اما وقتهایی هم هست که افرادی روی تو حساس می شوند و به اصطلاح به تو گیر میدهند؛ مثلاً وقتی به مدرسه میروی یکی از دبیرها یا معاونها به رفتار تو گیر میدهند؛یا در تابستان ممکن است یکی از اعضای خانواده روی برخی رفتارها و یا کارهای تو تمرکز کند. در این حالت انگار در تله افتادهایم و فقط خودمان میتوانیم با رفتار مناسب به خودمان کمک کنیم تا از تله خارج شویم؛ رفتاری که بتوانیم خودمان را ثابت کنیم و درعینحال آنها را از نگرانی بیرون بیاوریم. چون معمولاً تمرکز و یا گیردادن اعضای خانواده، نشانهی دوست داشتن و نگرانی آنها دربارهی مسئلهای است که فکر میکنند ما به آن بیتوجه بودهایم.
- گیرهای تابستانی
بههرحال این تلهای است که ممکن است هر کدام از ما بارها در آن افتاده باشیم و هنوز هم احتمال افتادن در چنین تلهای پیش روی ماست. معمولاً این حساسیتها یا بهتر بگوییم گیرها بیشتر روی مواردی است که سخت مورد علاقهی ماست.
- معضلی به نام گوشی
باربد: امسال پدرم تمام تابستان به گوشی من گیر داده است.
اوایل به اتاقم میرفتم و در را میبستم و تا پدرم میآمد گوشی را کنار میگذاشتم؛ اما دیدم حساستر شده است. حالا یک راه حل پیدا کردهام، اول کارهایی را انجام میدهم که برای او اهمیت دارند. مثلاً تمرین زبانم را حل میکنم و کمی کتاب میخوانم، بعد سراغ گوشی میروم. اینطوری کمتر ناراحت میشود.
- بخواب، نخواب
هستی: گیر همیشگی مامان و بابای من این است که چرا اینقدر میخوابی؟ و چرا اینقدر سرت توی گوشی است.
من همیشه برای خواب قانعشان میکنم که ما ۹ ماه سال، هفت صبح بیدار میشویم و مدرسه میرویم؛ حالا اگر سه ماه زیادبخوابیم چیزی نمیشود! ولی برای گوشی، هنوز هیچ دلیل قانع کنندهای پیدا نکردهام.
نگار: من شبهای تابستان، معمولاً تا صبح بیدارم؛ چون صبح فرصت دارم که بخوابم. برای همین از سکوت شب استفاده میکنم، کتاب میخوانم و فیلم میبینم؛ اما پدر و مادرم از این موضوع ناراحت بودند و کلاً گیر میدادند که شبها باید زودتر بخوابم.
راه حلی هم نبود، اوایل سعی میکردم خیلی بیسروصدا بیدار بمانم، بعد هم ناچار شدم بسیاری از شبها زود بخوابم.
- یک بازی جدی
علی: امسال دستگاه پیاس۴ خریدم، اما در فصل مدرسه نتوانستم خیلی بازی کنم. بهخاطر همین تابستان، خیلی بازی میکردم؛ همین پدرم را حساس کرد. او هیچکاری به من نداشت، اما بهمحض اینکه سراغ بازی میرفتم، باید دربارهی نمرههای ترم اول پارسال هم توضیح میدادم.
- من و دوستانم
نگین: دربارهی این موضوع میتوانم سهچهار ساعت کامل صحبت کنم. ولی بیشترین ناراحتیشان این بود که چرا اینقدر میخواهم در تابستان دوستانم را ببینم.
البته با آنها صحبت کردم که آدم در تابستان بیشتر به دوستانش نیاز دارد؛ چون آنها همسن ما هستند و وقت بیکاری ما در تابستان زیاد است و بودن با آنها باعث میشود در تعطیلات تابستان به ما بیشترخوش بگذرد و...
- خودتان حل کنید
اعتراض مداوم به صحبتکردن با تلفن، استفادهی زیاد از گوشی و اینترنت، بازیهای رایانهای، فستفود! خواب و تمرینهای زبان، بیشترین مواردی بود که نوجوانان مطرح کردند.
الهام پاک، کارشناس روانشناسی و مشاور در این باره میگوید: «اگر احساس میکنید والدین، شما را کنترل میکنند و یا بهقول خودتان به شما گیردادهاند، فقط این خود شما هستید که می توانید اوضاع را عوض کنید.
بنابراین در زمانهایی که به شما گیر میدهند سعی کنید با احترام برخورد کنید و اصلاً عصبانی نشوید. هر چه احترام بگذارید آنها را با خود همراهتر میکنید و اگر از قبل دلخوری دارید یا تجربهی بدی در این زمینه دارید، بهجای فاصله گرفتن و سرد شدن روابطتان، با آنها صحبت کنید و حتی اگر نمیتوانید صحبت کنید، از شبکههای اجتماعی و یا پیامک استفاده کنید.
درهرحال اگر صددرصد هم حق با شما بود، با والدین خود با احترام صحبت کنید و بعد در زمان دیگری که مناسب بود، موضوع را با آنها در میان بگذارید.»
نظر شما