هندزفری را از گوشم بیرون میکشم و شیشه را پایین میدهم.
- یه گل میخری؟
اسکناسی از کیفم بیرون میکشم: «پول خرد ندارم!»
در یک چشم برهمزدنی شاخهگلی جایش را به اسکناس توی دستم میدهد. کودک به سمت یکی از مغازههای کنار خیابان میدود.
خطاب به من فریاد میزند: «الآن برمیگردم!»
چراغقرمز عجول صبر نمیکند. ماشین حرکت میکند. بچه میدود به طرف ماشین. چندشاخه گل پرپر میشوند. همچنان میدود. بیفایده است.
چاوشی در گوشم فریاد میزند: «مادر... مداد قرمز من کو...»
نرگس زارعی، ۱۴ساله از تهران
عکس: سارا ضیایی از تهران