ونسان؛ تئو را خیلی دوست داشت و میخواست که احساسش را از شنیدن این خبر با کشیدن یک نقاشی نشان دهد. او برای این کار موضوعی را انتخاب کرد که همیشه خیلی دوست میداشت: شاخههای پر شکوفه درختان در برابر آبی آسمان؛ شکوفههایی که هم زیبایی و لطافتشان به روح تازگی و طراوت میبخشیدند، هم نشانه ای بودند از یک زندگی تازه؛یک تولد.
ونسان برای این تابلو شاخههای درخت بادام را انتخاب کرد؛ درختی که در هوای گرم جنوب فرانسه، آرل، جایی که ونسان زندگی میکرد، خیلی زود، در میانه زمستان به شکوفه مینشست پیشاپیش فرا رسیدن بهار را مژده میداد.
ونسان این موضوع را از نقاشیها و فرهنگ ژاپنی الهام گرفته بود. برای ژاپنیها آغاز هر فصل اتفاقی با شکوه است و آنها این اتفاق را به شادی جشن میگیرند، بهخصوص باز شدن شکوفههای درختان را که نشانه آمدن بهار است.
آنها در ترکیببندی نقاشیهایشان هم این نگاه به طبیعت را منعکس میکنند؛ ترکیببندی ساده، با فضاهای خالی نسبتاً زیاد که توجه را روی موضوع اصلی متمرکز میکنند و رنگهایی درخشان که از آنها روح زندگی میتراود. ونسان، که این نوع ترکیببندی را ستایش میکرد، در کشیدن تابلوی «شاخههای پرشکوفه بادام» از آن پیروی کرد.
پیش از آن هم ونسان این موضوع را نقاشی کرده بود؛ زمانی که در پاریس زندگی میکرد و زمستان همان سالی هم که به آرل آمده بود؛ سال 1888 میلادی.
ونسان به دنبال سکوت و آرامش به آرل سفر کرده بود و در جست و جوی آفتاب گرم و درخشان جنوب؛ و شکوفههای درختان بادام در زمستان آرل، نشانی بود از همه اینها.
او چند شاخه خیلی کوچک از درخت بادام را گرفته و در گلدان گذاشته بود و آنوقت تابلوی «بهار شکوفههای بادام در گلدان» را کشیده بود. ترکیببندی و رنگهایی که در این نقاشی به کار برده بود هم تحت تأثیر نقاشیهای ژاپنی بودند: طرح و شکل غیر معمول این شاخهها، رنگهای ملایم تابلو، شکوفههای نیمهمات و تقسیمبندی پسزمینه به دو بخش نقرهای و بنفش و نوار قرمز رنگی که این دو بخش را از هم جدا میکرد...
ونسان که پیش از آن در نامهای به تئو نوشته بود: «همه آثارم تا حدی بر اساس هنر ژاپن شکل میگیرند»، در این دوره به برادرش نوشت:«از زمانی که به آرل آمدهام دیگر نیازی به تصویرهای ژاپنی ندارم، چون همهاش به خودم میگویم من اینجا در ژاپن هستم».
***
تئو که همه آثار برادرش ونسان ونگوگ را دوست و عزیز میداشت، بعد از دریافت تابلوی «شاخههای پرشکوفه بادام» که به مناسبت به دنیا آمدن فرزندش کشیده شده بود، آن را در بهترین جای خانه، بالای پیانو در اتاق پذیرایی، نصب کرد.
پس از آشنایی ونسان با آثار هنری ژاپن، رنگهای شاد و درخشان جای رنگهای تیره و موضوعهای غمانگیز تابلوهایش را گرفتند. فرمها و ترکیببندیهایش هم تحت تأثیر آثار ژاپنی تغییر کردند. ونسان از آن پس به همه چیز با «چشم ژاپنی» نگاه میکرد و حس کوچکترین جزئیات طبیعت هم از نگاهش دور نمیماند. او معتقد بود هنر مدرن اروپا در صورتی میتوانست آیندهای داشته باشد که از هنر ژاپنی بیاموزد
باباتانگی، اثر ونسان ونگوگ - قرن نوزدهم میلادی دروازههای ژاپن بعد از دویست سال انزوا، به روی جهان باز شد و مردم دنیا کمکم با فرهنگ و سنتهای منحصر به فرد این کشور آشنا شدند.
در همین دوران در اروپا نمایشگاههایی از آثار هنرمندان ژاپنی برپا شد. هنرمندان نوگرای اروپایی از این آثار خیلی خوششان آمد، چون شیوه آنها با شیوه مرسوم نقاشی اروپا خیلی فرق میکرد و دقیقاً همان ویژگیهایی را داشت که این هنرمندان نوگرا در جستوجویش بودند.
از آن به بعد، در نقاشیهای این هنرمندان رد پایی از آثار هنر ژاپنی دیده میشد. یا به شکل کپیبرداری، یا الهام از ویژگیهای آنها
درختان آلوی چایخانه کامیدو، اثر اتاگاوا هیروشیگ
نقاشی را ونگوگ آزادانه از روی نمونه چاپی ،«درختان آلوی چایخانه کامیدو»، اثر« اتاگاوا هیروشیگ»، هنرمند ژاپنی، کپی کرده است.
چایخانه معبد کامیدو در توکیو به خاطر شکوفههای درختان آلویش خیلی معروف است و عده زیادی را به سوی خودش جذب میکند. احتمالاً این که تنه نامنظم و پر گره درخت آلو در پیشزمینه و به این بزرگی نقاشی شده و تماشاگران در پسزمینه و به آن کوچکی، برای ونگوگ خیلی جذاب بوده.
اما او همه چیز را عین نقاشی اصلی کپی نکرده. ونسان در این نقاشی از رنگهای روشنتر و شفافتری استفاده و در ضمن آن را به شیوه خودش نقاشی کرده است.
برای همین کسی که با خطها و فرمهای ونسان آشنا باشد، متوجه میشود که این نقاشی را ونگوگ کشیده است.
این اثر در حقیقت نوعی ترجمه تابلوی اتاگاواست به زبان نقاشی ونگوگ. حاشیههای نقاشی ونگوگ ترکیبی است از خوشنویسیهای چهار نمونه چاپی دیگر و این نوشتهها هیچ معنای مشخصی ندارند و صرفاً تزئینی هستند..