مطلب حاضر بخشی از یک مقاله پژوهشی است که این واقعه را بازخوانی میکند.
خاندان قائممقام فراهانی ساکن تبریز بودهاند. نسب این خاندان به حضرت زینالعابدین(ع) میرسد. در صدرالتواریخ آمده است که این خاندان از دوره صفویه بهصورت موروثی در امور دیوانی حکومتهای ایران مشارکت داشتهاند. ۳ شخصیت برجسته این خاندان عبارتند از: میرزا عیسی و دو فرزندش با نامهای میرزا ابوالقاسم و میرزا موسی. سیدابوالقاسم قائممقام متولد ۱۱۵۸ شمسی در روستای مهرآباداراکو درگذشته ۱۲۱۴ شمسی در تهران است. پدرش میرزا عیسی و مادر او دخترعموی میرزا عیسی و دختر میرزا محمدحسین وفای فراهانی از وزیران دولت زند بود. اجداد او صاحبنام بودند و چندتن از آنان به خدمات مهم دولتی اشتغال داشتند. وی زیر نظر پدر دانشمند خود تربیت یافت و در تهران کارهای پدر را انجام داد و در آغاز جوانی علوم متداول را آموخت. (نسبنامه قائممقام: ص۳۷۸) میرزاابوالقاسم قائممقام فراهانی صدراعظم محمدشاه قاجار بوده و در برخی از کتب تاریخی از میرزا ابوالقاسم در کنار میرزا تقیخان امیرکبیر و سیدجمالالدین اسدآبادی با تجلیل یاد شده و گفتهشده که در راه احیای استقلال و تجدید موقعیت اجتماعی و اقتصادی ایران کوشیدهاند. تاریخ اجتماعی ایران: ج۵: ص۲۱) میرزا ابوالقاسم در بدو امر بنا به وساطت پدرش در دستگاه حاجی ابراهیم خان بود، که منشآت دولتی را او مینگاشت و بدواً به شفاعت و تقویت حاجی ابراهیم خان در سلک خدمتگزاری دیوان درآمده، رفته رفته به آن همه مقامات رسید. (صدرالتواریخ، ص۱۴)
- میرزا ابوالقاسم و ادب فارسی
میرزا ابوالقاسم تنها مرد سیاست نبود، بلکه در عالم شعر و ادب نیز استاد بود. وی یکی از پیشروان تجّدد ادبی است و اسلوب سادهنویسی را مؤصل ساخت. (چهل سال تاریخ ایران: ج اول، ص۱۶۷) در عالم فضل و ادب در ایران به منزله ستاره درخشانی است و نثر فارسی کنونی ما در اثر اصلاحاتی است که آن دانشمند ادیب نموده است. نثر وی شیرین و قابل فهم توصیف شده است. یکی از سادهترین منشأت او نامهای است که به زن «جان مکدنالد» و خواهر «سرجان مالکم» معروف نوشته که قسمتی از آن را نقل میکنیم: «علیاجاه صدارتدستگاه عصمت و عفت همراه، خواهر خجسته اختر مهربان بیبی صاحب، امید از رأفت و رحمت خداوند یگانه دارم که هرجا باشید به خوشوقتی و کامیابی بگذرانید. از رفتن شما بسیار ملالت و دلتنگی دارم، به این سبب که دوست حقیقی من ایلچی بزرگ دولت دائمالقرار انگلیس، تنها مانده است و سخت اندیشه ناکم که از الم تنهایی و مفارقت شما، خدا نخواسته بر او ناخوش بگذرد، از آب وهوای این مملکت دلگیر شود. حق اینست که هرگز راضی به رفتن شما نبودیم، از اندیشه اینکه حبّ وطن بر شما غالب باشد و منعی که بکنیم بر خاطر شما ناگوار آید، سکوت کردیم. حالا بحمداللّه به ممالک انگلند و اسکاتلند که موطن اصلی و مسکن مألوف شماست، رسیدهاید و آنچه اینجا بر شما بد گذشته بود، تلافی آن را در خوشگذرانیهای آنجا کردهاید». (تاریخ اجتماعی ایران: ج۸، ص۱۵۳)
مجازات حقگویی
این مرد فاضل خدمتگزار را به گناه حقگویی در صفر ۱۲۵۱ قمری به امر محمدشاه دستمالی در حلقش فروبرده، او را خفه کردند تا هرگز زبان به انتقاد نگشاید و با نیش قلم دل نازک مستبدان و ستمگران را نیازارد. مرحوم حاجی میرزا یحیی دولتآبادی درباره نحوه به قتل رسیدن و خاکسپاری وی چنین مینویسد: «پنج یا شش روز قائممقام را در حوضخانه زیرزمینی نگارستان نگاه میدارند برای تحلیل بردن قوای جسمانی او و اینکه شاید از گرسنگی بمیرد، از دادن غذا به او خودداری میکردند، تا شب آخر صفر اسماعیل خان قراجه داغی، که یکی از اشقیا و سرهنگ فراشخانه و میرغضبباشی بود با چند میرغضب وارد حوضخانه شده و بر سر او ریخته او را بر زمین میزنند. قائممقام، با وجود ضعف و ناتوانی که دارد، برای استخلاص خود مقاومت میکند، بهطوری که بازوان او مجروح شده خون جاری میگردد، بالاخره دستمالی در حلق او فرو برده و او را خفه میکنند و آن دهانی را که به پهنای فلک بود و برای خدمت به ایران فداکاری میکرد برای همیشه میبندند.
شبانه نعش وی را در گلیمی پیچیده بلافاصله بر استری بسته به حضرت عبدالعظیم(ع) میفرستند که آنجا مدفون شود. از متولی آستانه نقل شده است که اذان صبحی بود، در را کوبیدند، از خدام کسی حاضر نبود، من خود رفته در را گشودم. دیدم چند نفر از غلامان کشیک خانه نعشی را وارد کردند. گفتند: شاه فرموده این نعش را دفن کنید. پرسیدم: کیست؟ گفتند: قائممقام. خواستم غسل داده کفن کنم، راضی نشدند و گفتند مجال نیست و البته چنین دستور داشتهاند. بالجمله حامل یک عالم علم و فضل، با ملبوس تن در صحن امامزاده حمزه(ع)، جنب مزار شیخ ابوالفتح رازی، به خاک سپرده میشود». (صدرالتواریخ: ص ۱۴۸)
- پژوهشگر تاریخ
برخی از خدمات ارزشمند میرزا ابوالقاسم فراهانی
تربیت میرزاتقی خان امیرکبیر: از دوران کودکی و در زمان حیات میرزاعیسی قائممقام فراهانی در خانواده او رفتوآمد داشت. پس از درگذشت میرزای بزرگ، نزد فرزندش میرزاابوالقاسم درس خواند و از خرمن اندیشههای ناب و دریای جوشان دانش او خوشه چید و مقام علمی شامخی به دست آورد. تعلیم و تربیت امیرکبیر و نوع دروس که میرزا ابوالقاسم و پدرش به او آموختند و همچنین استعداد ژرف و شگرف میرزاتقی خان سبب شد تا پلّههایترقی را یکی پس از دیگری پشت سربگذارد. قائممقام در اینباره میگوید: «حقیقت این است که من به کربلایی قربان حسد بردم و بر پسرش میترسم... این پسر خیلیترقیات دارد و قوانین بزرگ به روزگار میگذراند.
توجه به فرهنگ و ادب: قائممقام در بُعد فرهنگی نیز اقدامهای مؤثّری انجام داد. او سیر نزولی فرهنگ ایران را که تقریباً از دوره صفویه به بعد آغاز شد، در این دوره منظّم کرد و از میزان الفاظ و عبارتهای نامفهوم و غیرمصطلح کاست، زیرا نثرهای سنگین و سخت بعضی از منابع گذشته جاذبهای نداشت و اهل دانش آنها را نمیپسندیدند. قائممقام در این رابطه دو کار عمده و شاخص انجام داد که همچون اقدامات دیگرش از صفحات روشن کارنامهاش محسوب میشود:
- سادهسازی الفاظ و عبارتهای فارسی
- تغییر شیوه نوشتن و تبدیل آن به روشی که امکان بهرهبرداری سریع آن وجود داشته باشد.
- سهل و سادهسازی نوشتههای دوران صفوی
- تغییر شیوه خطّ ناخوانا در نامهها
- تبدیل نوشتهها از حالت طوماری به کتاب.
قائممقام علاقه زیادی به شعر، شاعری، تحقیق و نویسندگی داشت و چون خودش شاعری توانا و نویسندهای با ذوق و محقّقی اندیشمند بود، در زمان او فعالیتهای ادبی پیشرفت فراوانی کرد و به همین واسطه، دربار شاه پذیرای شاعران و نویسندگان شد.