نفیسه مجیدیزاده: بعد هفتهنامه را باز کند و نامش را ببیند؛ خب شاید صدها نفر همنام او باشند، ولی اگر دروغهای شاخدارش را بخواند، متوجه میشود که دربارهی خودش است! هیچکسی نمیتواند مثل او دروغ به هم ببافد! از همه مهمتر، تقریباً بیشتر همکلاسیهایمان دروغهای او را شنیدهاند و میشناسند.
«او» با کشتی به جزایر هاوایی سفر کرده، یکی از اجدادش در تایتانیک بوده و جان سالم به در برده! عمویش در یک برج ۱۵۰ طبقه ساکن است و در استخرشان یک کروکودیل دارند و...!
او با دروغ، به هرکجا که بخواهد میرود.
راستش من و دوستانم هم گاهی در موقعیتهای خاصی، دروغ گفتهایم؛ مخصوصاً برای فرار از بازخواستشدن و توضیحدادن. اینها با هم فرق دارند، ندارد؟
- توجیه ندارد!
کارشناسان معتقدند نوجوانان معمولاً به چند دلیل دروغ میگویند یا رؤیاپردازیهایشان را به زبان میآورند.
الهام پاک، روانشناس و مشاور در گفتوگو با هفتهنامهی دوچرخه میگوید: «بسیاری از افراد در نوجوانی دروغ گفتهاند و میگویند. این دروغگویی میتواند دلایل گوناگونی داشته باشد یا در موقعیتهای متفاوت برای آن توجیه نسبتاً مناسب پیدا شود! نوجوانان، خودشان خوب میدانند چه میگویم؛ گاهی برای فرار از تنبیه و گاهی به دلیل حسادت به دوستان به دروغ متوسل میشوند. گاهی هم برای بزرگ و متفاوت نشاندادن خودشان یا برای پنهانکردن خود و زندگیشان، پشت دروغ قایم میشوند. دلایل بسیار زیادی برای توجیه دروغگویی هست.»
- باد، دروغها را نمیبرد!
بعضیها میگویند اینروزها میگذرد و باد، دروغها را با خودش میبرد و زمان همهچیز را حل میکند. اما این وسط خطری وجود دارد.
پاک میگوید: «درست است که نوجوانی، مرحلهی مهمی از زندگی است و نوجوان درحال گذار به سمت جوانی است. گاهی نوجوانان برای اینکه والدین سختگیری دارند دروغ میگویند و گاهی خودشان را جای شخصیتهای مختلفی میگذارند که دوستشان دارند؛ یعنی بعضی از افراد دوروبرخودشان، دوست و فامیل و حتی شخصیتهای تلویزیونی یا هرکسی را بهعنوان الگو در نظر میگیرند و بعد نقش آن شخصیت را بازی میکنند.
با اینکه بعضی از این دروغ گوییها کلاً خیالبافی است، اما وقتی به زبان میآید و برای دیگران تعریف میشود، دیگر دروغگویی است و در صورت تکرار آن، این خطر جدی وجود دارد که دروغگویی تبدیل به شیوهای از زندگیشان بشود و در هرموقعیتی به دروغ متوسل شوند.
البته گاهی ممکن است خودشان هم متوجه نشوند که درحال تبدیلشدن به یک دروغگو هستند؛ چون نمیدانند حذف حقیقت، سانسور حقیقت و یا پنهانکردن آن هم میتواند دروغگویی محسوب شود. هرچند لازم نیست همهی افراد اطراف ما، همهی واقعیت را دربارهی ما بدانند، اما وقتی در برابر والدین قرار میگیریم، این مسئله فرق دارد.
برای همین گاهی نوجوانان نمیدانند وقتی کاری را که خانواده با انجام آن موافق نبوده در خفا انجام میدهند، در واقع دارند دروغ میگویند!
در نتیجه کلاً عادت به دروغگفتن، از سن پایین شروع میشود. بنابراین لازم است دربارهی سخن و رفتارتان دقت کنید و اگر گاهی دروغ میگویید بهتر است در اولین فرصت برای توقف دروغگویی اقدام کنید.»
- ترک عادت، موجب مرض نیست!
ترککردن عادتها کار سادهای نیست؛ اما اگر الگو و برنامهی مشخصی برای اینکار داشته باشیم، میتوانیم بدترین عادتها را هم کنار بگذاریم.
الهام پاک در ادامه به روشهای ترک دروغگویی اشاره میکند: «در مرحلهی اول، علت دروغگویی خودتان را کشف کنید و ببینید که چرا دروغ میگویید؟ از ترس است یا میل به دیدهشدن و مهمبودن یا...
بعد که علت را کشف کردید بهدنبال اصلاح آن باشید. اصلاح علت میتواند از بازسازی رابطهی مخدوش شده با والدین، معلم و یا برخی دوستان باشد تا ترمیم شخصیت خودمان!
سپس با خودتان فکر کنید که چرا میخواهید دروغگویی را ترک کنید و آیا در تصمیمتان جدی هستید؟
حالا که مصمم هستید، یک تعهد کتبی برای خودتان امضا کنید و تصمیم بگیرید که هرگاه حرفی برای گفتن نداشتید، سکوت کنید و اگر خواستید صحبت کنید قبل از حرفزدن حسابی فکر کنید.
در مرحلهی بعدی راستگویی را تمرین کنید و در عینحال یاد بگیرید که اگر کار اشتباهی انجام دادید، راستش را بگویید و یاد بگیرید با عواقب این راستگویی چهطور برخورد کنید. برای این کار لازم است خانواده، محیط، مدرسه و دوستانتان را دوباره از نو بشناسید.»