همشهری آنلاین / زهرا کریمی : این تور توسط گروهی از مردم حدود ۷ سال پیش فعالیتش را از روستای الموت آغاز کرد. تاکنون ۴۸ کتابخانه سیب دانش راه اندازی شده است. تور کتاب کودک توری فرهنگی است با هزار و یک هدف فرهنگی و ادبی. «اسماعیل آزادی» مؤسس این جنبش مردمی حرف های زیادی از آن برایمان دارد. او با مشارکت اهالی محله ولنجک و مناطق دیگر کتاب های اهدایی آنها را به دست دوستداران کتاب در مناطق محروم رسانده است.
چه شد که به فکر راه اندازی تور کتاب برای مناطق محروم کشور افتادید؟
در حقیقت من یک روزنامه نگار سرخورده در حوزه روزنامه نگاری سیاسی هستم. چند سالی است که تصمیم گرفته ام به جای نشر مسائل سیاسی روز در رسانه های مکتوب، قدمی در تقویت زیرساخت سواد و آگاهی کودکان کشورم بردارم. همین سبب شد تا برای برآورده شدن آرزوهای کودکی ام قدم بردارم. ساخت کتابخانه و آزمایشگاه در روستاها و مناطق محروم کشورم آرزوهای دوران کودکی ام بود. تنها با تکیه بر کودکان این سرزمین می توان آینده مناسبی را متصور بود. نداشتن مطالعه و دانش در بین آحاد مردم دلیل بروز خیلی از مشکلات زندگی در جوامع است.
دیگران را چطور با خودتان در این تور همراه کرده اید؟
نخستین بار سال ۱۳۸۴ مقاله ای با عنوان «هر کودک، یک کتاب» را در روزنامه شرق منتشر کردم. این جنبش را یک ماه بعد با نخستین تور کتاب کودک در الموت قزوین آغاز کردم. در واقع بنیاد تور کتاب کودک از همراهی دوستانم در منطقه الموت قزوین با عنوان «سیب دانش» شکل گرفت. فعالیت های ابتدایی تور کتاب به مدت ۲ سال فقط در الموت انجام شد و بعد با همفکری همه دوستان به فکر گسترش و ملی شدن این تور افتادیم. از آن روز تاکنون به بیش از صد روستای کشور رفته ایم و به ۱۵ هزار دانش آموز ۲ جلد کتاب هدیه داده ایم، ۴۸ روستا صاحب کتابخانه شده اند، ۲ کاروان شادی در مناطق سیل زده سرپل ذهاب، پلدختر و چگینی برگزار کرده ایم. هر بار که این نتایج از تور کتاب را برای کسی بازگو می کنم در پوست خودم نمی گنجم. این همکاری و مشارکت توانسته جایگاه خوبی را در میان یک نهادی مردمی و افرادی که علاقه مندی فرهنگی دارند پیدا کند. الان تور کتاب کودک به عنوان یک برند در میان فرهنگی ها شناخته شده است.
چطور به عنوان یک برند شناخته شده است؟
جالب است بدانید که شنیده ام جوانان در گروه های مختلف با همکاری یکدیگر تورهایی را برگزار می کنند با عنوان «تور کتاب کودک». این باعث خوشحالی ماست. اخیراً باخبر شده ایم تعدادی از معلمان در رودبار کرمان گروهی تشکیل داده اند و با تهیه کتاب آنها را به کودکان هدیه می دهند و در کنار آن آموزش بازی های گروهی هم دارند. از زمانی که این تور کتاب شروع شد خیلی مورد اقبال گروه های مختلف قرار گرفت. هدف ما این بود که در هر استان یک تور کتاب کودک را نمادین برگزار کنیم و بعد با توجه به نیاز آن منطقه سایر افراد برای چنین فعالیتی دست به کار شوند. مثلاً در لیردف جاسک در هرمزگان که رفته بودیم آقایی که وضعیت مالی خوبی داشت گفت: چه پیشنهاد خوبی. من در روستایی که متولد شده ام حتماً یک کتابخانه برای مدرسه درست می کنم. همچنین در شیراز یک گروه فعال داریم که حدود صد عضو دارد و تاکنون ۷ تور کتاب برگزار کرده است و بیشتر، دانشجویان رشته کتابداری هستند. خوشبختانه این فعالیت فرهنگی در استان های مختلف مورد توجه قرار گرفته و شاهد برگزاری تور کتاب کودک سیب دانش در گوشه گوشه کشورمان هستیم.
شما طوری از طرح صحبت می کنید که تور کتاب سیب دانش چندان با سختی مواجه نبوده است؟
به هر حال هر کاری در شروع سختی های خاص خود را دارد. اما مشکلات و سختی ها با مشورت های دلسوزانه و تلاش برای هدف مشترک بدون هیچ اسم و رسم خاصی باعث شد تا همه مشکلات را دور بزنیم. داشتن انگیزه و انرژی مثبت بین اعضایی که همه خودجوش به یکدیگر لبیک می گویند دلیل نادیده گرفتن همه کم و کاستی های کار می شود. البته مشکلاتی در روزهای نخست داشتم که بیشتر در مورد جلب اعتماد و اطمینان بین اقشار مختلف جامعه بود. معمولاً برای حضور در مدارس سختی هایی داشتیم و هنوز هم اگر قصد رفتن به مدرسه ای را داشته باشیم ممانعت هایی می شود اما هر وقت مسئولان مدرسه از ما تقاضای تور کتاب به مدرسه یا روستایشان را می کنند کار خیلی سریع و بدون هیچ مانعی انجام می شود. اخیراً هم تور کتاب را برای مدارسی برگزار می کنیم که آنها از ما تقاضای تور داشته باشند. البته بردن جعبه های کتاب به خیلی از مناطق کار ساده ای نیست و با مشکلات زیادی مواجه می شویم. اما عشق به هدف، تحمل سختی را آسان و شیرین می کند.
انتخاب کتاب و هدیه آنها چگونه است؟
شیوه کار ما از ابتدا در تور کتاب کودک به این شکل است که به هر کودک ۲ جلد کتاب می دهیم و در مدرسه یک کتابخانه راه اندازی می شود. چنانچه مدرسه ای ۲۰ دانش آموز داشته باشد حدود ۴۰ عنوان کتاب مختلف برای همان رده سنی کتاب هدیه می دهیم و به همه آنها پیشنهاد می دهیم که این ۴۰ عنوان را به همدیگر امانت بدهند تا همه عناوین را بخوانند. معمولاً یکسری کتاب های خوانده شده را به ما می دهند و ما آنها را در کتابخانه های سیب دانش می گذاریم. برای کودکان حتماً کتاب نو هم خریداری می کنیم.
محل کار شما ولنجک است و فعالیت نخستین تور کتاب هم از این محل آغاز شد. آیا اهالی محل مشارکتی در طرح داشتند؟
بله. مشارکت همسایه ها و اهالی در این طرح خوب و قابل قدردانی بود. معمولاً کتاب ها را در اتاق کارم جمع می کنم و طی این رفت و آمدها، برخی همسایه ها از کار مطلع شدند و با هدیه کتاب، لوازم تحریر و اسباب بازی ما را همراهی کردند. گاهی دوستان برای بسته بندی چند روز به محل کارم می آیند. با پرس و جو از اهالی درباره روستاهای محروم در مغازه های محله این ارتباط برقرار شد. افرادی که در سوپرمارکت، نانوایی و مغازه میوه فروشی از فعالیت فرهنگی ما خبردار می شوند روستاهای محروم را به ما معرفی می کنند.
معلمان مدرسه چگونه می توانند با شما ارتباط برقرار کنند؟
همه فعالیت های ما از همان سال نخست با سایت، وبلاگ و ایمیل بود. بعد فعالیتمان در عرصه مجازی با انتشار پوستر و اطلاعیه ها فراگیر شد. بیشتر تورها را در مناطق بلوچ نشین برگزار داده ایم. چون متقاضیان آن منطقه زیاد است و به شدت هم نیاز به امکانات آموزشی، فرهنگی و اجتماعی دارند. در آن مناطق کودکان پای پیاده به مدرسه های کپری می روند. کانالی با نام تور کتاب داریم که خیلی از خیران از همین طریق کمک های نقدی و غیرنقدی را برای تور کتاب به ما می رسانند. بسیاری از انتشاراتی ها، فرهنگی ها و نویسندگان هم در این مسیر با ما همراه هستند.
بازخورد اهالی روستا از راه اندازی چنین کتابخانه ها چه بوده است؟
بازخوردها برای ما مثل بمب انرژی است. اشتهای کتابخوانی در روستاهای کشور زیاد است. طی ۷ سال فعالیت تور کتاب کودک برای ما خیلی جالب بود که کودکان و بزرگترهای آنها فقط قرآن و رساله را به عنوان کتاب می شناختند. آنها با کتاب هاب درسی، کتاب هاب علمی و آموزشی و کتاب داستان مأنوس نبودند. بچه ها کتاب با نقاشی های زیبا و تصویرهای کودکانه ندیده و لمس نکرده بودند. مثلاً در منطقه بلوچستان در نیک شهر روستایی به نام وشین چات بود؛ دخترکی بین همه دختران روستا ۲ کتاب از ما گرفت و وقتی ما ناهار را خوردیم آمد و گفت به من باز هم کتاب بدهید، من کتاب هایم را خواندم. اشک در چشمانم جمع شد که این همه اشتیاق در بین کودکان ما در این سرزمین وجود دارد و ما بی خبریم.