این بازیگر، کارشناسی نمایش با گرایش ادبیات نمایشی از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی دارد و نمایشهای سلطان مار، رستم از شاهنامه رفت،نقش زن، من و هزار تو، مریم و مرداویج، عروسی شغال، رویای بسته شده به اسبی که از پا نمیافتد، قدم زدن روی ابر با چشمان بسته و بازی در فیلمهای سینمایی دم صبح، گاهی واقعی و دریافت چندین جایزه از جشنواههای مختلف تئاتری در پرونده کاری او ثبت شده است.
او در این نمایش ایفاگر نقش خورشید بانو است.
- با توجه به اینکه دیر به گروه اضافه شدید، رسیدن به نقش سخت بود؟
کارگردان به من خواندن کتابهایی را پیشنهاد کرد و خواندن این کتابها خیلی مفید بود. همچنین در مدتی که تمرین داشتیم تلویزیون شبها مجموعه «امیرکبیر» را پخش میکرد. هر شب این سریال را می دیدم و از بازی فخری خوروش در نقش مهد علیا ایده گرفتم. البته استاد محمد تأکید کرد که از چه چیزهایی در بازیام استفاده نکنم.
در حقیقت از کلیات بازی او برای اکتهای بیرونی استفاده کردم. خورشید بانویی که من بازی کردم، نوشته استاد محمد است یعنی شخصیتی که شما در صحنه میبینید خورشید بانویی است که از ذهن نویسنده، کارگردان و بازیگر عبور کرده است.
- بنابراین نقش کارگردان در راهنمایی و هدایت شما بسیار مهم بوده؟
10 سال است که کار تئاتر میکنم اما برای اولین بار است که سایه کارگردان را بالای سرم احساس میکنم.
- یعنی حس درست بازیگری؟
دقیقا. در این تئاتر احساس کردم که بازیگرم و از بیرون یک کارگردان ناظر بازیام هست که می توانم در مواقع لازم به او رجوع کنم. تا به امروز 15 کار بازی کردهام اما به نظرم این تئاتر اصولیترین کار بازیگرم است. این حرف به این معنی نیست که «تهرن» کار با ارزشی است اما میخواهم بگویم که ضوابطی که در تئاتر برای کارگردانی تئاتر و راهنمای بازیگر وجود دارد در این کار رعایت شده است.
- از نقش کارگردان گفتید، چقدر دستتان برای رسیدن به نقش باز بود؟
وقتی به گروه محلق شدم، حتی میزانسنها مشخص شده بود. به طوری که مجبور شدم بپرم تو کار. چون نمیخواستم نظم گروه را بهم بزنم و استرس کارگردان را بابت این مشکل زیاد کنم، سعی کردم که خودم را با گروه هماهنگ کنم.
- پس زمان کافی برای رسیدن به نقش و تحلیل شخصیت نداشتید؟
چرا. با حرف زدن کار را شروع کردیم. اما درباره کلیت و شرایط آن روزگار و شرایط دربار حرف زدیم. میخواهم بگویم که توضیحات استاد محمد از کلیات شروع شد و به جزئیات رسیدیم و در نهایت به ویژگیهای خورشید بانو.
- فیلتر ذهن شما در مقام بازیگر چه چیزهایی را به نقش اضافه کرد؟
اگر از روز اول در تمرینات حضور داشتم، به سئوال شما شکل دیگری پاسخ میدادم. اما باید بگویم که من این شخصیت را به شکلی بازی کردم که استاد محمد میخواست، چرا که شرایط من متفاوت بود.یعنی من به سراغ ذهن کارگردان رفتم تا ببینم به چی فکر میکند.
hگر وقت کافی وجود داشت میتوانستیم بیشتر به ذهنیتهای هم نزدیک شویم؛ اما در نهایت خورشید بانویی که در تئاتر میبینید من بودم. ویژگیهای این شخصیت در طول کار کم و زیاد و اصلاحاتی روی شخصیت انجام شد. به طور کل باید بگویم که دستم برای خلاقیت در اجرا باز بود.