تاریخ انتشار: ۲۲ فروردین ۱۳۸۷ - ۰۶:۰۳

بهزاد یوسفی از کرمانشاه: پروانه آمد، با سبدی از مهربانی / پرستو با چراغی از شوق آمد از سرزمین‌های دور.

درخت جوانه زد و خاک آوازش را از زبان چشمه گفت.

مورچه‌ها تازه از خاک بیرون آمدند.

قورباغه از گل‌ولای بیرون آمد، توی چشمه پرید تا تمیز شود و آواز خواند و آواز....

پرچین باغ از هیاهوی گنجشک‌ها لبریز بود.

مرد دهقان گاوهایش را بیرون آورد از طویله و چوپان گوسفند‌ها را به چرا برد.

کلاغی روی آنتن می‌خواند قارقار...

مادرم پنجره خانه را باز کرد و گفت: بگذار بهار توی خانه بیاید. برکت خداوند است.

هر موجودی نشانی از بهار دارد و این نشانه‌ها با هم بهارند.

فرشته‌ بهار چه‌قدر زیباست.