تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۸ - ۲۲:۰۶

می‌خندد نسیم صبحگاهی لابه‌لای موهایم

امروز

بوی مادرم را صید کرده است

کیارش هواسی، ۱۵ ساله از ایلام

***

  • راز

یک جهان خواب است اما قصه را آغاز کن

با گلی دیگر در این آتشکده اعجاز کن

با دو دست حکمتت درها ز هر سو بسته شد

با نگاه رحمتت دروازه‌ای را باز کن

جسم‌ها را آفریدی ظاهراً انسان ولی

روح‌ها را شامل الطاف آدم‌ساز کن

عمرما در انتظار یار کم‌تر می‌شود

گرچه عمری ما خریداریم، کم ‌تر ناز کن

من به حسرت در تماشای دو بال شاپرک

او به حیرت گفت با افکار خود پرواز کن!

یاسمن سادات شریفی، ۱۷ساله از اراک

***

  • اشک

ثانیه‌ها

لحظه‌های بی‌تو بودن را می‌شمارند

پنجره‌ها

اشک‌های آسمان را

و این دست‌های من!

که شمارش اشک‌ها

از دستشان خارج شده

مریم خالقی‌هرسینی، ۱۷ساله از تهران