متن کامل گفتوگوی عبدالکریم تابش؛ خبرنگار ایسنا با رئیسجمهوری سابق ایران به این شرح است:
آقای خاتمی! 30 شهریور ماه روز گفتوگوی تمدنهاست. به نظر میرسد امروز گفتوگو در دنیای ما موضوعیت خاصی دارد. شما این مسئله را چگونه میبینید؟ آیا میتوان بین ضرورت گفتوگو و ایده گفتوگوی تمدنها که شما بر آن تأکید داشتهاید رابطة خاصی قائل بود؟
- باید میان گفتوگو و مذاکره تفکیک قائل شد. درمذاکره هدف اقناع طرف است و یا به دست آوردن سود مادی یا معنوی، مذاکره بیشتر در عرصة روابط سیاسی و تجاری مطرح است؛ ولی گفتوگو هدفش تعارف و شناخت یکدیگر و تلاش مشترک برای نزدیکی به حقیقت است و کاری است شدیداً انسانی و مبتنی بر خرد و اندیشه. گفتوگو که بهتر است آن را گفتوشنود بنامیم هنگامی تحقق مییابد که گفتن با شنیدن توأم باشد. شنیدن سخن دیگری شرط مهم تفاهم و نزدیکی طرفین است. خودخواهان متعصب اهل گفتوگو نیستند، تواضع شرط گفتوگو است و این امر در صورتی حاصل میشود که هر انسانی با تعلق به هر مرامی به محدودیتهای ذهنی، عقلانی، عاطفی و اجتماعی خود واقف باشد و در نتیجه ادعای تملک انحصاری حقیقت را نکند. انسان ذاتاً در جستجوی حقیقتی است که واقعاً وجود دارد و یکی و مطلق است. ولی آدمیان تحت شرایط اجتماعی و تاریخی و محدودیتهای ذهنی و عینی نسبتهای متفاوتی با حقیقت برقرار میکنند.
در گفتوگو نوعی همراهی و همکاری و همدلی برای نزدیکتر شدن به حقیقت پدید میآید. طرفهای گفتوگو، متفکران، هنرمندان و صاحبان فکر و ذکرند و اگر مجال گفتوشنود فراهم آید و نزدیکی جان متفکران نوعی در جامعه بسط یابد سیاست نیز لطیف و انسانی میشود به شرط اینکه سیاستمداران در واقع -و نه در ادعا- نمایندة واقعی مردم جامعه باشند.
جنگ و ستیز نتیجه وهمانگاری و ره افسانه زدن انسانها است و اگر نگاه به حقیقت و نیز تذکر به محدودیتهای آدمی در برقراری نسبت با این حقیقت وجود داشته باشد گفتوگو تحقق مییابد و در نتیجه زندگی به سوی صلح و امنیت میل میکند.
در عمق جهان سیاستزده که متأسفانه در آن تحکم و آشوب غلبه دارد، خوشبختانه نوعی نگرانی و دغدغه نیز وجود دارد. نگرانی از واقعیت جاری در همه جا و در متن خستگی بشر از این سیاستزدگی و حاصل آن یعنی تحقیر انسان. در واقع ناامنی و خشونت پدید آمده بشریت را وجداناً به چارهجویی برای صلح و عدالت و آرامش و اخلاق نزدیکتر کرده است.
به رغم هیاهوی جنگ و ترور و خشونت، به نظر من بشر، بخصوص نخبگان روشنبین جوامع، هیچگاه چون امروز آماده رهایی از این وضعیت ناگوار نبودهاند و در نتیجه زمینه گفتوگو بیش از هر زمان فراهم است و به همین دلیل نظریه گفتوگوی تمدنها و فرهنگها اینچنین در جهان آشوبزده ما مورد استقبال قرار گرفته است و در کمتر محفل و مجمعی است که سخن از گفتوگو به میان آید و بر ضرورت آن تأکید نشود.
از نخستین روزی که پیشنهاد شما در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در شهریور ماه 1377 به تصویب رسید تا امروز این ایده، حوادث و وقایع مهمی را در جهان پشت سر گذاشته است. به نظر شما دایرة گفتوگوی تمدنها در چه زمینه هایی تنگتر و در چه زمینههایی فراختر شده است؟
- درسال گفتوگوی تمدنها (2001 میلادی) شاهد عملیات وحشتناک تروریستی 11 سپتامبر و در پی آن امنیتی شدن صحنة مناسبات بینالمللی و به کار گیری راهبرد زور و خشونت و اشغال به بهانه مبارزه با تروریسم از سوی قدرتمندان بودیم که میتوان آن را عکسالعملی از سوی خشونتگرایان واپسگرای متعصب در هر دو اردوی مقابل یکدیگر در برابر اقبال جامعه جهانی به سوی گفتوگوی تمدنها بدانیم. وضعیت پیش آمده فضای جهانی را به شدت ناامن و نگرانی را همه جاگیر کرده است، اما از سوی دیگر ضرورت گذار از دنیای تبعیض و خشونت و ترور به جهان عدالت و برابری و محبت و همدلی از طریق گفتوگو بیشتر آشکار شده است.
گفتوگوی تمدنها در برابر برخورد تمدنها تفسیر شده است. شما چقدر با این طرز تلقی موافق هستید؟
- برخورد تمدنها بیشتر یک پندار و وهم است. زیرا تمدنها و به خصوص فرهنگها همواره در حال بده بستان و تعامل و تبادل بودهاند و حتی آنگاه که میان یک قوم یا یک امت جنگ در میگرفته است در زیر لایه سطحی خشونت و ستیز، تمدنها و فرهنگها فرصت را برای تأثیر بر یکدیگر و تأثر از یکدیگر پیدا میکردند.
جنگها انگیزه سیاسی (و عمدتاً استیلا طلبی) و یا اقتصادی داشتهاند. هیتلر در جست و جوی فراخ کردن فضای حیاتی برای آلمان، بشر را با فاجعه روبرو کرد و درگیری او با کسانی بود که با او از یک تمدن بودند و فضای حیاتی دقیقاً یعنی مناطق نفوذی که استعمارگران دیگر آن را اشغال کرده بودند و سهم رقیب یا رفیق خود را نادیده انگاشته بودند.
البته در جنگها و ستیزها از دین، فلسفه، هنر و فرهنگ و تعصبات قومی و ملی نیز از سوی سیاستمداران قدرتطلب و جنگافروز سوءاستفاده شده است.
اما این اصل نیز واقعیت دارد که میان تمدنها و فرهنگها نوعی تبادل فعال (دیالکتیک) به صورت ناخودآگاه برقرار بوده است. ایده گفتوگوی تمدنها در صدد خودآگاه کردن این دیالکتیک به صورت دیالوگ است.
در سال گذشته شما بیشتر به عنوان یک صاحب نظر علمی و فرهنگی در مجامع و مراکز دانشگاهی و بینالمللی حضور داشتهاید. تجربة خاص شما در قیاس با گذشته که به عنوان یک دولتمرد در این قبیل مراکز حضور مییافتید، چیست؟
- واکنشها نسبت به ایدة گفتوگوی تمدنها میزان آمادگیها، حمایتها و همراهیها با این برنامه و این زمینه در عرصة بینالمللی تدوین و نشر خواهد شد.
در سفر اخیر شما به آمریکا به خصوص از این نظر که همزمان با سالگرد حادثة 11 سپتامبر در آمریکا و نیز بحران روابط میان ایران و آمریکا بر سر مسئلة هستهای بود، گفتوگوی فرهنگها چگونه و در چه زمینههایی توانست پیش برود؟
- در این سفر چه در مجامع دینی (اعم از اسلامی و مسیحی) چه مجامع علمی، دانشگاهی و فرهنگی و چه در سطح نخبگان کوشیدم تا صدای صلح و منطق و عدالت و انسانیت را که از عمق آیین اسلام و ژرفای جان ملت بافرهنگ ایران برمیخیزد روشن و رسا به گوش آنان که قدرت شنوایی را از دست ندادهاند، برسانم و خوشبختانه این صدا نوعاً شنیده شد چنانکه من نیز از نزدیک توانستم صداهای خوشآهنگی را بشنوم که از خشونت و خودپرستی و تحقیر انسان بیزار است و من فکر میکنم که این سفر با همه محدودیت هایی که داشت به طور آشکار در فضای ذهنی نخبگان و نیز افکارعمومی اثر گذاشت. میتوان با مقایسه جو روانی و تبلیغاتی حاکم بر مجامع و وسائط ارتباط جمعی پیش و پس از سفر صحت این ادعا را دریافت و حتی لحن و طنین صدای سیاستمداران نیز تغییر کرد. هرچند که در ایران به هر دلیل در وسائط ارتباطجمعی فراگیر سعی در پوشیده نگهداشتن این تأثیر شد و حتی شاهد تحریف، دروغپردازی و تحلیلهای غلط نیز بودیم.