر برای رسیدن به میکلوسوار، پرواز به بخارست و رانندگی از آنجا تا روستاست. البته می‌توانید به جای رانندگی، زودتر خبر بدهید تا افراد کنت کالنوکی در فرودگاه به استقبال شما بیایند(رفت یا برگشت، 70یورو هزینه برمی‌دارد).
قطارهایی نیز مرتب میان «بخارست» و «براسوف» در رفت‌وآمدند. کارکنان کالنوکی در «براسوف» نیز به استقبال بازدیدکنندگان می‌آیند (با هزینه 15 یورو).

گشت‌وگذار و تفریح .....
در خود روستا کارهای زیادی می‌توان انجام داد. بازدیدکنندگان - بسته به فصل سفر - می‌توانند فعالیت‌های مختلفی انجام دهند؛ از جمله دوشیدن گاو، شخم‌زدن مزرعه با کمک اسب، نان پختن و حتی آهنگری.
دو شهر اصلی آن ناحیه یعنی «سیگیسوارا» و «براسوف»، هر دو از معماری غنی قرون وسطی و دوران رنسانس بهره فراوان دارند. چندین روستای «ساکسون» و «سکلر»(یکی از خرده‌فرهنگ‌های مجاری) در آن اطراف وجود دارد که می‌توانید در آنها به اکتشاف بپردازید. «ویسکری» و «ساشیز» دو منطقه‌ای که یونسکو در فهرست میراث فرهنگی جهانی قرار داده است نیز هر کدام یک کلیسا با استحکامات نظامی و چندین ساختمان قرون وسطایی را در خود جای داده‌اند.

غذا .......
مکان دیگری برای صرف غذا در آن حوالی پیدا نمی‌کنید، مگر آنکه با اتومبیل 30دقیقه تا «براسوف» رانندگی کنید. بنابراین بهترین راه این است که یک هفته به غذاهایی که شرکت «املاک کنت کالنوکی» برای‌تان فراهم می‌آورد، رضایت بدهید.
قیمت محل اقامت و غذا و گردش و فعالیت‌های تفریحی برای هر نفر و به مدت یک هفته، 640یورو(832 دلار) است.


پانوشت‌ها:
1. برام استوکر(1912- 1847) نویسنده ایرلندی، خالق رمان دراکولا - م.
2. ولاد سوم(1476-1431) شاهزاده والاچیا - که اکنون بخشی از خاک رومانی است- بخاطر سفاکی‌هایش الهام‌بخش برام استوکر برای خلق شخصیت کنت دراکولا بوده است - م.

 نیویورک تایمز/27 آگوست 2006 (5 شهریور 85)