حسینعلی مکوندی: همه آدم‌ها یک چیزهایی را دوست دارند و از یک چیزهایی بدشان می‌آید. چیزهایی که ما دوست داریم همان آرزوهای کوچک و بزرگ هستند.

من آرزوهای کوچک و بزرگم را در دفترم می‌نویسم، مثل اینها...

* دوست دارم شب امتحان مهمان به خانه ما نیاید و بابا و مامان مراقب زمان امتحان من باشند.

*  دوست دارم مادرم در پخت غذا کمی هم تنوع به خرج دهد. آخر ما چه گناهی کردیم که پختن ماکارونی راحت است و او هر روز ماکارونی درست می‌کند.

* دوست دارم مامان و بابا همیشه کتاب بخوانند.

* دوست دارم فقط برای خودم یک کامپیوتر داشته باشم.

* دوست دارم یک تلویزیون بزرگ و گنده داشته باشیم تا مسابقه فوتبال را از آن به راحتی تماشا کنم.

* دوست دارم وقتی باران و برف می‌آید، مامان آش درست کند؛ خیلی می‌چسبد.

* دوست دارم من هم یک دوچرخه داشته باشم، همان طور که برادرهایم دوچرخه دارند، چرا پدرم برای من دوچرخه نمی‌خرد؟

* دوست دارم با یک نویسنده از نزدیک صحبت کنم و از او بپرسم چه‌طور نویسنده شده است؟!

شما چه طور؟ شما چه آرزوهایی دارید؟ 

شما هم آنها را برای خودتان می نویسید؟