به گزارش همشهری آنلاین، سیدمصطفی حسینی، تصویرگر و طراح به تازگی کار تصویرگری صفحات دو کتاب کامیک ورزشی را به پایان رسانده است. «شیشتاییها» و «چهارتاییها» درباره تاریخچه دو تیم محبوب و پرطرفدار پایتخت تجربهای جذاب و تازه برای این تصویرگر بوده که معتقد است انتشار آنها میتواند طیفی تازه از مخاطبان را برای صنعت کامیک ایران پرورش دهد. با حسینی درباره این تجربه تازه گفتگو کردهایم.
- تجربه طراحی و نقاشی در کتابهای کامیک را داشتید؟ آیا این جنس کار با طراحی و نقاشی و تصویرگری در آثار دیگر متفاوت است؟
کارهای قبلی من داستانهای شاهنامه یا کارهای فانتزی بود که ویژگیهای خودشان را دارند. در آن کارها طراحی شخصیتها به عهده خود طراح است و نوع داستان هم زمینه طراحیهای متنوعتر را در فیگورها و فضاها در اختیار قرار میدهد اما در پروژه «دوآتیشه» مستند بودن از همه چیز مهمتر بود. چهره شخصیتها میبایست به صورت آدمهای اصلی نزدیک میبود و بیشتر تصاویر در زمینه زمین فوتبال روایت میشد. این ویژگی ها از یکطرف باعث محدودیت کار طراح میشود. در عین حال همین محدود بودنها باعث رشد تکنیک هم میتواند باشد. در مجموع پروژه کاملا چالشبرانگیزی به حساب میآمد.
- شاید در کتابهایی از جنس دیگر متن و واژهها مهمتر از نقاشی باشند. در کتابهای کامیک سهم طراحی و تصویرگری اگر بیش از واژهها نباشد به اندازه آنهاست. این ویژگی کار را برای شما چقدر جذاب یا دشوار میکند؟
بعضی منتقدان ادبی کامیک را یک هنر یا رسانه مستقل میدانند، دقیقا به همین دلیل که شیوه روایت در آن متفاوت از نقاشی یا ادبیات است. نه مثل نقاشی همه چیز بر عهده رنگ و نقش است نه مثل ادبیات اولویت با کلمات، بلکه ترکیبی موفق از این دو کنار هم یک اثر کامیکبوکی واقعی را میآفریند. در واقع اگر هرکدام از اینها به هر میزان بر دیگری سبقت بگیرد، به همان میزان اثر از کیفیت کامیک خودش فاصله گرفته است. البته این معنا بیش از آنکه باعث دشواری کار باشد باعث جذابیت و امتیاز آن نسبت به دیگر مدیومهای روایی است.
- در طراحی چقدر الگوهای موفق غربی مد نظر شما بود؟ چقدر سعی کردید کارتان تازه و نوآور باشد؟
به طور کلی خط طراحی کامیک در ایران تحت تاثیر کامیکهای غربی و مانگاهای شرقی است و طبیعتا تا رسیدن به یک فرم و سبک مستقل فاصله دارد اما در مورد کامیک فوتبالی الگوی چندانی وجود نداشت یا دستکم در دسترس ما قرار نگرفت. آنچه در این آثار به تصویر کشیده شده با توجه به ویژگیهایی که پیشتر در باب مستندسازی آنها گفتم، نتیجه خلاقیت و البته تجارب گذشته تیمی است که اجرای بخشهای مختلف کار را بر عهده داشته است.
- صنعت کامیک در ایران سابقهای طولانی دارد اما همواره مهجور بوده است. در دهه ۶۰ در کیهان بچهها داستانهای کامیک طرفداران و خوانندههای بسیاری داشت. فکر میکنید این کتابها برای نسل تازه چقدر جذاب است؟
تصویر زبان بینالمللی است و سن و جنس هم نمیشناسد. اگر تصاویر جذاب با داستانهای درست و پرکشش همراه باشد و توزیع و تبلیغ درستی هم پشتشان بیاید، کامیک در ایران هم مثل دیگر کشورها خیلی زود جایگاهش را پیدا خواهد کرد. یکی از اهداف پروژه «دوآتیشه» همین بود که در جریان آن علاوه بر تولید محتواهای جذاب ورزشی، طیف گستردهتر از مخاطبین کامیک ایجاد و شناسایی شود که امیدواریم به سرانجام برسد.
- برایتان مهم بود مخاطب از چه سن و قشری جذب این کتابهای مصور شود؟ گرایش ورزشی شما در طراحی دو کتاب اول که درباره دو تیم پرطرفدار پایتخت است چقدر در طراحی نقش داشت؟
طبیعتا سعی کردیم حرفهای عمل کنیم و گرایشهای شخصی را در کارمان دخالت ندهیم. برای ما هر دو تیم پرطرفدار پایتخت و همینطور دیگر تیمهای پرطرفدار شهرستانی از این جهت که مورد علاقه و توجه مردم ایران هستند و به آنها تعلق دارند، محترم و ملی هستند. بنابراین تلاش کردیم برای هر تیمی که قلم میزنیم مطلوبترین تصویری را که میتوانیم برای طرفداران و مخاطبان آن تیم روی کاغذ بیاوریم.