الیزابت بتیشورت دختر جوانی که به سودای بازیگرشدن به هالیوود آمده بود، به شکل بیرحمانهای به قتل رسید. قاتل، جسد الیزابت شورت را مثله کرده بود؛ قاتلی که هرگز هم پیدا نشد.
رسانهها آن موقع جاروجنجال زیادی درباره قتل این دختر جوان به پا کردند.
جیمز الری که دیپالما «کوکب سیاه» را براساس رمانی از او مقابل دوربین برده، از همان دوران کودکی جذب داستان عجیب و پرماجرای مرگ الیزابت شورت شده بود. خودش در این باره گفته است: «با دوچرخه به کتابخانه مرکزی رفتم و آنجا داستان کوکب را در میکروفیلم دیدم». الری سالها روی موضوع قتل الیزابت شورت کار کرد تا رمان «کوکب سیاه» را نوشت؛ رمانی که جاش فریدمن بر اساسش فیلمنامهای را نوشت. فریدمن در مرحله نگارش فیلمنامه کوشید تا به کتاب، وفادار بماند. [درباره کوکب سیاه]
در حالی که گفته میشد این فیلمنامه توسط دیوید فینچر مقابل دوربین خواهد رفت، در نهایت این برایاندیپالما بود که آن را کارگردانی کرد.
داستان کاملاً نوآر «کوکب سیاه» دستمایه مناسبی برای دی پالما به نظر میرسید؛ کارگردانی که قبلاً تبحر خود را در ساخت این نوع فیلمها نشان داده است. دی پالما خودش هم به ستایش از داستان الری و فیلمنامهای که فریدمن براساسش نوشته بود پرداخت و بهویژه از ساختار پیچیده روایت، تحسین به عمل آورد.
او مهمترین دلیل رفتن به سراغ داستان «کوکب سیاه» را چنین ارزیابی کرد: «اینکه در این ایده داستانی همه دروغ میگویند را دوست داشتم. در هر صحنه نمایشی حساس- آنجا که فکر میکنی کسی چیزی را آشکار میکند- معمولاً خلاف آنچه را که قبلاً گفتهاند، نشان میدهند».
دی پالما با چنین ذهنیتی «کوکب سیاه»را مقابل دوربین برد. جاش هارتنت، ارون اکهارت، اسکارلت جوهانسن، هیلاری سوانک و میاکر شنر، نقشهای اصلی فیلم را ایفا کردند.
در این میان، کرشنر برای نقش الیزابت شورت کاملاً مناسب به نظر میرسد.
جاش هارتنت و ارون اکهارت هم در نقش دو مأمور پلیسی که پیگیر ماجرای قتل هستند، حضور متوسطی در فیلم دارند.
دیپالما برای رسیدن به فضایی پر از زرق و برق، کوتاهی نکرده است. ویژگی بارز فیلم هم فضاسازی آن است که در آن دقت نظر دیپالما برای رسیدن به حال و هوای نوآور کاملاً مشهود است.
نکتهای که در «کوکب سیاه» بیش از هر چیز دیگر جلب توجه میکند، خشونت بیحد و حصر فیلم است؛ خشونتی که در همان سکانس افتتاحیه، بیننده را غافلگیر میکند. فیلم با درگیری دو مأمور پلیس با عدهای اراذل و اوباش آغاز میشود و در نهایت به جسد مثلهشده الیزابت شورت میرسد که به فجیعترین شکل ممکن به قتل رسیده است.
فیلم در ادامه هم به خشونت و نمایش سیاهیها میپردازد. دی پالما قبلاً هم در فیلمهایش علاقهمندی خاصی به خشونت نشان داده بود. «کوکب سیاه» به لحاظ فنی دستاوردهای قابل توجهی دارد.
تکنیسینهایی که دیپالما را در این فیلم همراهی کردهاند، کارشان را به بهترین شکل انجام دادهاند. منتقد ورایتی در این باره معتقد است: «دیدن کار فیلمبردار، ویلموش زیگموند که پس از سالها کارکردن در فیلمهای حاشیهای و نهچندان مطرح، بار دیگر با مهارت کامل در فیلمی بزرگ ظاهر میشود، بسیار لذت بخش است. قاببندی و حرکتهای دائم دوربین او از اعتماد به نفس بالایی برخوردار است. بیشتر صحنههای فیلم در بلغارستان فیلمبرداری شده، اما هرگز متوجه این نکته نمیشویم زیرا طراحی صحنه دقیق و بیاشتباه دانته فرتی فضایی واقعی و ملموس ایجاد کرده است.
موسیقی قدیمی و متغیر مارک اشیام که یکی از بهترین قطعات او است، میزان دلهره و تعلیق را میافزاید و غالباً جوهره اساسی را در جایی که بازیگر از عهده آن برنمیآید، فراهم میکند».
این در حالی است که اغلب منتقدان چندان «کوکب سیاه» را مورد توجه قرار ندادهاند.
برایان دیپالما به عنوان کارگردانی که به همراه فورد کاپولا، اسکورسیزی، لوکاس و اسپیلبرگ از اواخر دهه70به سینما آمد، در ابتدای فیلمسازیاش متأثر از هیچکاک نشان میداد و در ادامه به سینمای نوآر متمایل شد. دی پالما با ساخت شاهکارهایی چون «کری»، «صورت زخمی» و «تسخیرناپذیران»، خود را در مقام فیلمسازی برجسته و صاحب سبک شناساند.
دهه80 دوره اوج دیپالما بود و حالا سالهاست که او نتوانسته فیلمی در حد و اندازههای نامش بسازد.
«کوکب سیاه» در مقایسه با چند فیلم ناامیدکننده اخیر دیپالما، البته اثر بهتر و خوشپرداختتری است. [کوکب سیاه در فستیوال فیلم ونیز]
گروه ادب وهنر: «کوکب سیاه» فیلم تازه برایاندیپالما درباره ماجرایی است که سال1947 هالیوود را به هم ریخت.
کد خبر 6516