گروه حوادث - مهدیه مصطفایی: ساعت 19 و 20 دقیقه شامگاه 25 شهریور، چهار موتور سوار مسلح در حالیکه صورت خود را با کلاههای پشمی سیاه رنگ پوشانده بودند، با خونسردی مقابل طلافروشی(فردوسیه) شهریار توقف کردند.

دو ترک سوار در حالی که اسلحه های کلاشینکف خود را مسلح می‌کردند، به سرعت در دو سمت ورودی طلافروشی ایستادند و دو همدست دیگر آنها با عجله وارد طلافروشی شدند. مردن مسلح به محض ورود به طلافروشی برای ایجاد رعب و وحشت مرد طلافروش به نام (سید مرتضی) را هدف قرار دادند و بدون توجه به اهالی محل که با شنیدن صدای شلیک ها، وحشتزده در اطراف مغازه تجمع کرده بودند پس از شکستن ویترین به جمع‌آوری طلاهای داخل ویترین پرداختند.

در حالی که سارقان در حال جمع آوری طلاها بودند، ناگهان صدای شلیک گلوله دیگری از بیرون مغازه به گوش رسید، این بار مرد همسایه که در بالای پشت بام مغازه کناری با پرتاب آجر قصد مقابله با سارقان را داشت هدف شلیک مرگبار یکی از مردان مسلح بیرون مغازه قرار گرفته و در حالی که از ناحیه صورت هدف قرار گرفته بود به قتل رسید.

سارقان مسلح دقایقی بعد در حالی که بیش از دو کیلو طلا را از مغازه ربوده بودند، از مغازه خارج شده و با شلیک های هوایی اقدام به پراکنده کردن افرادی که در مقابل مغازه تجمع کرده بودند نموده و بدون بر جای گذاشتن هیچ ردی متواری شدند.

کشف راز جنایت، بدون سرنخ

با توجه به اهمیت حادثه ، سردار زارعی ، فرمانده پلیس استان تهران ، تیم ویژه ای از کارآگاهان زبده و ورزیده پلیس آگاهی شهریار به سرپرستی سرهنگ کریمی فرمانده پلیس شهریار را مسئول رسیدگی به این حادثه کرد، کارآگاهان در نخستین اقدام به رد زنی موتورسیکلتهای سارقان پرداخته و با اقدامات اطلاعاتی و امنیتی خود توانستند صاحب یکی از موتور سیکلتها به نام غلامعلی را  ساعاتی بعد از سرقت شناسایی کنند.

متهم در بازجویی های اولیه ، دخالت خود در سرقت خونین طلافروشی را انکار کرد اما سرانجام در بازجویی های فنی و پلیسی به شرکت در سرقت مسلحانه با همدستی سه برادر جنایتکار به نامهای سیامک، سیاوش و هادی اعتراف کرد.

وی در بازجویی ها گفت: مدتی قبل بعد از فرار از زندان با این سه برادر که افرادی بسیار شرور و تندخو هستند آشنا شده و در نقشه آنها برای سرقت از طلافروشی با آنها همراه شدم ، او در ادامه نشانی مخفیگاه سه برادر مخوف را در اختیار کارآگاهان قرار داد.

باغ میوه مخفیگاه سارقان

با اعترافات غلامعلی ، عملیات شناسایی و محاصره مخفیگاه سه برادر که باغ میوه ای چند هکتاری در شهریار بود در دستور کار پلیس قرار گرفت ، در نخستین ساعات مشخص شد در داخل باغ سه مخفیگاه مجهز برای اختفای اعضای باند وجود دارد که احتمالا برادران سارق در یکی از آنها اطراق کرده اند، با شناسایی کامل منطقه ، در یک عملیات ضربتی ، در ساعت 6 و 30 دقیقه صبح سه شنبه گذشته برادران سارق در یکی از مخفیگاههای خود به دام افتادند.

انبار اسلحه و مهمات

در بازرسی های صورت گرفته از مخفیگاه این سه سارق تندخو، 3 قبضه سلاح کلاشینکف و دو قبضه کلت کمری ،431 تیر جنگی به همراه نقابهای مشکی و کلاه های کاسکتی که متهمان در هنگام سرقت به سر کرده بودند کشف شد  و در نخستین بازجویی ها اعضای باند با اعتراف به سرقت مرگبار از طلافروشی فردوسیه و قتل مرد شیرینی‌ فروش، به سه فقره قتل و سه فقره زورگیری اعتراف کردند.

ادامه تحقیقات

روز گذشته سردار زارعی فرمانده انتظامی استان تهران با اعلام خبر دستگیری سارقان طلافروشی فردوسیه گفت: تاکنون تنها ارتکاب سه فقره قتل توسط «سیامک» به همراه همدستانش طی سال 83 و 84 کشف شده است، اما عمق این پرونده و کشف اسپری گاز اشک‌آور، کلاه‌های نقابدار و خشونت زیاد همراه با استفاده از اسلحه کلاش حاکی از اقدامات مجرمانه متهمان است و به نظر می‌رسد این پرونده زوایای تاریک و پنهان زیادی دارد که نیازمند کار تخصصی تیم تحقیقات  است.

گفتگو با سردسته باند

  • می گویند تو سردسته باند بوده ای و نقشه سرقتها توسط تو طراحی می شده است ،چرا این طلافروشی را انتخاب کردی؟

برای این کار چند دلیل داشتیم اول اینکه فضای منطقه بیابانی بود و امکان فرارمان به راحتی وجود داشت ، از طرف دیگر می دانستیم که مرد طلافروش نمی‌تواند در مقابل ما مقاومت کند،و به این ترتیب  وارد عمل شدیم.

  • قتل مرد شیرینی فروش همسایه طلافروشی فردوسیه نیز به گردن تو افتاده است، شاهدان می گویند که تو با خونسردی و با بی رحمی  او را هدف قرار داده ای و به قتل رسانده ای ؟

کشتن مرد روی پشت بام تنها یک حادثه بود،  وقتی که او به سمت من آجر پرت کرد ابتدا او  را تهدید کردم که آجر پرتاب نکند اما وقتی که او بدون توجه به تهدید من به پرتاب آجر ادامه داد عصبانی‌ شدم و در حالی که تنها قصد ترساندنش را داشتم،به سمت او شلیک کردم که  گلوله درست به صورتش اصابت کرد و به قتل رسید.

  • تو همیشه برای ترساندن به سمت دیگران شلیک می‌کنی؟

سکوت...

  • علاوه بر این جنایت ، طبق اعترافات خودت و اعضای گروه سه جنایت دیگر هم در پرونده ات هست، چه احساسی داری؟

هیچی ،من کاری نکرده‌ام

گفتگو با غلامعلی ، قاچاقچی فراری

  • بررسی‌های پلیسی نشان می‌دهد که تو یک متهم فراری هستی، چطور فرار کردی ؟

بعد از آنکه به خاطر قاچاق هروئین به حبس ابد محکوم شدم ، 7 ماه قبل مادرم با گذاشتن سند، برایم مرخصی گرفت  و من هم دیگر برنگشتم.

  • به همین راحتی ؟

بله، چون بعد از خلاصی از زندان می‌دانستم باید تا آخر عمر در زندان بمانم و حکمم تغییری نمی کند، دیگر برنگشتم و به همین راحتی فرار کردم.