او در سال 1939 در آمریکا به دنیا آمد؛ از خانوادهای ایتالیاییالاصل و ذاتا هنرمند. در خانواده کاپولا هنر موروثی بود.
چنانکه پدر آهنگساز بود و خواهرش بازیگر. کاپولا جزو آن دسته فیلمسازانی است که در مکتب راجر کورمن پرورش یافتند.
فیلمسازانی که در میانشان بعدها برایان دی پالمان، مارتین اسکورسیزی و جورج لوکاس به کارگردانان مطرحی تبدیل شدند. در این میان البته، کاپولا زودتر از رفقایش بوی خوش موفقیت را حس کرد. او چند سالی زودتر از اسکورسیزی و لوکاس با «پدر خوانده»به اوج شهرت و محبوبیت رسید.
پیش از «پدر خوانده» کاپولا یکی دو فیلم ساخته بود و البته بیشتر به عنوان فیلمنامهنویس شهرت داشت تا کارگردان. کاپولا به خاطر اصلیت ایتالیاییاش برای ساخت فیلمی درباره مافیا به بقیه کارگردانان ترجیح داده شد. هر چند کاپولای جوان و بینام و نشان تلاش زیادی برای متقاعد کردن استودیو در برخی امور به خرج داد. او در انتخاب بازیگران با استودیو اختلاف داشت و به سختی توانست آنها را برای استفاده از مارلون براندو و آل پاچینو مجاب کند.
حاصل کار البته آن چنان درخشان بود که کاپولا را به فیلمسازی بزرگ تبدیل کرد. او عمده شهرتش در سینما را مدیون سه گانه پدرخوانده است. سهگانهای که به خصوص دو فیلم اولش جزو برجستهترین آثار سینمای جهان محسوب میشوند.
در دهه هفتاد که دوران اوج کاپولا بود، او در کنار پدرخواندهها فیلمهای فوقالعادهای چون «و اینک آخرالزمان» و «مکالمه» را هم مقابل دوربین برد.
«و اینک آخرالزمان»را خیلیها بهترین فیلمی میدانند که درباره ویتنام ساخته شده است. کاپولا برای ساخت فیلمی فوقالعاده از هیچ چیزی مضایقه نکرد. او تمام ثروتی را که با پدرخوانده به دست آورده بود پای این فیلم صرف کرد.
50 میلیون دلار هزینه تولید «و اینک آخرالزمان» بازگشت سرمایه را هنگام اکران به همراه نداشت. فیلم، نخل طلای کن را گرفت و در چندین رشته نامزد دریافت جایزه اسکار شد ولی شکست تجاری فیلم باعث شد او در سراسر دهه هشتاد فقط فیلمهایی را بسازد که او را از گرفتاری مالی رهایی بخشد.
او در ابتدای دهه نود فیلم درخشان دراکولای برام استوکر را ساخت و حالا پس از چند سال رخوت قرار است با فیلمی مستقل، دوستداران سینما را غافلگیر کند.
با عرضه نسخه جدیدی از فیلم اینک آخرالزمان بهروی دیویدی، در ماه جاری و آغاز پیشتولید فیلم «جوانان بدون جوانی» فرانسیس فورد کاپولا ، حضوری مجدد در این عرصه خواهد داشت.
کاپولا در این گفتوگو با ربکا وینترز از نشریه تایم در مورد اینکه چرا همه فیلمهای جنگی مضمون ضدجنگ دارند، چرا دخترش سوفیا کاپولا به فیلمسازی روی آورد و چند مطلب دیگر پاسخ داده است.
شما در جایی گفتهاید که به اینک آخرالزمان بهعنوان یک فیلم ضدجنگ نگاه نمیکنید. اگر این فیلم ضدجنگ نیست پس چیست؟
- به نظرم همه فیلمهای جنگی فیلمهای ضدجنگ هستند چون راوی حوادث هولناکی هستند که منجر به از دست دادن جوانان بیشمار میشود.
اما در آن فیلم خاص من علاقهمند بودم تا از نقطهنظر جوزف کنراد دو رمان در قلب تاریکی، روایت کنم که چگونه جامعه میتواند عدهای را برای رعایت آرمان اخلاقیاش به منطقهای دوردست بفرستد و مأموریت قتل و آدمکشی به آنها بدهد.
درDVD جدید فیلم، هر دو نسخه اکران شده در سال 1979 و نسخه طولانیتر که سال 2001 اکران شد، موجود است. شما کدامیک را ترجیح میدهید؟
- نسخه طولانیتر را بیشتر دوست دارم. زمانی که فیلم عرضه شد، قرار بود یک فیلم جنگی هالیوودی باشد ولی اولین تماشاگران فیلم، آن را اثری سوررئال دانستند و من تحت فشار استودیو آن را کوتاه کردم.
سالها بعد که در هتلی در لندن نسخه کامل را تماشا کردم، به خودم گفتم: این نسخه کامل اصلاً عجیب و غریب نیست و پس از اینکه آن را برای تماشاگران اکران کردم، متوجه شدم که تماشاگران سینما هم در عرض این سالها عوض شدهاند.
ساخت این فیلم برای شما دشوار بود. بهعنوان یک کارگردان جوان در آن روزها، آیا تصور میکردید هنر ارزش این جانفشانی را دارد؟
- در خلال تولید این فیلم من بهشدت تحت فشار بودم ولی در گزارشهایی که در مورد پشت صحنه این فیلم شده بهشدت غلو شده است.
ساخت پدرخوانده هم به همین اندازه برای من مشکل بود چون من در آن زمان بچههای کوچکی داشتم و هر لحظه امکان داشت استودیو پارامونت مرا اخراج کند، ولی واقعاً هنر و سینما ارزش این اقدامات را دارد.
چند درصد از فیلمهایتان ماحصل خوششانسی در جلب نظر استودیوها بوده است؟
- همیشه باید درصدی را برای شانس در هنر و بهویژه سینما قائل بود و نهایی شدن حضور هر کارگردان در یک پروژه روندی است که عوامل زیادی در آن دخالت دارند؛ از جمله شانس.
شما قبلاً عنوان کردهاید که این روزها تمایل دارید فیلمهای کمخرج و کوچک بسازید.
- در حال حاضر صنعت سینما به فیلمهایی علاقه دارد که قابلیت دنبالهسازی برای آنها وجود دارد، در حالی که نسل من بیشتر دوست داشت فیلمهای شخصی بسازد. فیلم فلینی، فیلمی از فلینی بود و هیچکس دیگر نمیتوانست آن را بسازد.
ولی این روزها بهسادگی کارگردانهای فیلمهای استودیویی عوض میشوند و با این شرایط ترجیح میدهم فیلمهای شخصی و کوچک بسازم.
البته باتوجه به ثروتی که دارید و موقعیتتان در دنیای سینما، ساخت چنین فیلمهایی چندان برای شما دشوار نیست!
- من خوششانس بودم که سرمایهام را در صنایع دیگر از جمله صنعت ساختمان و نوشیدنی منتقل کردهام و از اینرو میتوانم هر چند سال یکبار فیلم کوچکی را با سرمایه خودم بسازم و رویاهایم را تحقق ببخشم.
آیا فیلم «جوانان بدون جوانی» فیلم جمع و جوری است؟
- فیلم داستان یک نویسنده رومانیایی به نام میرسی الیاد است که از سال 1938 و دوران قبل از جنگ دوم جهانی آغاز میشود و از رومانی به سوئیس و هند در خلال جنگ دوم جهانی و پس از آن ادامه مییابد.
من بخش عمده هزینه این فیلم را شخصاً تأمین کردم و البته کار دخترم سوفیا در ساخت فیلمهای گمشده در ترجمه را مدنظر داشتم که با بودجه اندکی آن فیلم قابل توجه را ساخت.
میخواستم از شما درباره آموزههای فیلمسازی به دخترتان سوفیا بپرسم ولی بهنظر میرسد باید بپرسم که شما از او چه آموختهاید؟!
- من برای شش سال بهشدت برای ساخت یک فیلم پرهزینه تلاش میکردم ولی بعد با خودم فکر کردم که شاید این پروژه تا حد زیادی شخصی است و کمتر کسی حاضر به تأمین هزینههای آن میشود. بنابراین تصمیم گرفتم تا از سوفیا الگو بگیرم و فیلمی کمهزینهتر را بسازم که میتواند اقبال بیشتری داشته باشد.
چرا خودتان را «پیرمرد جوان» میخوانید؟
- من هنوز احساس یک نوجوان 16ساله را دارم. من در تمام عمرم دوست داشتم نویسنده باشم و هنوز هم به یک داستان اُریژینال فکر میکنم که بتوانم آنرا به یک رمان خواندنی بدل کنم ولی هنوز در انتخاب سوژه مشکل دارم. وقتی جوانتر بودم فکر میکردم که همه چیز کلیشهای پیش میرود، مدرسه و دانشگاه میروم، ازدواج میکنم، بچهها به دنیا میآیند ولی اکنون میلیونها حق انتخاب دارم و بیش از هر زمان دیگری به زندگی خصوصیام علاقه دارم.
منبع: تایم 20 سپتامبر