بنابراین اگر زندگی همراه با شادی نباشد بیتردید لذتی نخواهد داشت. امروزه در کلانشهرهایی چون تهران، کیفیت زندگی بسیار پایین آمده و به جرئت میتوان گفت بسیاری از مردم از زندگی کردن لذت نمیبرند. لبخندها کم شده و شادیها اندک. عوامل زیادی در کاهش کیفیت زندگی شهروندان مؤثر است که ۳ عامل یعنی نوع نگرش مردم، فشارهای جامعه و اختلالهای روانی، بیش از سایر عوامل در این امر تأثیرگذار هستند. در کلانشهر تهران فاصله طبقاتی به شدت افزایش یافته و مردم مدام خودشان را با دیگران مقایسه میکنند و همین امر موجب ایجاد «نگرش ویترینی» میشود.
براساس این نگرش، مردم گمان میکنند با افزایش متراژ خانه و خرید ماشین مدل بالا و حتی پوشیدن لباسهای برند و مارک، میتوانند کیفیت زندگی را بهبود ببخشند اما اینگونه نگرش اشتباه است. نگرش ویترینی نتیجهای جز چشم و همچشمی ندارد و مردم با این نوع نگرش به نتیجه مطلوب در زندگی نمیرسند. وقتی فشارهای جامعه از جمله مشکلات اقتصادی در کنار نگرش ویترینی قرار بگیرد، آستانه صبر مردم پایین میآید و به همین دلیل است که این روزها مدام در کوچه و خیابان شاهد درگیریهای فیزیکی و لفظی میان شهروندان هستیم. وجود این ۲ عامل موجب بروز اختلالهای رفتاری و روانی در مردم میشود و به سبب ناآگاهی از این اختلالها برای درمان مراجعه نمیکنند و آهسته آهسته و بدون اینکه متوجه شوند، زندگی رو به نابودی میرود.
مردم برای بهبود کیفیت زندگیشان لازم نیست کار ویژه و بزرگی انجام دهند. لبخند زدن سخت نیست و برای شاد بودن و شاد زندگی کردن کافی است عامل اول یعنی نوع نگرش خود را تغییر دهند. انسان وقتی برای خودش هدف منطقی و معقولی انتخاب کند و به این نتیجه برسد که میتواند با کوشش و تلاش و قدم به قدم به خواستهاش برسد، بیشک از داشتههایش لذت میبرد و زندگی شادی را تجربه میکند. رسیدن به چنین فکر منطقی یعنی بهبود کیفیت زندگی.