به گزارش همشهریآنلاین از یک ساعت قبل از شروع برنامه هواداران محسن نامجو در پشت تالار تجمع کردند، به نحوی که دست اندرکاران خانه هنرمندان مجبور شدند نیم ساعتی زودتر از موعد مقرر درب تالار را باز کنند.
در ابتدای برنامه مجری برنامه به توضیح درباره فلسفه وجودی برنامههای نقد نغمه پرداخت و گفت: این برنامه آخرین برنامه از دومین دوره نقد نغمه است.
هدف ما از برگزاری این مجموعه برنامهها پر کردن یک خلاء در فضای موسیقی کشور بود.[پرونده همشهری آنلاین ازمجموعه نشست های نقد نغمه] وی ادامه داد موسیقی کشور و هنرمندانش فضایی مونو لوگ و تک صدایی داشته و دارند و هنوز هم این صدا قالب است و فلسفه وجودی این برنامه تبدیل فضای مونولوگ به دیالوگ و گفت وگوی دوطرفه بود و در این مسیر از نظریه حوزه عمومی یورگن هابرماس، فیلسوف و نظریهپرداز آلمانی بهره بردیم که معتقد بود در فضای عمومی که گفت و گو ها با حضور طرفین اتفاق میافتد ،اگاهیهای عمومی هم از موضوع ارتقاء مییابد و مسائل و موضوعات اهالی موسیقی از فضایی خصوصی به حوزههای عمومیتری کشانده میشود.
وی در ادامه به برنامههایی نقد نفمه اشاره کرد و گفت که اگر چه در یکی دو برنامه آهنگسازان حضور نداشتند اما امیدواریم که در برنامههای آتی نقد نغمه همچنان این تعامل میان آهنگساز و منتقد وجود داشته باشد تا بتوانیم خالی بودن این فضا را اندکی پر کنیم.
سپس محمدرضا فیاض آهنگساز و نوازنده سنتور ،به عنوان نخستین سخنران و منتقد در خصوص نقد آثار محسن نامجو گفت: صحبت کردن از موسیقی دهه 80 و حضور پدیدهای به نام محسن نامجو هم آسان است و هم سخت. به این معنا که ماهیت دوگانه آثار وی سبب شده تا از جنبههای متفاوت و متغییر کار وی قابل بررسی و تحلیل باشد. وی در ادامه به توضیح فاکتورهای مطرح شده در آهنگسازی آلبوم "ترنج" اشاره کرد و گفت: واقعیت این است که حوزه پیرا موسیقایی فعالیت این آهنگساز اهمیت زیادی دارد و برای بیان این مطلب بایستی چشمانداز کلی از موسیقی ایران در دهه گذشته را به طور موشکافانه مطرح کرد. به همین دلیل است که معتقدم صحبت کردن از جنبههای مختلف و قدرت خلق و آفرینندگی ایشان سخت و دشوار است و از سوی دیگر صحبت کردن از آثار او به لحاظ فراوانی مخاطب و همچنین بررسی چگونگی به وجود آمدن موج تازه در دهه 80 آسان.
این منتقد در ادامه افزود: در بررسی چرایی به وجود آمدن یک جریان تازه در حوزه موسیقی در درجه اول باید معیارهایی مانند چگونگی برقراری ارتباط با جامعه و نهادهایی که پیش برنده حضور موسیقی در جامعه هستند، نحوه برقراری ارتباط موسیقیدان با جامعه و همچنین سایر موسیقیدان ها با موسیقی مورد نظر را مورد بررسی قرار داد. برقراری ارتباط از سوی موسیقیدان با جامعه خود در دهه های گذشته بسیار ضعیف بوده و حالا پس از گذشت سال ها هنرمندی جوان که از دل همین اجتماع بیرون آمده است، حرف نسل خودش را میزند و طبعا مخاطبهای بسیاری را نیز دارد. در واقع نامجو ارتباط با اجتماع را در بیامی تازه از موسیقی به دست آورده است. به همین دلیل معتقدم مجموع آثار نامجو به ویژه آلبوم "ترنج " را میتوان در خود نامجو و نسل او جستجو کرد.
پس از پایان صحبتهای فیاضی قطعه اول آلبوم « ترنج» برای حاضران پخش شد. پس از آن مجری برنامه ضمن تذکر به هواداران نامجو که در نشست بسیار سر و صدا میکردند از آنها خواست سکوت را رعایت کنند تا بتوان از سخنان منتقدان بهره بیشتری برد. از فیاض خواست کمی مصداقیتر صحبت کند که وی ادامه داد: یکی از نقاط قوت ایشان تأمل زیاد در آکسان گذاری است. تأکیدهایی که باعث ایجاد هیجان میشوند.
فیاض لحظاتی بعد با بیان این نکته که این جلسه مناسب نقد نیست و تماشاگران و حاضران در جلسه ظرفیت شنیدن مباحث فنی را ندارند از ادامه بحث انصراف داد.
ابوالحسن مختاباد از وی نیز خواست مصداقیتر صحبت کند و ساعد ادامه داد: انسانهای مختلف با هر سطح شنیداری از هنر موسیقی بدون شک دارای قضاوتهای متفاوت هستند و هرگاه میان دو فرد که آشنایی آنها به موسیقی هم از جهت علمی و هم تجربی با یکدیگر اختلافهای بسیاری دارد، اختلاف نظر بسیاری به وجود می آید؛ عامل دوم عادت است در واقع شخص با تلقین، خود را به شنیدن اثری عادت میدهد و تنها به گونهای مشخص از موسیقی گوش میدهد و موسیقی نامجو و میزان پسند آن در میان مخاطب از نوع دوم یعنی عادت به شنیدن موسیقی خاص این آهنگساز است.
مجری برنامه گفت: شما به هر حال یک آهنگساز هستید. آیا کارهای نامجو با آثار متعارف جامعه ما نسبتی دارد و آیا نوآوری هست یا نیست؟ اما منتقد برنامه از بیان صحبتهای شفاف امتناع کرد و گفت صحبتهای من برای جمع خوشایند نیست.
وی نیز با توجه به شرایط سنگین جلسه که ظاهراً علیه او و هر منتقد دیگری بود، ادامه نقد را به صلاح ندانست و با گفتن اینکه جلسه نقد محسن نامجو عملاً به تریبون ایشان تبدیل شده است، بیرون رفت. در نتیجه نقد نغمه بدون منتقد با حضور محسن نامجو و مجری برنامه ادامه پیدا کرد.
در این قسمت از برنامه فاضل جمشیدی یکی از طراحان نقد نغمه به روی صحنه آمد و حاضران را به آرامش دعوت کرد. پس از وی وقتی تریبون در اختیار محسن نامجو قرار گرفت، وی ابتدا به انتشار غیر قانونی مجموع آثار خود اشاره کرد و گفت: به جز آلبوم "ترنج" که مجوز رسمی از حوزه هنری دارد، بقیه قطعات به طور غیر رسمی در دسترس مردم قرار گرفته است. کسانی که آثار مرا گوش کردند، میدانند کارهای اجراشده در سیدی «گیس» و «دماوند»، که اسم آنها را هم شما انتخاب کردید، به صورت سولو و تکنوازی اجرا شدهاند و در واقع تنظیم نهایی نبودند. موقعیت من مانند نقاشی است که یکی دو تابلوی ناقص کشیده و یک مرتبه به خودش میآید و میبیند که تابلوها به سرقت رفته و سر از موزه هنرهای معاصر در آورده و مورد پسند قرار گرفته است.
در واقع همه شما که در این جمع حضور دارید و تمام کسانی که نیستند و آثار مرا گوش میدهند، مرا کشتید و صدایم را خالی کردند. ولی این کشته شدن صدا زیاد هم بد نبود و فهمیدم که مجموع تحقیقهای من در حوزه موسیقی که همه زندگی مرا پر کرده، با این همه استقبال نمره قبولی گرفته است.
وی اذعان کرد: من قصد معروف شدن نداشتم و فکر نمیکردم این کارها تا این اندازه جا باز کنند و مورد اقبال قرار گیرند.
نامجو همچنین در خصوص خواندن اشعار به شیوه جدید گفت: این طرز خواندن اشعار حافظ و سعدی کار جدیدی بود که سالها بر روی آن کار کرده بودم. هم آگاهانه بود و هم ناآگاهانه. هنگامی که در استودیو بر روی این اشعار نعره میزدم، قصدم این نبود که موسیقی ایران را متحول کنم. یک درد شخصی داشتم. در ضمن نعرههای من آگاهانه نبودند. این نبود که حتماً با دانش قبلی چنین بکنم.
نامجو با اشاره به اینکه اساتید همیشه از موسیقی ایرانی به عنوان یک موسیقی محدود نام میبردند و با این حال نوآوری میکردند و در عین حال نگران بودند این جسد مرده مبادا در همین سطح فراموش شود، ادامه داد: اما من اعتقاد دارم به جای اینکه با تکان دادن، این جسد مرده را بیدار کنیم، باید به آن لگد بزنیم تا بیدار شود و نیک میدانم پس از این حرفها، نقدها و شمشیرهایی بر سر من فرود خواهند آمد. اما همهاش را قبول میکنم و میدانم که در هر کار یک قربانی لازم است. وی در عین حال اتهام محافظهکاری را بشدت رد کرد و افزود: در هر کاری ممکن است چنین باشم ولی در موسیقی هرگز چنین نخواهم بود.
بعد از سخنان محسن نامجو قطعه سوم از آلبوم «ترنج»پخش شد و در ادامه مجری برنامه از وی پرسید آیا در خواندن این آهنگ از کار دکتر حسن ریاحی با صدای زنده یاد علیقلی که شعر معروف مولوی «آب زنید راه را بوی نگار می رسد» را به شیوهای متفاوت میخواند، الهام نگرفتید؟
نامجو این مورد را وارد ندانست و گفت: در برخی لحظات شاید چنین شباهتهایی پیش بیاید که آن هم ناخواسته بوده است و اگرچه از کار استاد شجریان در اثر مرکب خوانی نوا الهام گرفتم. همینطور از آثار موسیقی راک دهه هفتاد. نامجو همچنین در پاسخ به پرسش ابوالحسن مختاباد درباره این که فضای شعرهای شما جدی است اما کاری که میخواهید ارائه کنید هزل یا طنز و یا هجو است در حالی که ما شاعرانی چون شیدا و عارف و عشقی و بهار داشتیم که هم فضای شعر طنز یا هزل بود هم فضای موسیقی.
نامجو در پاسخ به این پرسش گفت: در اینباره نکتهها وجود دارد. این کار فقط به عنوان تجربه و آزمایش انجام شد و من هم هیچ ادعایی از پشت معنای آن ندارم و کاری که کردم، شامل معیارهای شناختن شعر و شناختن گام است که با هم تلفیق شدهاند. در ضمن، این تجربه من بود که درباره اشعار آنها انجام شد و این شاعران متعلق به همه هستند و اگر کسی مدعی این است که صاحب حافظ و مولوی است، مشتاقم با او بحث کنم تا مشخص شود چه کسی آنها را بهتر میشناسد.
یکی از حاضران در جلسه در انتقاد به نظر مجری مبنی بر مسخره وار خواندن اشعار بزرگان ادب پارسی گفت: زبان محسن نامجو زبان اعتراض است. بنابراین برای دفاع از خود ناچار است از حالت جدی بیرون بیاید و طنز گونه بخواند. چرا که زبان عام هیچ گاه جدی نبوده است. یکی دیگر از شنوندگان جوان افزود: ما به این نوع خواندن علاقه داریم. شعرحافظ برای خود من تا پیش از خوانش نامجو هیچ هیجانی نداشت.
سریر همچنین در پاسخ منتقدان و برخی علاقه مندان محسن نامجو که موسیقی وی را از نوع موسیقی اعتراض عنوان میکنند، گفت: اگر جوان اعتراض نکند، اصلاً جوان نیست. پیشرفت همیشه در شکستن تعاریف قدیم است. ضمن اینکه موسیقی مورد استفاده مردم بسیار رنگارنگ است و قرار نیست همه به یک نوع خاص گوش بدهند. ما ازموسیقی محسن نامجو انتظار موتزارت و بتهوون نداریم. چون حوزه تأثیر این دو نوع موسیقی متفاوت است. در همه دوران تاریخ نیز موسیقیهای متفاوتی بودهاند. بنابراین هنگام نقد نباید خیلی ایراد بگیریم. معتقدم بحثهای خوباش را بیشتر ببینیم. نه اینکه آن را نفی کنیم. بهتر است به تجربهها احترام بگذاریم تا نوآوریها مجال بروز یابند. آقای نامجو خود میگویند کارهایشان را آگاهانه انجام دادهاند، پس میتوانند دنباله آن ادامه دهند. سریر در پایان سخنانش افزود: اگر شعر حافظ و مولوی را در شرایطی که نسل حاضر از آنها دور شدهاند، بتوان با زبانی دیگر برای نسل جوان عنوان کرد به نظر من خیلی ارزشمند است و از این نظر محسن نامجو خوب توانسته است این اشعار را برای نسل جوان بازخوانی کند.
سید عباس سجادی مدیر موسسه نغمه شهرنیز که در غیاب منتقدان اصلی برنامه، پشت تریبون قرار گرفت با ذکر مثالی از وضعیت ترانه و شعرهای قبل و بعد از دوره مشروطیت به چگونگی به وجود آمدن موج تازه در موسیقی با آثار نامجو اشاره کرد و گفت: بررسی چگونگی پدید آمدن شعر در عصر مشروطه به ویژه پدیدآمدن ترانه و تصنیف، نشان دهنده یک ضرورت اجتماعی است. به این معنا که در سالهای قبل از مشروطیت شاعران خودشان را تافته جدا بافته میدانستند و در برج عاج خود فارغ از مسائل و مصائب مردم مینشستند و شعر میگفتند در نتیجه مردم به ترانههای کوچه و بازاری پناه میبردند که در حال حاضر هم وضع به همین منوال است و در مقایسه آن دوران با امروز متوجه میشویم که بخشی از چرایی به وجود آمدن موجی به نام نامجو به خود هنرمندان موسیقی و سیاستگذاران فرهنگی برمیگردد.
وی ادامه داد: حدود سه دهه است که مدام حرف از موسیقی فاخر میزنیم. ولی تا کنون هیچ تعریفی از موسیقی فاخر ارائه نشده است. بنابراین پدیدههایی مثل نامجو از یک طرف و کم کاری موسیقیدانهای ایرانی از سوی دیگر باعث به وجود آمدن موج تازهای از موسیقی در نسل جوان و البته موسیقی ایرانی شده است و متاسفانه حتی در جلسات نقد و بررسی بسیاری از هنرمندانی که داعیه موسیقی اصیل ایرانی دارند شرکت نمیکنند و یا اگر هم هستند حرف نمیزنند و مسائل را مطرح نمیکنند.
یکی از حاضران میانسال جلسه که عنوان میکرد سال ها در آمریکا زیسته است، با انتقاد از صحبت منتقدان گفت: من جوان نیستم ولی دلم با جوانان است. ما سالها منتظربودیم صدای اینها را بشنویم و الان ملاحظه میکنیم که این اتفاق افتاد. وی ادامه داد: کاری که نیما در شعر فارسی کرد، اینک در موسیقی کم کم در شرف وقوع است. نیما باعث شد تا شعر فارسی حق حیات دوباره بیابد و نامجو هم مزاحم موسیقی سنتی نیست. او با نوآوریهایش کمک میکند تا موسیقی سنتی حیاتی دوباره بیابد.
پس از وی حسین پرنیا آهنگساز آثار جاودانهای همچون «گلپونه ها» با صدای زنده یاد ایرج بسطامی که تا کنون یک میلون نسخه فروش داشته است، در نقد آلبوم "ترنج" گفت: آقای نامجو کار جدیدی ارائه ندادند، نه ریتم جدید و نه محتوای جدید. ایشان برداشتی از موسیقی های پاپ و راک و بلوز داشتند و یک آواز ناقصی هم از موسیقی سنتی ارائه دادند. کوک سه تار در آثار ایشان ایراد دارد و در واقع از کوک خارج است. تطبیق این ساز ایرانی هم با گروه سازهای غربی مشکل دارد.
وی همچنین در اعتراض به روند برگزاری جلسه و نحوه پرسش و پاسخهای حاضران گفت: جلسه امروز اصلاً به نقد نرسید. بیشتر به جنجال شبیه بود تا نقد موسیقی و سپس ادامه داد: نمونه این کارها را در شبکههای خارجی فراوان میبینید. به راحتی متوجه میشوید که کار خیلی خاصی نیست. البته ما همین بحث را در بین اهل موسیقی سنتی هم داریم. به دلیل سیاستهای فرهنگی خیلی از کارها در تلویزیون و ارشاد رد میشوند. هنوز بعد از سی سال ما باید برویم مجوز چه و چه بگیریم تا بتوانیم کنسرتی برگزار کنیم و یا نواری بیرون دهیم.
محسن نامجو نیز در پاسخ پرنیا گفت: در حدود هشتاد قطعه موسیقی تا کنون ساختهام که هنوز فرصت اجرا پیدا نکردهاند. در خصوص ایراد جنابعالی عرض میکنم که از این تعداد، کوک سه تار در 35 قطعه به عمد خارج است. چون من با کوکهای متعارف ساز نمیزنم و به همین دلیل صداها به گوش شما غریبهاند. در ضمن شما و دیگر آهنگسازان مدام میگویید که دورگردانیهای ابتکاری من چیز خاصی نیست و براحتی از این دستگاه میتوان به آن دستگاه رفت. اگر اینگونه است پس چرا تا الان شما چنین نکردید.
حسین پرنیا در پایان سخنان خود، وجه دیگری از کارهای نامجو را مورد تأیید قرار داد و گفت: اما از منظری دیگر، ایشان کار جدید انجام دادند و آن اینکه در خلاف جریان سیاست موسیقی کشور کاری را ارائه دادند که مورد اقبال جامعه قرار گرفته است. ای کاش فقط روی اشعار خود آهنگ میگذاشتند وسراغ حافظ و مولوی نمیرفتند که در آن صورت خیلی موفقتر بودند.
پس از وی محسن نامجو با ابراز نارضایتی از ناشر کارهایش، اذعان کرد: او متعهد شده بود برای این کارها از وزارت ارشاد مجوز بگیرد، اما این کار را نکرد و شخصا این کار را انجام دادم. همچنین خلاف دیگر این بود که او بدون اجازه از وزارت ارشاد با حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی وارد مذاکره شد و با آنها قرارداد امضا کرد. وقتی به ایران بازگشتم، تفاسیر بدی درباره من به وجود آمده بود که خوشبختانه حل شد؛ اما هنوز هم که هنوز است، هیچ منفعت مالی در این زمینه ندارم.
در ادامه این نشست مجری از نامجو درباره فروش کارهایش پرسید که وی گفت: اطلاعی از میزان فروش کارهایم ندارم اما تا کنون بابت کارهایم پولی دریافت نکردهام.
مجری برنامه گفت که سخن آقای نامجو صحیح نیست چرا که در صحبت باپخش کننده اثر(موسسه آوای باربد) ایشان گفتهاند که طبق قراردادی که با آهنگساز و نیز حوزه هنری(ناشر اثر) داشتند 15 درصد از فروش هر سی دی به آهنگساز و 15 درصد به ناشر(حوزه هنری) پرداخت میشود.
وی گفت: ابتدا با مدیر موسسه آوای باربد صحبت کردم و گفتم در جایی خواندم که این اثر در هفته اول 80 هزار فروش داشته است که مدیر موسسه گفت: این آمار صحیح نیست و تا به امروز (18 اسفند) کلا 18 هزار نسخه از این کار به فروش رسیده است.
مختاباد با اشاره به این که برای اطمینان از آماری که مدیر یاد شده داده بود به چند فروشگاه معتبر تهران زنگ زد و آمار های فروش سی دی آنها را گرفت که به ترتیب فروشگاه کارنامه که معتبرترین فروشگاه سی دی و کتاب تهران شناخته شده است 1200 سی دی، فروشگاه ثالث 350 تا 400 سی دی، فروشگاه چشمه 180 تا 200 سی دی و فروشگاه مرکز در خیابان فاطمی 90 سی دی فروش داشتهاند.
به گفته مختاباد این آمار نشان میدهد که رقم اعلام شده از سوی مدیر موسسه آوای باربد تا حدودی درست است اما این به معنای آن نیست که کار اقای نامجو را ناموفق بدانیم. ماباید بدانیم که این آلبوم تقریبا در دستان بسیاری از افراد بود و قبلا شنیده بود و بازار تقاضای آن تقریبا از پیش اشباع شده بود و لذا همین میزان فروش را باید توفیقی اقتصادی و مهم برای این کار و آقای نامجو تصور کرد.
گزارش همشهری آنلاین حاکیست که در این نشست چهرههایی چون مصطفیکمال پورتراب (آهنگساز و موسیقیدان)، ساسان فاطمی (پژوهشگر موسیقی)، پری ملکی(خواننده)، جمال سماواتی (نوازنده تار) و مهدخت مخبر (ترانه سرا) حضور داشتند.
علاوه بر این علی ترابی معاون مرکز موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در این نشست حضور داشت.