بعد از تغییراتی که در کادرفنی تیم راهآهن به وجود آمد، این تیم از زیر یک فشار روانی خارج شد و پس از آن، در دیدارهایش مقابل رقبا، خیلی روان و حسابشده بازی کرد و خود را از قعر جدول نجات داد.
مربیان راهآهن به خوبی یاد گرفتهاند که چطور از مهرههایشان بهره بگیرند و عوامل دیگری جدا از مسائل فنی در موفقیت این تیم نقش داشته است.
تفکر حاکم بر راهآهن یک تفکر بیفشار است که به راحتی این تیم را اداره میکند. جدا از کادرفنی، راهآهن از مدیرانی بهره میبرد که مسائل پیچیدهای را تجربه کردهاند و حالا با بهرهگیری از تجربههای قبلی خود به بهترین نحو در حال پیشرفت و تحول در امور تیم هستند.
راهآهن در یکی از بهترین شرایط روحی – روانی خود رودرروی استقلال قرار میگیرد. بازیکنان این تیم حالا بدون ترس از هرگونه توهین، تهدید و سایر موارد با حس روانی خوبی به مصاف استقلال میروند.
در نقطه مقابل راهآهن، تیم استقلال قرار دارد، تیمی که پله پله مسیر نزول را طی میکند. به کارگیری ترکیبهای مختلف که یک تفکر کاملاً اشتباه در این تیم بود، حتی باعث شد تمرکز مدیریت اصلی آن نیز به هم بخورد.
تیم استقلال در عین بینظمی به دنبال نظم میگردد و به اعتقاد من، استقلال در بینظمی مطلق به سر میبرد و مسئله فشار از مربی این تیم گذر کرده و در حال رسوخ به ردههای دیگر باشگاه است.
فیروز کریمی دیگر در استقلال سپر بلا نیست و فشار به درون ساختار این تیم وارد شده است.
به اعتقاد من، بهتر بود کادرفنی استقلال بعد از دیدار با ابومسلم استعفا میدادند. بعد از استعفا ندادن کادر فنی، مدیریت استقلال هم ضعیف کار کرد. اعتقاد دارم نباید همه چیز این تیم را به یکباره فدا کرد، چون اگر خیلی خرد شود، تشکیل دوباره آن واقعاً سخت خواهد شد. علاوه بر ذکر موارد و مشکلات دو تیم لازم میدانم به نوع فوتبال آنها نیز اشارهای داشته باشم.
استقلال و راهآهن از گذشته فوتبالی نزدیک به هم داشتند. بازیکنان راهآهن روی زمین کار میکنند، بازیکنانی که دریبلزن و تکنیکی هستند و اتکای بازیشان به پاسهای کوتاه است.
در تیم استقلال نیز چنین وضعیتی وجود دارد. مطمئناً در چنین حالتی به دلیل نزدیک بودن سبک بازی دو تیم، همه چیز به عملکرد بازیکنان میانه زمین بستگی دارد.