به گزارش همشهری آنلاین - عاطفه مرآتی: تاریخ را که ورق بزنید و برسید به اسفند سال ۱۳۲۱ از شیوع بیماری تیفوس خواهید خواند که افتاده بود به جان تهران. مردم آن روزگار هم مثل امروز ما در تکاپوی خانهتکانی شب عید بودند و استقبال از بهار. میدانیم که هوا سرد بود؛ خیلی سرد و دنیا درگیر جنگ جهانی دوم بود و مهمانان لهستانی ناخوانده درست وسط خاک ایران با یک سوغاتی به نام «تیفوس» ایستاده بودند.
وقتی زمان گذشت، در کتابها آمد که چگونه گذشت، نماینده مهاجران لهستانی پیش از ترک ایران برای دولتمردان ایرانی نامهای نوشت و در آن از روحیه و مهر ایرانیان گفت: «در این موقع که پناهندگان لهستانی بعد از ۳ سال اقامت در خاک پاک کشور شما از این سرزمین عزیمت میکنند، اینجانبان از آن جناب تمنا داریم که بهترین تشکرات صمیمانه ما را در مقابل مهماننوازی و پذیرایی دوستانه که از طرف آن جناب و کلیه اولیای امور ایرانی و عامه مردم به عمل آمده، قبول فرمایند. این حسن مهماننوازی و پذیرایی و همچنین تمام اقدامات و توجهاتی که از طرف اولیای کشوری و لشکری ایران به عمل آمده هیچگاه از خاطره ملت لهستان پاک نخواهد شد. تمام ماها که در وطن شما زندگانی کردهایم بهترین یادبودها را از آن حفظ خواهیم کرد. ما نهتنها با قلبی مملو از امتنان ایران را ترک میکنیم، بلکه بهترین ادعیه صمیمانه خود را برای سعادت و ترقی کشور شما و ملت ایران نثار میکنیم.»
حال مردمی که با بیگانگان اینگونه با عطوفت رفتار کردهاند و اینچنین یادشان در تاریخ زنده مانده است، با هموطن خود چه مهربانیها خواهند کرد!
از این دست نمونههای تاریخی فراوان است و هر کدام، به مقتضیات زمان، مهرورزی ایرانیها را به رخ جهانیان میکشد. نمونه دیگرش مردی است که آنقدر خوشتیپ و خوشلباس بود که مردم محله او را «شیخ بلژیکی» صدا میکردند و آوازه خوشنامیاش در شمیران پیچیده بود. شیخالاسلام محمدحسن مهماندوست را میگویم. او نیز گواه انسانیت و مهر و عطوفت ایرانیان است بهنگام سختی و مشقت. شیخالاسلام در قحطی سال ۱۳۲۰ تعداد زیادی زن و مرد را به خانهاش آورد تا گندم آرد کنند و نان بپزند و رایگان میان مردم توزیع کنند. پخت و توزیع نان در خانه شیخالاسلام، ۲ سال، تا زمان سر و سامان گرفتن اوضاع اقتصادی طول کشید.
ایران همه این بلایا را پشت سر گذاشته و حالا قرعه به نام ما زده شده است. در این روزگار نوبت رسیده به شیوع «کووید ۱۹» معروف به «ویروس کرونا» که سرعت انتقال آن بسیار بالاست. اینکه تاریخ بعدها درباره نحوه مقابله با شیوع این بیماری در ایران چه مینویسد بستگی به عملکرد امروز مسئولان دارد ولی اینکه تاریخ درباره پیوند دوستی و محبت ایرانیان به همنوع خود چه میگوید روشن است. به لطف تکنولوژی و وجود شبکههای اجتماعی مجازی اثبات این امر کار دشواری نیست. میدانم؛ همیشه عدهای هستند که چوب لای چرخ دیگران میگذارند و سنگپرانی میکنند و نتیجهاش میشود کمبود وسایل بهداشتی و گرانی دارو و میوه و... ولی دور از انصاف است که از صاحبخانهای یاد نکنیم که با یک پیامک دل مستاجر خود را شاد میکند و اجارهبهایش را میبخشد.
دور از انصاف است که از میوهفروش اصفهانی یاد نکنیم که خلاف عده زیادی که از آب گلآلود ماهی گرفتهاند و قیمتهایشان را چند برابر کردهاند، نوشتهای مینویسد و قید همان چندرغاز سودش را میزند و به قیمت میدان ترهبار میوه دست مردم میدهد.
دور از انصاف است که از شهروندان زنجانی یاد نکنیم که به صورت خودجوش معابر و وسایل همگانی را ضدعفونی و پاکسازی کردند.
دور از انصاف و شرافت است که از کافهای در مشهد یاد نکنیم که ۲۰۰ شیشه قهوه سرد و شیرینی کوکی برای پزشکان و پرستاران قرنطینه بیمارستان شریعتی مشهد ارسال کرد و روی شیشههای قهوه نوشته بود: «تو قهرمان منی»
دور از انصاف نیست که از کار زیبای یک جایگاه سوخت در شیراز یاد نکنیم؟ جایگاهی که بنزین رایگان یور۴ به پزشکان و پرستاران بیمارستان علی اصغر(ع) شیراز (محل قرنطینه بیماران کرونایی) میدهد.
در این وانفسای انسانیت و شرف باید به دست تکتک آنها بهویژه کادر درمان و پزشکی بوسه زد؛ آنانی که راهنمایان راستین آدمیان هستند در تاریکی زمانه. از این موارد بیشمار است و قطعا آیندگان به نیکی از این دوران سخت یاد خواهند کرد و این رفتارهای انساندوستانه در تاریخ ماندگار خواهد شد.
در ادامه نمونههای بیشتری را مشاهده میکنید که این روزها شبکههای اجتماعی مجازی را در سیطره خود درآوردهاند و تحسین همگان را برانگیختهاند.
► یک خانواده مشگینشهری به جای برگزاری مراسم ختم برای عزیز از دست رفتهشان، حدود ۴ هزار پک بهداشتی بین مردم شهر پخش کردند.
► «حمید زهری»، کاسب با دین و ایمانهمدانی، این روزهای سخت کرونایی را به رنگ احسان و انسانیت درآورده و باگذشت از متاع دنیوی به دنبال اجر اخروی رفته است.
► فردی که به بیمارستان محمودآباد رفته و با نواختن موزیک به بیماران روحیه میدهد.